مهندس کاظم نصرتی نصرآبادی، رئیس جامعه جنگلبانی ایران، در آغاز نشست گفت: آنچه امروز در منابع طبیعی و محیطزیست کشور در حال وقوع است اتفاقات ناخوشایندی است که به رغم بیش از 50 سال سابقه سازمان جنگلها، در نهایت بیلان منابع طبیعی منفی است و این ناشی از سیاستگذاریهاست، چرا که تخصیص اعتبارات به سبک و سیاقی است که در نهایت این بیلان را ترسیم میکند.
وی افزود: منابع طبیعی و محیطزیست دچار وضعیتی بسیار بحرانی است. از یکسو، تا نوک کوه شخم زده میشود و از سوی دیگر، تمام طرحها، بدون مطالعه و بررسیهای کارشناسانه است.
براین اساس ضروری است با کمک رسانهها با طرح مسائل در مطبوعات فرهنگسازی شود تا نگرش دولتمردان و مسئولان نسبت به منابع طبیعی و محیطزیست تغییر کند؛ چرا که در حال حاضر، در مواردی وضعیت و نگاه به منابع طبیعی به گونهای است که حتی مناطق حفاظت شده در امان نیست؛ وقتی این مناطق حفظ نشود، تکلیف بقیه عرصهها مشخص است.
از همینرو با توجه به وضعیت موجود این نشست برگزار شد با این امید که این نشست ادامه داشته باشد تا از این طریق نظرات کارشناسان و صاحبنظران محیطزیست و منابع طبیعی که دغدغهای جز حفظ و صیانت از میراث طبیعی کشور ندارند، منعکس شود تا بیش از این شاهد تخریب منابع طبیعی و محیطزیست کشور نباشیم.
در کشور ما توسعه پایدار جایی ندارد
دکتر تقی شامخی، رئیس هیأت مدیره انجمن علمی جنگلبانی ایران، در این نشست گفت: آنچه امروز مایه نگرانی به شمار میرود، نوع برخورد با مسائل محیطزیست و منابع طبیعی است که شاخص آن، برخورد با پارکهای ملی است.
وی در ریشهیابی این برخورد گفت: مسئلهای که وجود دارد چالش بین محیطزیست و توسعه است. به عبارت دیگر اصلیترین چالش که در زمان ما وجود دارد، بحث توسعه و رابطه آن با محیطزیست است. ما معتقدیم که توسعه باید وجود داشته باشد، اما باید در کنار این توسعه محیطزیست حفظ شود.
شامخی با تاکید بر ضرورت توسعه تصریح کرد: آنچه صاحبنظران و استادان محیطزیست و منابع طبیعی را از دیگر گروههای اجتماعی متمایز میکند، نوع نگاه این افراد به مقوله توسعه است، چرا که این افراد معتقدند توسعه باید در بستر طبیعت انجام شود؛ یعنی دغدغه ما (صاحبنظران محیطزیست و منابع طبیعی) آن است که توسعه باید به گونهای باشد که زمینی برای زیستن داشته باشیم.
اگر قرار باشد این توسعه «بر سر شاخ نشستن و بن بریدن» باشد، توسعه نخواهد بود. نکتهای که وجود دارد، این است که در کشور ما فقط به توسعه میاندیشند و این موضوع که این توسعه چگونه باید صورت بپذیرد، دیگر مطرح نیست.
بویژه در دولت نهم که علاقهمند به پیشرفت و توسعه کشور است و ما هم صددرصد با آن موافقیم، به مسائل جانبی و این که توسعه باید مبتنیبر چه ضوابطی باشد، کمتر توجه میشود و به نظر میرسد درباره زمینی که میخواهد این توسعه روی آن اتفاق بیفتد یا اطلاعات محدودی دارند و یا توجه آنها به زمین اندک است و همین توجه اندک، این نگرانی را به وجود میآورد که روند توسعه با این سبک و سیاق، خساراتی را پدید آورد که جبران آن دشوار یا غیرممکن باشد.
