20 سال پیش شیوه حکومت در کشورهای غربی به یک الگو برای برخی کشورهای دیگر جهان تبدیل شده بود اما اکنون غرب ارزشهایش را از دست داده و با این کار، مواضع مخالفان خود را تقویت کرده است. زمانی غرب از صدور دمکراسی خود به جهان سخن میگفت و آن را الگویی برای جهان سوم میدانست اما اکنون موج تحول خواهی در جهان عرب فراتر از تمام سیاست ها و برنامه ریزی های غرب پیش میرود.
جورج بوش، رئیسجمهوری پیشین آمریکا، زمانی میگفت:60 سال است که کشورهای غربی نبود آزادی در خاورمیانه را توجیه میکنند ولی این کار امنیت ایالات متحده را تضمین نمیکند بهدلیل اینکه در درازمدت نمیتوان به قیمت رسیدن به آزادی به ثبات در آن منطقه دست یافت. غرب بینش هوشمندانهای ندارد و نمیتواند در این رابطه حرفهای خوبی بزند. چیزی که در این میان مفقود شده سیاستهای درست و بدتر از همه باور کردن ارزشهای مطرح شده از سوی کشورهای غربی است. غرب معیارهای اخلاقی دوگانهای نسبت به منطقه خاورمیانه دارد. به کار بردن کلماتی مثل آزادی و دمکراسی از سوی غرب برای 1/5میلیون فلسطینی که در نوار غزه محاصره شدهاند به همان اندازه معتبر است که برژنف برای مردم لهستان اشغالی از آزادی و سوسیالیسم سخن میگفت.
در حقیقت نزدیکترین متحدان غرب، کشورهایی هستند که مردم فلسطین را در سرزمین خودشان زندانی کردهاند. هیچ دولت دیگری به اندازه رژیمصهیونیستی و مصر کمکهای خارجی هنگفت از آمریکا دریافت نمیکند. بیشتر پولهایی که مصر از آمریکا دریافت میکند صرف بهبود توان نظامی ارتش آن کشور میشود؛ هرچند صنعت دفاعی ایالات متحده هم منافع زیادی را از این راه کسب میکند. جتهای جنگنده اف 16 نیروی هوایی مصر که بر فراز آسمان و بالای سر معترضان در میدان تحریر قاهره پرواز میکردند از آمریکا وارد شدهاند. از سوی دیگر، تانکهای ام 60 که رژیمصهیونیستی برای یورش به نوار غزه از آنها استفاده میکند، آمریکایی هستند.
رژیم مبارک در طول سالهای گذشته خدمات زیادی به کشورهای غربی کرده است که از آن جمله میتوان به کمک دولت قاهره برای حفظ امنیت رژیم صهیونیستی و فراهم کردن امکان عبور و مرور آزاد کشتیها از کانال سوئز اشاره کرد. غرب و رژیمصهیونیستی هم سالها با استفاده از راههای غیرقانونی از دولت مبارک پشتیبانی کردهاند. حمایت از رژیمی که 30 سال تحت وضعیت فوقالعاده حکومت کرده، با تقلب، انتخاباتها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته و به نیروی پلیسی وابستگی دارد که به شکنجه و سرکوب مشهور است، با هر معیاری کاری غیرقانونی و نامشروع به حساب میآید.
اکنون در حقیقت عرصه ایجاد به اصطلاح صلح اجباری مد نظر آمریکا به پایان رسیده است. با تحولاتی که در تونس، مصر، اردن و یمن صورت گرفت، جهان در واقع شاهد آغاز دوره جدیدی در جهان عرب است. همانطور که کشورهای اروپای شرقی 20سال پیش خودشان را از دست حکومت شوروی خلاص کردند، کشورهای عربی هم میخواهند از زیر فشار حکومتهای دیکتاتور و مستبدی که از طرف غرب حمایت میشوند، نجات پیدا کنند. با وجود این، کشورهای غربی این بار از منادیان آزادی حمایت نمیکنند و طرفدار حکومتهای سرکوبگر هستند. بهعنوان نمونه وزیرامورخارجه آلمان کمتر از یک سال پیش پیوستگی و انسجام حکومت مبارک او را مورد تعریف و تمجید قرار داد و آن را عاملی برای ایجاد ثبات در منطقه دانست.
کشورهای غربی اکنون چگونه میتوانند زخم این اعتماد ازدسترفته را ترمیم کنند؟ آنها مطمئنا امروز نمیتوانند این کار را انجام دهند. بادهای تغییر و تحول خیلی سریع به توفان عظیمی تبدیل شد اما این هم حتی نتوانست مقامات واشنگتن را مجبور کند تا سخنان درستی درباره این وضعیت بیان کنند. با وجود انقلاب مردم مصر و کشتار مردم از سوی نیروهای امنیتی مصر، هیلاری کلینتون وزیرامورخارجه آمریکا تنها در مورد «انتقال آرام قدرت» در مصر سخنانی را بیان کرد. باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا هم در این باره بسیار محتاط بود و تلاش میکرد در مواضع خود، هم جانب معترضان را بگیرد و هم اعتماد مبارک را با حرفهای دو پهلوی خود همچنان داشته باشد. بهنظر میرسد که باراک اوباما نمیتوانست درباره خواسته آزادی میلیونها نفر از جوانان خاورمیانه فکری بکند و حرفی بزند. این مردم در واقع در دام منافع امپراتوری کشورهای غربی اسیر هستند.
چند هفته پیش، جوانان فلسطینی در نوار غزه، غرب را به خاطر سیاستهایش در منطقه خاورمیانه مورد شدیدترین انتقادها قرار دادند. برای آنها فرقی نمیکرد که این سیاستها در واشنگتن، پاریس، لندن یا برلین شکل گرفته باشد. فلسطینیها در این باره میگفتند:ما میخواهیم آزاد باشیم تا بتوانیم زندگی عادیمان را دنبال کنیم. هدف ما دستیابی به صلح است. آیا خواستههای ما بیش از حد معمول است؟
اما جوانان فلسطینی نمیتوانند حتی از کشورهای غربی درخواست کنند که پاسخ سؤالشان را بدهند. دلیلش هم این است که غرب نسبت به این موضوع بیاعتنایی میکند.
پیامدهای خطرناک این شکست مشخص و واضح است. ریاکاری غرب همیشه بزرگ ترین کمک را به افراطگرایان کردهاست. کشورهای غربی بارها و بارها این موضوع را انکار کردند که در منطقه خاورمیانه از منافعی برخوردارند اما حقیقت این است که آنها حکومتی را که بر مبنای دیکتاتوری باشد بر دمکراسی ترجیح میدهند.
آسوشیتدپرس