چرا که گلستان، گیلان و مازندران سه استانی هستند که کمربند سبز کشور را تشکیل دادهاند، استانهایی که حفظ و صیانت از آنها با توجه به شرایط اقلیمی کشور، ضرورتی اجتنابناپذیر است.
چرا که مگر ما در کشورمان چه اندازه فضای سبز داریم که میخواهیم در بخشی از تنها کمر بند سبزمان، تاسیسات نفتی برپا کنیم.
گویی عبور جاده، رها کردن فاضلابهای صنعتی و خانگی، پسابهای کشاورزی آمیخته به سموم دفع آفات و کود شیمیایی، دفن زباله در جنگل و تغییر کاربری اراضی منابع طبیعی برای تخریب عرصههای منابع طبیعی و محیطزیست کم است که میخواهیم تاسیسات نفتی را به آن اضافه کنیم.
تبدیل گلستان به عسلویه البته کار چندان دشواری نیست. اما عسلویه را به گلستان تبدیل کردن تقریبا امری محال است. هر چه هست قرار است تاسیسات نفتی و پتروشیمی در بخشی از استان گلستان سر برآورد.
فروش سهام آن هم آغاز شده است. هر چند که اصیلیان معاون انسانی سازمان حفافظت محیطزیست گفته است: «سازمان محیط زیست براساس قوانین گذشته، احداث هرگونه صنایع آلاینده را در استانهای شمالی کشور ممنوع کرده است.»
این مقام مسئول با اشاره به اینکه هنوز احداث مجتمع پتروشیمی در استان گلستان قطعی نشده و فروش سهام آن نیز قبل از اخذ مجوز غیرقانونی است، تصریح کرده است: « مصوبه احداث صنایع، تنها صنایع گروه «الف» و «ب» با آلایندگی کم را مجاز و استقرار صنایع«ج» را در مناطق شمال کشور ممنوع کرده اما با پیگیریهای استانداریها و مطرح شدن موضوع در کمیسیونهای مربوطه این مصوبه لغو شده است. در نتیجه امکان احداث صنایع گروه «ج» محقق شده اما مقرر گردیده است این صنایع در شهرکهای صنعتی مستقر شوند.»
وی تاکید میکند هنوز گزارش ارزیابی زیستمحیطی مربوط به احداث مجتمع پتروشیمی به سازمان محیطزیست ارائه نشده اما قطعاً این مجتمع آلاینده است و سازمان سختگیری خواهد کرد.»
ضرورت حفظ اکوسیستم سبز گلستان
دکتر اسماعیل کهرم مدرس محیطزیست در این باره به همشهری گفت: «احداث مجتمع پتروشیمی در این استان به دلایل مختلف باعث تخریب محیطزیست میشود نخست به دلیل اراضی وسیعی که تاسیسات این مجتمع در آن احداث میشود و دیگر آن که مواد آلودهکننده ناشی از آن تخریب محیطزیست را در پی خواهد داشت.
سومین عامل، جادههای مواصلاتی مورد نیاز برای دسترسی به این مجتمع و حمل فرآوردههای تولیدی آن به دیگر مکانهاست. افزون بر همه اینها، تاسیسات رفاهی مورد نیاز کارکنان این مجتمع به این تخریب دامن میزند و در نتیجه به یکباره میزان وسایل آلودهکننده این استان که متاسفانه استان پر وسعتی هم نیست چند برابر میشود.
اکوسیستم سبز و تقریبا بکر آن لطمه میبیند چرا که به ناگهان، حجم زیادی از مواد آلودهکننده وارد این استان کوچک سرسبز میشود؛ استانی که باید به عنوان ذخیرگاه سرسبز مملکت باقی بماند.»
وی میافزاید: «ما فقط یک نوار سبز داریم که خیلی هم باریک و کم وسعت است و این متعلق به همه کشور است یعنی در واقع تنها استراحتگاه و محل تفرج و تفریح مردم است که میتوانند نسبت به سرسبز بودن آن اطمینان داشته باشند. حال اگر این نوار سبز را با تاسیسات نفتی و غیره تکهتکه کنیم و از بین ببریم دیگر در کجا چنین مکانی با این ویژگی پیدا خواهیم کرد.»
کهرم به تجارب جهانی در این زمینه اشاره میکند و میگوید: «برای نمونه جزایر قناری در اسپانیا تا حدود 50 سال پیش سبز و خرم بود و پوشش گیاهی آن تا لب ساحل امتداد داشت درحالی که امروز، این جزیره به مجموعهای از هتلها، تاسیسات ورزشی و مجتمعهای رفاهی و توریستی تبدیل شده است و مردمی که به این جزیره میروند با گشودن پنجره محل اقامتشان با پنجره دیگری مواجه میشوند یعنی همهجا پر از مکانهای توریستی است و دیگر نشانی از آن طبیعت بکر وجود ندارد و فقط آفتاب آنجا آن هم برای شهروندانی که از کشورهایی نظیر سوئد، آلمان و انگلیس میآیند، جاذبه دارد.»
