تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۵:۰۵

ترجمه - راحله فاضلی : ناآرامی و اعتراض‌های مردمی در بحرین و دیگر کشورهای حوزه خلیج‌فارس، این روزها به کابوس غربی‌ها تبدیل شده است.

 آنها به سختی می‌توانند شکل‌گیری قیام‌های مردمی در این منطقه را باور کنند. زمان زیادی نگذشته از روزهایی که مقامات بلندپایه اروپایی به این منطقه سفر می‌کردند و سفرای آنها از امنیت و ثبات کافی خود در این کشورها خبر می‌دادند. آنها به‌خوبی از وضعیت حاکم بر کشورهای حوزه خلیج‌فارس و رژیم‌های مستبد آنها خبر داشتند و می‌دانستند در دل دولت‌های محکوم به شکست، جایگاه امنی دارند. اما حالا دیگر اوضاع فرق کرده است و از آن ثبات و آرامش سابق خبری نیست. اینک ملت‌ها بیدار شده‌اند و به‌دنبال قیام‌های مردمی مصر، تونس و لیبی در آفریقا، نوبت به شیخ‌نشین‌های آسیا رسیده است.

بحرین، جزیره کوچک و آرامی که قرار بود میزبان 2رقابت ورزشی مهم در سطح جهانی باشد، این روزها به کانون اعتراض و اعتصاب تبدیل شده است. طبق برنامه از پیش تعیین شده، مردم منامه در انتظار میزبانی مسابقات اتومبیل‌رانی جایزه بزرگ فرمول یک و رقابت‌های آسیایی جی‌پی‌اس تو (Gps2) بودند اما به جای شنیده شدن صدای ماشین‌های مسابقه، غرش گوشخراش تانک‌ها و کامیون‌های حامل نیروهای پلیس ضد‌شورش، در این شهر طنین‌انداز شد. مقصد این ماشین‌ها میدان لولو بود؛ میدانی که بنای 90 متری به نام مروارید را در دل خود جای داده و محل گردهمایی معترضان رژیم شده است. با اینکه میدان لولو چندان بزرگ نیست و گنجایش آن محدود است، ترس از تجمع در فضاهای باز موجب شد، نیروهای نظامی بسیاری برای کنترل اوضاع به این قسمت از پایتخت بروند. با توجه به آنچه در قاهره و میدان تحریر رخ داد، حاکمان عرب از میادین وحشت دارند و گمان می‌کنند هر رژیمی که نتواند تجمع‌های میدانی را کنترل کند، سقوط خواهد کرد.

معترضان بحرینی نیز بسیار امیدوار بودند، تجمع آنها سرنوشتی چون میدان تحریر پیدا کند اما حوادث رخ داده در میدان لولو بیشتر شبیه فاجعه‌ای بود که سال 1989 در میدان تیان آن من پکن رخ داده بود. حمله پلیس به مردم و کشته شدن 4 نفر از جمله یک دختر 7ساله، کشور 1/23میلیون نفری بحرین را به نقطه انفجار انقلاب عربی تبدیل کرد؛ انفجاری که منابع نفتی غربی‌ها را به خطر خواهد انداخت.

پس از حمله خونین پلیس به مردم، رهبران مخالفان هرگونه گفت‌وگو با حکومت را به عقب‌نشینی سریع نظامیان مشروط کردند. به محض خروج نظامیان از خیابان‌های منامه، هزاران نفر از مردم به صف مخالفان در میدان لولو پیوستند. وعده آزادی زندانیان سیاسی از سوی پادشاه، اقدام دیگری بود برای عقب راندن معترضان که بی‌نتیجه ماند و نتوانست آنها را پراکنده کند.
همان طور که گفته شد، بحرین کشور کوچکی است که جمعیت آن از مونیخ کمتر است و بیش از نیمی از مردم آن خارجی هستند اما دلیل اصلی توجه ویژه غرب به این بخش از آسیا، نفت است.

جهان به نفت وابسته است و موقعیت ژئوپلیتیک بحرین، آن را به مهره دومینویی تبدیل کرده که افتادن یا برجای ماندنش برای همه اهمیت دارد.

بحرین همیشه ادعای تجارت دوستانه با جهان را داشته و مایل بوده تصویری از یک سرزمین چند ملیتی و متعادل ارائه دهد. اما بحران کنونی موجب شده شیخ خالدبن‌احمد، وزیر امورخارجه که مانند بسیاری از اعضای کابینه به خانواده سلطنتی تعلق دارد، اعتراف کند که ما بر لبه پرتگاه ایستاده‌ایم.

حوادث ناگوار روزهای اخیر روی دیگر سکه را نشان داد. رژیم بحرین چهره زشت خود را آشکار کرده است و این اتفاق تاثیر بسزایی در دیپلماسی بین‌المللی آن خواهد داشت.