در حالی که باید به این واقعیت معتقد باشیم که این زمینی که ما روی آن زندگی میکنیم، بعد از تحولات 4 میلیارد ساله شکل گرفته و به ما سپرده شده است و از همینرو، باید برای نسلهای آینده آن را حفظ کنیم.
این استاد دانشگاه افزود: شاید در بحث توسعه یادآوری این نکته خالی از لطف نباشد که جامعه جهانی بعد از برگزاری کنفرانس 1972 در استکهلم، نسبت به در مخاطره قرار گرفتن زمین هشدار داد. پس از این هشدار، بسیاری از کشورهای در حال توسعه، این هشدار را طنز تلقی کردند.
این طرز تلقی ناشی از آن بود که کشورهای در حال توسعه معتقد بودند چون کشورهای توسعه یافته مشکل غذا ندارند و به عبارتی سیر هستند، چنین مسائلی را طرح میکنند، اما این مسائل برای ما که با کمبود غذا مواجهیم، معنایی ندارد. ولی به فاصله زمانی کوتاهی همین کشورها دریافتند که این مسئله یک مسئله جهانی است و چه در کشور غنی و چه در کشور فقیر زندگی کنیم، نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم.
شامخی خاطر نشان کرد: آنچه امروز در کشور ما جاری است یادآور نگاه کشورهای در حال توسعه بعد از کنفرانس 1972 است و این ضرورت توجه دادن مسئولان به مسائل زیست محیطی را نشان میدهد.
براین اساس بدون ورود به مسائل سیاسی و صرفاً به خاطر حفظ میراث طبیعی و محیطزیست و ضمن احترام گذاشتن به این ایده مسئولان اجرایی که میخواهند باعث توسعه و پیشرفت کشور شوند، باید عواقب و پیامدهای زیانبار توسعه بدون رعایت ضوابط زیستمحیطی را متذکر شد، چرا که توسعه یک امر مشروط است یعنی باید حریم طبیعت به شدت حفظ و رعایت شود.
حال وقتی میشنویم به رغم وجود همه قوانین ظرف مدت کوتاهی در شش پارک ملی تصرفاتی صورت میگیرد که مغایر با مبانی و اصول است، حق داریم برخود بلرزیم و دچار این نگرانی عمیق شویم که نکند کسانی که دستاندرکار امر توسعه هستند، واقعاً از این حقیقت آگاه نباشند که توسعه امروز جهان با چالش حفظ محیط زیست مواجه شده و بر همین اساس است که توسعه پایدار در چارچوبهای معینی پذیرفتنی است.
پارکهای حفاظتشده پشتوانه حیات ماست
دکتر مجید مخدوم - رئیس انجمن علمی ارزیابی محیطزیست - ضمن ابراز تأسف از وضعیت امروز پارکهای ملی و دیگر عرصههای منابع طبیعی گفت: مشکل اصلی در کشور ما این است که هم توده مردم و هم دولتمردان، فلسفه وجودی پارک ملی و مناطق حفاظتشده را درک نکردهاند.
وی افزود: ما مخالف توسعه نیستیم، چرا که بدون توسعه، انسان محکوم به فناست اما برای توسعه باید حد و مرزی قائل باشیم.
وی در خصوص پارکهای ملی گفت: اساساً فلسفه وجودی پارک ملی، این است که ما در دنیای کنونی برای ادامه زندگی به سه مقوله اساسی «غذا»، «دارو»، «کاغذ و چوب» نیاز داریم. این در حالی است که با وضعیت فعلی، هر محصولی که چه به صورت طبیعی و چه به صورت دستکاشت به دست میآید، 30 تا 50 درصد آن از زمان کاشت تا زمانی که به انبار برسد، بر اثر آفات از بین میرود. سمپاشی هم برای دفع آفات جواب نداده، چرا که اگر سمپاشی صورت بگیرد، سال بعد باید میزان سم را چند برابر افزایش بدهیم.
