اما وجه مشترک تمام این اعتراضات مردمی که منجر به پایدار شدن و اثربخشی آن در کشورهای مختلف شده است، اسلامخواهی معترضان است که در قبال حاکمان و دیکتاتورهای مخالف با آرمانهای اسلامی دست به قیام زدهاند. در حقیقت با استناد به اظهارات بسیاری از تحلیلگران منطقه، خاورمیانهای جدید البته نه با آن رویکردی که آمریکا درصدد ایجاد آن بود، بلکه با چرخشی آشکار به سمت اسلام ناب، در حال شکلگیری است. هجدهم اسفندماه، روز بزرگداشت سیدجمالالدین اسدآبادی، بهانهای شد تا به بررسی و کنکاش ابتداییترین مبارزات علیه امپریالیسم غرب در خاورمیانه طی بیش از یک قرن گذشته بپردازیم و نگاهی هرچند کوتاه بر فعالیتهای مبارزاتی این شخصیت بزرگ داشته باشیم.
سید جمالالدین اسدآبادی، در سال1217 در ده اسدآباد (حوالی همدان) دیده به جهان گشود. پس از تحصیل در مکتبخانه در 12سالگی به عزم عتبات وارد بروجرد شد و از آنجا عازم نجف اشرف شد. متجاوز از 4سال در سلک افاضل دانشجویان مرحوم شیخ انصاری قرار گرفت و از حوزه نجف توشهها اندوخت. در سن 17سالگی به درجه اجتهاد رسید و به قصد آشنایی با علوم مختلف، نجف را به سوی هندوستان ترک کرد. در هند تجاربی به دست آورد و مردم استعمار شده هندوستان را آگاهی میبخشید. پس از مسافرتهایی که به عربستان، عراق، افغانستان و ایران داشت، افکار انقلابیاش مجددا او را برای چند سال به هندوستان کشانید و بعد از چندین ماه روشنگری، افکار انقلابیاش موجب اخراج وی از این کشور شد. او سپس عازم مصر شد و در دانشگاه الازهر مصر کرسی استادی را برعهده گرفت. در این کشور با افرادی عالم و دلسوز و جوانانی پرشور آشنا شد و شالوده اساسی نوین را علیه استعمارگران پیریزی کرد.
40روز پس از اینکه کشیش معروف مسیحیان مصر به دست سید مسلمان میشود، وی را از این کشور اخراج میکنند.
سید جمالالدین با سفرهایی که به کشورهای آمریکا، ترکیه، انگلیس و فرانسه داشت با بسیاری از حکومتهای خودکامه جهان در آن زمان آشنا شد و سپس برای سومینبار از طریق عربستان وارد بوشهر شد. پس از آن حدود 3سال در روسیه اقامت گزید و از مسکو به آلمان مسافرت کرد. بعد از مراجعت از اروپا به سوی روسیه، از طریق قفقاز وارد ایران شد. همین که دولتمردان قاجار از ورود او به ایران مطلع شدند، به وسیله مأمورین رژیم تحتالحفظ به قم تبعید شد و پس از چند روز ناچار شدند او را به کرمانشاه اعزام کنند.
سید در افشای توطئه استعمار انگلیس و ایادی داخلی آن در ایران، نقش اساسی داشت و همین افشاگریها و نامههای سرگشاده بود که سرانجام به صدور فتوای میرزای شیرازی در تحریم تنباکو و الغای قرارداد استعماری رژی، منجر شد.
سید جمالالدین در طول عمر به هر جا که سفر میکرد با خطابه و نطقهای آتشین خود و نشر جزوات و روزنامهها، غارتگری و مظالم ستمگران جهان را به گوش ملتهای دربند میرساند و مستضعفان جامعه را به حقوق حقه خویش آشنا میساخت.
وی سرانجام در سال1275 هجری شمسی در استانبول ترکیه به شهادت رسید.
او در جو خمود آن زمان میخواست اصلاحاتی اساسی و بنیادی بنا کند و با اتحاد سران بزرگ اسلامی، دست استعمارگران را از سر مسلمین کوتاه سازد و البته با تمام مشکلاتی که در این راه با آنها مواجه بود، جان خود را در این راه گذاشت و رسالتش را ایفا کرد و افکار انقلابی او در نسل آینده بشریت، اثراتی نیکو برجای گذاشت.