در ماه دسامبر، هیلاری‌کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در سفری به بحرین، برنامه‌های اصلاحی آزمایشی رژیم حاکم را ستوده بود اما پس از تنش‌های به‌وجود آمده در این کشور نسبت به اوضاع ابراز نگرانی کرد. بان‌کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز در کمال تعجب، به سرعت نسبت به خشونت در بحرین واکنش نشان داد.

اوضاع حاکم بر بحرین، زندگی را برای شیعیان این کشور بسیار دشوار کرده است و خود را از بسیاری امتیازها محروم می‌بینند.
تعداد اندکی از آنها برای کار در دستگاه‌های دولتی پذیرفته می‌شوند و نمی‌توانند افسر پلیس یا ارتش باشند. شرایط انتخابات نیز همیشه به شکلی است که نمی‌توانند برای راهیابی به مجلس اکثریت آرا را ازآن خود کنند. رهبران سیاسی و مذهبی‌شان نیز به‌شدت سرکوب و دستگیر می‌شوند.

نکته قابل تأمل این است که میان شیعیان بحرین و عربستان روابط خویشاوندی و قبیله‌ای محکمی برقرار است.
شرق عربستان جایی است که یک دهم نفت جهان تولید می‌شود اما شیعیان ساکن در این منطقه بسیار تحت فشار هستند و در شرایط نامناسب و دشواری روزگار می‌گذرانند. بنابراین هرگونه تنش در بحرین نه‌تنها غربی‌ها بلکه خاندان سعود را نیز نگران و عصبی خواهد کرد. در چنین شرایطی، شاهزاده طلال، میلیاردر عربستانی به ملک عبدالله، برادر ناتنی‌اش، هشدار داده برای اصلاحات لازم هنوز زمان دارند.

گرچه شاهزاده طلال با خوش‌بینی به آینده کشورش نگاه کرده اما وزرای غربی خطر را احساس کرده‌اند و جلسات متعددی برای رویارویی با حوادث پیش رو برگزار می‌کنند.

گراهام فولر، تحلیلگر سابق سیا در مورد دلیل اهمیت بحرین برای آمریکا می‌نویسد: بحرین جایی است که توسط یک رژیم کوچک فاسد و سرکوبگر اداره می‌شود؛ کشوری که به‌دلیل قرار داشتن ناوگان دریایی پنجم آمریکا در آن، مدت‌هاست مورد محبت واشنگتن قرار گرفته است.

سوالی که در مورد مصر، تونس و عربستان سعودی پیش‌آمده بود و در باره بحرین نیز شکل گرفته این است که آمریکا و غربی‌ها تا کی می‌توانند چهره‌زشتی را که این رژیم‌ها از خود نشان داده‌اند، تحمل کنند و در آینده موضع‌شان چه خواهد بود.
گرچه واکنش بیگانگان در مورد سرنوشت این کشور کوچک خاورمیانه مبهم است اما مردم بحرین به یک هدف مشترک می‌اندیشند. آنها در فکر تکرار قیام مردم مصر هستند.

با توجه به اینکه شیخ خلیفه بن سلمان آل خلیفه از سال 1971 که بحرین از استعمار بریتانیا رها شد و استقلال پیدا کرد، نخست‌وزیر بوده است، پیش‌بینی می‌شود اقدام بعدی حکومت برای آرام کردن معترضان، کناره‌گیری او از قدرت باشد.
مخالفان بحرینی از جمله گروه الوفاق که از معترضان شیعه این کشور هستند خواستار انحلال مجلس‌اند و اعضای خود را از کادر مجلس خارج کرده‌اند.

خاندان آل‌خلیفه که همیشه به طایفه‌ای با ثبات و مستحکم شهره بوده‌اند بی‌کار ننشستند و جماعتی از موافقان خود را روانه خیابان‌ها کردند. این گروه که در مقابل مسجد اعظم منامه اجتماع کرده بودند توسط ماشین‌های بزرگی که تصاویر خانواده سلطنتی رویشان نصب شده بود، اسکورت می‌شدند. در مقابل شیعیان سوگوار در گورستان سیترا در حومه شهر گرد‌آمده بودند. زنانی که به نشانه ماتم و اندوه، سیاه برتن کرده بودند، پرچم‌های سرخ و سفید کشورشان را در دست داشتند. چند ساعت بعد، نیروهای امنیتی بر معترضان آتش گشودند تا یک جوان کشته و بیش از 50 نفر مجروح شوند. بحرینی‌ها می‌دانند برای رسیدن به آزادی باید بهای سنگینی پرداخت. احمد رسول مدیر یک شرکت راه‌آهن در این باره می‌گوید: برای آزادی باید خونت را بدهی.
آن طور که او پیش‌بینی می‌کند در آینده افراد بیشتری جان خود را از دست خواهند داد: این تازه آغاز کار است.

اشپیگل

برچسب‌ها