بهترین راهحلی که در این زمینه وجود دارد، این است که ما برای ایجاد پایههای اهلی که نسبت به حمله آفات و بیماریها مقاوم باشد، دورگگیری کنیم. این فعالیت وقتی در دنیا آغاز شد، دریافتند که با این شیوه میتوان پایههایی تولید کرد که هم تولید بیشتری را در پی داشته باشد و هم این پایهها به گونه پاکوتاه باشد و در نتیجه با وسایل ارزانتر قابل برداشت باشد.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: علم ژنتیک به خاطر سه مقوله تولید بیشتر، استفاده از ماشینآلات ارزانتر و از همه مهمتر مقاومت در برابر آفات و بیماریها پدید آمد. اصل کلی در دورگگیری این است که دورگگیری باید بین پایه اهلی و وحشی صورت پذیرد.
حال اگر عرصههای طبیعی را نابود کنیم و پارکهای ملی و مناطق حفاظتشده را که در واقع ذخیرهگاه این پایههای وحشی برای تولید کاغذ، چوب، دارو، پوشاک و بسیاری اقلام دیگر هستند نابود کنیم، چگونه این کار(دورگگیری) امکانپذیر خواهد بود.
وی ادامه داد: ذخیرهگاه جنگل، پارک جنگلی، جنگلهای دستکاشت، آثار منابع طبیعی ملی، مناطق حفاظتشده، پارکهای ملی و پناهگاه حیات وحش که تقریباً 8 درصد از مساحت کشور را به خود اختصاص دادهاند، از آن رو به وجود آمده و حفاظت میشوند که پشتوانهای برای زندگی و حیات باشند.
یعنی در وضعیت ناهنجاری که ممکن است پیش بیاید، این مناطق میتواند به عنوان صندوق پسانداز عمل کند؛ یعنی پارک ملی یک نقش بیمهای دارد و این درجه اهمیت حفاظت از آن را نشان میدهد.
وی گفت: اخیراً نمونهای دورگگیری صورت گرفته که تولید کاغذ را 24برابر کرده است. این دورگگیری با یک پایه وحشی که در پارک ملی تبت وجود دارد انجام شده است. حال تصور کنید اگر این پارک تخریب شده بود، آیا امکان دستیابی به چنین پایهای وجود داشت؟ بر این اساس انتظار آن است که حداقل، مناطق حفاظتشده را رها کنند تا این صندوق پسانداز محفوظ و مصون بماند.
دکتر مخدوم به وضعیت بحرانی محیطزیست در جهان اشاره کرد و گفت: اگر به شماره نوامبر 2006 نشنال جئوگرافی مراجعه کنید، میبینید که فاجعه زیست محیطی در آمریکا در حال وقوع است و این به خاطر آن است که دولتمردان آمریکایی با مقوله محیطزیست بیگانهاند.
وی تصریح کرد: اخیراً جیمز لاک و همکارانش نسبت به روند توسعه در جهان هشدار داده و تاکید کردهاند روند توسعه فعلی در 40سال آینده به فاجعهای ختم میشود که گرمشدن زمین در قبال آن ناچیز است.
به گفته دکتر مخدوم، این دانشمند هشدار داده است اگر دمای زمین به خاطر افزایش اثر
گلخانه ای از 5/2درجه بالا برود، تنها یخهای قطب شمال و جنوب ذوب نمیشود؛ فاجعه بدتر از آن، آزادشدن متان توندراست و از آنجا که گرمکنندگی گاز متان بین 12 تا 36 برابر اثر گلخانه ای است، گرمای زمین یکباره 12درجه افزایش پیدا میکند و این یعنی تبدیل زمین به جهنم. این فجایع ناشی از آن است که دولتمردان جهان با مسائل زیستمحیطی ناآشنایند.
ایستگاههای تحقیقاتی در معرض نابودی
دکتر احمد رحمانی - رئیس هیأت مدیره انجمن اعضای هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع- گفت: در حال حاضر تخریب، تمام عرصههای منابع طبیعی کشور را فرا گرفته و تا آنجا پیش رفته است که به رغم آن که نباید در پارکهای ملی کوچکترین تصرفی شود، این پارکها مصون نمانده و در حال تخریب است و این باید به گوش مسئولان برسد.