جو حاکم بر کشورهای منطقه در زمان حیات سید جمالالدین اسدآبادی بهنحوی بود که کشورهای استعمارگر با استفاده از آگاهی پایین جوامع اسلامی که این نیز به نوعی محصول استعمار همان دوران بود، سعی در اشاعه عقاید خرافی در بین این کشورها داشتند و بهمنظور پیشبرد اهداف خود از هیچ دسیسهای کوتاهی نمیکردند، به همین سبب سید مشکلات عمده و اساسی را در بلاد شرق - اعم از اسلامی و غیراسلامی - در امور زیر میدانست: 1- استبداد حکام 2- جهالت و بیخبری توده مسلمانان و عقبماندن از کاروان علم و تمدن 3- نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و دور افتادن آنها از اسلام نخستین 4- جدایی و تفرقه میان مسلمانان به عناوین مذهبی و غیرمذهبی 5- نفوذ استعمار غربی.
با دقت در این موارد میتوان شباهت جالبی بین اتفاقات 2قرن پیش با آنچه هماکنون در بین برخی کشورهای منطقه در حال رخ دادن است، مشاهده کرد.هژمونی غرب که در آن زمان با ابزار زور و سلطه از طریق حکام دستنشانده، منابع اقتصادی کشورهای منطقه را به تاراج میبرد پس از دوران حیات سیدجمالالدین نیز با همان ابزار در حال تکرار شدن در خاورمیانه است؛ البته نظام سلطه با شعارهایی متفاوت از آن زمان، همواره سعی در تطهیر چهره بر جای مانده از خود در دوران استعمار داشته است.
از طرفی تنها 5 سال پس از شهادت سیدجمالالدین اسدآبادی موضوعی تحت عنوان خاورمیانه جدید پا به عرصه سیاست خارجی دولت ایالات متحده آمریکا گذاشت و طی این مدت همواره دولتمردان این کشور سعی در اتخاذ رویکرد نسبتا واحدی در قبال کشورهای این منطقه داشته و همواره برای مستحکمتر کردن پایههای قدرت اقتصادی و سیاسی خود در خاورمیانه تلاش کردهاند. یکی از نمونههای بارز این اقدامات در گذشته نه چندان دور را میتوان به تصویب رساندن قانون ننگین کاپیتولاسیون در ایران دانست. البته همین امر موجب ایجاد تزلزل جدی در پایههای حکومت غرب در ایران شد و قیام مردمی علیه نظام استبداد که در دهه 40 به رهبری امام خمینی(ره) در ایران شکل گرفته بود، در سال 57 به پیروزی رسید.
همانگونه که گفته شد، قیام مردمی به رهبری یک فقیه شجاع، به عمر 2500 ساله نظام شاهنشاهی در ایران پایان داد و این برای نخستین بار بود که چنین قیامی در یک کشور علیه نظام دیکتاتوری آن زمان شکل میگرفت.کمی تأمل در دیدگاهها و نظرات سیدجمالالدین اسدآبادی نشان میدهد که وی سالها پیش از این، یکی از راههای فائق آمدن بر حکومتهای ضداسلامی در جوامع اسلامی خاورمیانه را اینگونه قیامها دانسته بود.
به اعتقاد سید، راههای درمان مصایب و مشکلات جوامع اسلامی در چند محور زیر خلاصه میشود:
1- مبارزه با خودکامگی مستبدان 2- مجهز شدن به علوم و فنون جدید 3- بازگشت به اسلام نخستین و دور ریختن خرافهها و پیرایههایی که به اسلام بسته شده است 4- ایمان و اعتماد به مکتب 5- مبارزه با استعمار خارجی 6- اتحاد اسلام 7- دمیدن روح مبارزه، جهاد و شهادت به کالبد نیمه جان جامعه اسلامی 8- مبارزه با خود باختگی در برابر غرب.البته پس از شکست سنگین آمریکا در یکی از پایگاههای بزرگ خود به نام ایران، شواهد متعدد دیگری وجود دارد که نشان میدهد ایالات متحده همچنان به سیاست خاورمیانه جدید خود پایبند بوده و سعی در تحقق اهداف آن دارد.