کهرم خاطر نشان میسازد: اگر تصور میکنید وسعت گلستان آن قدر هست که این تاسیسات در آن به چشم نمیآید و آسیبی به استان نخواهد رساند، این تصور باطلی است چرا که در استانهای شمالی سفرههای آب زیرزمینی آنقدر بالاست که هرگونه مواد آلودهکننده بلافاصله در آن نفوذ میکند. یعنی اگر مواد نفتی نشت کند تمام آبهای زیرزمینی را آلوده خواهد کرد و این یعنی بروز فاجعه.
زیرا وقتی آبهای زیرزمینی آلوده و آغشته به مواد نفتی شد، آب شرب مردمی که کیلومترها دورتر از این تاسیسات زندگی میکنند آغشته به نفت میشود، همینطور چشمهای که در فاصله 50 کیلومتری آن قرار دارد مسموم میشود. اینها هشدارهایی است که جدی گرفتن آن میتواند دلیل قابل قبولی برای انصراف از احداث مجتمع پتروشیمی در استانی با این موقعیت باشد. با این همه این اولین بار نیست که محیطزیست کشور فدای اقتصاد میشود.
گلستان را به عسلویه تبدیل نکنید
این استاد دانشگاه تصریح میکند: «مسئولی گفته است ما میخواهیم اینجا را (استان گلستان) عسلویه کنیم، حال پرسش این است که مگر عسلویه نمونه مطلوبی است که بقیه استانها از آن تبعیت کنند؟ آیا فراموش کردهایم که کشور 70 میلیونی ما به یک فضای سبز هم احتیاج دارد.
این در حالی است که در شهرهای ما فضای سبز تقریبا از بین رفته است و تنها یک نوار سبز در خطه شمالی باقی مانده که باید آن را هم برای خودمان و هم برای نسلهای آینده حفظ کنیم.
بر این اساس، چه اشکالی دارد که برای ایجاد اشتغال و کارآفرینی در استان گلستان، به جای پرداختن به صنعت نفت به صنعت توریسم بپردازیم. در حالی که با توجه به قابلیتهای بالقوهای که در گلستان وجود دارد رونق صنعت توریسم میتواند برای تمام مردم استان و فرزندان آنها شغل ایجاد کند.
فراموش نکنیم که بهرهبرداری ضابطهمند از پارک گلستان و دریاچههای آلاگل، آجیگل و آلماگل و دیگر جاذبههای موجود در استان به راحتی میتواند جای صنعت پتروشیمی را پر کند و باعث ایجاد اشتغال و کسب درآمد شود.»
این کارشناس محیطزیست میگوید: اگر در گذشته تمدنها در کنار رودخانهها شکل میگرفت برای آن بود که از آب این رودخانهها استفاده کنند، اما الان کارخانهها و تاسیسات به خاطر آن در کنار رودخانهها احداث میشوند که بتوانند فاضلاب خود را در آن رها کنند، یعنی رودخانهها وسیلهای مجانی برای انتقال فاضلاب کارخانجات صنعتی و سایر فاضلابها شده است.
نمونه آن، کارخانه کاغذسازی در کناره رودخانه دز است که مشکلات عدیده زیستمحیطی را ایجاد کرده است.
نکته دیگر اینکه، در حال حاضر، استانهای گیلان، مازندران و گلستان آلودهترین رودخانههای کشور را دارند و این به خاطر آن است که پسابهای کشاورزی که آمیخته به کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات نباتی است به رودخانهها نفوذ میکند.
همچنین فاضلابهای خانگی سر از رودخانهها در میآورد و در مواردی مستقیم وارد رودخانه میشود برای نمونه در انزلی فاضلابهای انسانی مستقیما وارد تالاب انزلی میشود یعنی لولههای توالت در تالاب تخلیه میشود و این یعنی نابودی آن، چراکه ما یک پدیده «غنی شدگی» داریم یعنی وقتی مواد غذایی بیش از حد در تالاب وجود داشته باشد جانوران و گیاهان مثلا جلبکها، قارچها و نیها بیحد و حصر رشد میکنند در نتیجه فضای تالاب را از سایر موجودات میگیرند و این باعث مرگ تالاب میشود.
فاضلابهای کارخانهها هم که به کرات باعث بروز فاجعه شده است، زیرا وقتی شیر فاضلاب را باز میکنند نتیجه آن میشود که ناگهان صدهاهزار آبزی تلف میشود؛ حال تصور کنید این تاسیسات نفتی به این فاضلابها اضافه شود، این دیگر واقعا یک فاجعه است.
کهرم ضمن ابراز تاسف از بیتوجهی به مسائل زیستمحیطی میگوید: این بیتوجهی بیشترین آسیب را به محیطزیست کشور وارد ساخته و به همین دلیل است که به سادگی در دل جنگل زباله دفن میشود و در فضاهای بکر و سرسبز کارخانههای آلودگیزا احداث میگردد، کمااینکه در گیلان کارخانه باطریسازی راهاندازی میشود.
در حالی که شایسته آن است که حداقل این سه استان سبز ایران را که هر روز هم پوشش سبز آن تحلیل میرود حفظ کنیم. چرا که این پهنهها تمام شدنی است.