وی گفت: آمار نشان میدهد که سالانه 2میلیارد متر مکعب فرسایش خاک در کشور داریم. این رقم 6/7درصد فرسایش کل خاک در جهان را نشان میدهد و بر همین اساس فرسایش خاک در کشور ما 3برابر آسیاست و این موضوع وحشتناکی است. در مورد جنگلها وضعیت بسیار بدتر است؛ چرا که برخی آمارها حاکی از آن است که سالانه در شمال 15 تا 25تن در هکتار فرسایش خاک وجود دارد، در حالی که نُرم جهانی 5/2تن در هکتار است.
اگر این آمارها واقعی باشد، ما در این زمینه رکورددار هستیم. از سوی دیگر میزان سرانه جنگلهای ما 2دهم هکتار است، در حالی که این میزان در جهان 8دهم هکتار است. دلیل این وضعیت هم مشخص است. وقتی در مناطق جنگلی که بارندگی زیاد است، پوشش گیاهی بالادست را از بین میبریم، در حقیقت جنگلها را تخریب کردهایم.
رحمانی تصریح کرد: در وضعیت فعلی، این وظیفه تشکلهای مردمنهاد است که با فرهنگسازی از یک سو مردم را با این مشکلات و پیامدهای آن آشنا سازند و از سوی دیگر تلاش کنند با ایجاد ارتباط دائم و پیوسته با مسئولان، آنان را متوجه عواقب روند موجود کنند. این شیوهای است که پیش از این نیز جواب داده، چرا که بدون شک مسئولان نیز هدفی جز حفظ منابع ندارند و این وظیفه صاحبنظران است که واقعیت مسائل را برای آنها روشن سازند.
وی گفت: با طرز نگاه و تلقیای که امروزه از منابع طبیعی و محیطزیست وجود دارد، سادهترین راه انتخاب میشود و عملیات اجرایی بدون ارزیابی زیستمحیطی انجام میگیرد و در نتیجه از جنگل و پارک ملی هم عبور میکند. در اینجا انجمنهای علمی باید برای ارتقای سطح آگاهی عمومی تلاش کنند و مسائل را به مسئولان منعکس کنند، چرا که اگر مطالب به صورت علمی منتقل شود، ثمربخش خواهد بود.
وی ضمن انتقاد از وضعیت موجود در بخش تحقیقات افزود: بخش تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی متأثر از کل تحقیقات در کشور است. بودجهای که امسال به مقوله تحقیقات در کشور اختصاص یافته 45صدم نسبت به درآمد ناخالص ملی بوده، در حالی که در سال گذشته این میزان 7دهم درصد بوده است. مشکل دیگر این است که بودجهای که به بخش تحقیقات اختصاص مییابد، صرف مسائل جاری میشود؛
به طوری که بنا به گفته معاون آموزش و تحقیقات وزارت جهاد، 96درصد بودجه تحقیقات صرف هزینههای جاری میشود و 4درصد آن صرف تحقیقات میگردد و این بودجهای نیست که بتوان با آن در منابع طبیعی تحول ایجاد کرد.
رحمانی گفت: 314 ایستگاه تحقیقاتی در بخش کشاورزی و منابع طبیعی وجود دارد که قرار است به 80 ایستگاه تقلیل پیدا کند.
افزون بر این، بسیاری از ایستگاههای تحقیقاتی در معرض خطر است، چرا که احتمالاً میخواهند به بخش خصوصی واگذار کنند. در حالی که در شرایط فعلی ایجاد ایستگاه تحقیقاتی تقریباً غیرممکن است.
برای نمونه قرار است جادهای از میان ایستگاه تحقیقاتی نوشهر- باغ گیاهشناسی- که قدمت چندین ساله دارد و بسیاری از گونههای منحصر به فرد را در خود جای داده عبور کند.
وی گفت: نمونه دیگر که در معرض خطر است، ایستگاه تحقیقاتی «سیراچال» در کرج است که به ایستگاه ارس شهرت دارد. این ایستگاه را نیز میخواهند به عنوان پارک شهری اعلام کنند. این موضوعات واقعیتهای تلخ امروز منابع طبیعی کشور است.