از سوی دیگر، طی سالهای اخیر نشانههایی واضح از پیروزی اسلامگرایان در منطقه در حال پدیدار شدن بود که این مهم پس از روی کار آمدن دولت اسلامی در افغانستان و عراق، خود را با پیروزی حزبالله در جنگ 33 روزه و پیروزی حماس در جنگ 22 روزه نشان داد.
همین موارد نه تنها بارقههایی از بیداری اسلامی در منطقه را بهدنبال داشت، بلکه موجب شد تا بسیاری از دولتها و ملتهایی که تا آن زمان از سیاستهای آمریکا در خاورمیانه حمایت میکردند، این اقدامات را محکوم کرده یا حداقل دست از حمایتهای خود از این اقدامات بردارند.
فرایند تکامل آگاهی در کشورهای مسلمان، اتحاد مسلمانان و بیزاریجویی آنها از استعمار خارجی در ماههای اخیر به حدی از تکامل رسید که گویی روح جدیدی به کالبد مردم مسلمان کشورهای منطقه دمیده شده و نهضت بیداری همانگونه که سیدجمال سالها بر ایجاد آن در کشورهای مسلمان بهخصوص مصر همت گمارد، شروع به گسترش در منطقه کرد.
پس از آنکه شکلگیری موج اسلامخواهی در کشور تونس کلید زده شد، قیامهای گستردهای در سطح این کشور علیه نظام دیکتاتوری آن صورت گرفت و در نهایت منجر به سقوط دولت تونس شد.
دیری نپایید که دامنههای نهضت بیداری اسلامی به کشور مصر رسید و دیکتاتور این کشور نیز فرجامی جز آنچه بر سر شاه ایران و تونس آمد، در پیش روی خود ندید و دولت مصر نیز پس از سالها تحمیل فشار بر مسلمانان کشورهای مصر و فلسطین، سقوط کرد.
چنین قیامهایی در روزهای گذشته در کشورهای لیبی و بحرین نیز به اوج خود رسیده و هیچ بعید نیست که درصورت تداوم، مسلمانان این کشورها نیز بتوانند مانند سایر کشورهای آزاده منطقه به آرمانهای خود که همانا اسلامخواهی و استعمارستیزی است دست یابند.اگر به تاریخ 5 شوال 1314 برگردیم و بندی از آخرین نامه سید جمالالدین را مرور کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که نسخهای که سید 120سال پیش برای ممالک اسلامی پیچید امروز در حال جوابدادن است.
او در نامهای با عنوان «نامهای به هممسلکهای ایرانی» که خطاب به یکی از دوستان ایرانی خود نوشته است؛ « افسوس میخورم از اینکه کشتههای خود را ندرویدم. به آرزویی که داشتم کاملاً نایل نگردیدم. شمشیر شقاوت نگذاشت بیداری ملل مشرق را ببینم. دست جهالت فرصت نداد صدای آزادی را از حلقوم امم مشرق بشنوم. ای کاش من تمام تخم افکار خود را در مزرعه مستعد افکار ملت کاشته بودم. چه خوش بود تخمهای بارور و مفید خود را در زمین شوره زار سلطنت فاسد نمینمودم. آنچه در آن مزرعه کاشتم، به نمو رسید.
هر چه در این زمین کویر غرس کردم فاسد شد. در این مدت هیچیک از تکالیف خیرخواهانه من، به گوش سلاطین مشرق فرونرفت».حال میتوان گفت که اگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مردم کشورهای منطقه اثربخشی و کارآمدی آموزههای سید جمالالدین اسدآبادی را به خوبی درک نکرده و پیروزی قیامهایی که بر پایه دستیابی به آرمانهای اسلام بنا شده را قطعی نمیدانستند، امروز این باور در تمام مسلمانانی که طعم استعمار را چشیدهاند، ایجاد شده است و قطعا از این پس نیز شاهد پیروزیهای بزرگتری در جهان اسلام خواهیم بود که حداقل آن تشکیل خاورمیانه اسلامی است.