تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۳۸۵ - ۰۹:۲۸

سجاد نوروزی: بیش از یک قرن و نیم است که شیعیان دهه محرم را به مثابه یک میراث فکری و عملی گرامی‌ می‌دارند.

دهه‌ای که اگر چه حزن‌آور است، اما «شعف مجاهدت» راه خدا و خلق را موجب می‌شود و مبانی هویتی تشیع را سامان می‌بخشد.

حضرت حسین (ع) خود در شرح چیستی ماهیت قیام خود فرمود: «من برای اصلاح امت جدم به مجاهده برخاستم». حضرت (ع)، مفسده‌هایی را نه فقط در حکومت، بلکه در متن جامعه آن روزگار مشاهده کرد، که اصلاح آن جز با یک انقلاب خونین و اثرگذار ممکن نبود.

 این «اصلاح‌طلبی انقلابی» نه فقط یک حادثه تاریخی صرف یا جان باختن یکی از اولیاالله، بلکه یک «مکتب» است که مسئولیت هر مسلمان در رابطه با جامعه‌اش را گوشزد می‌کند. فی‌الواقع مکتب عاشورا که اصل اساسی آن، عدول از بیعت با ظالم است، «جهاد» را به عنوان راه‌حل بنیادین ریشه‌کنی مظالم سیاسی و نفی روندهای شرک‌آمیز و مرتجعانه‌ای معرفی می‌کند.

این امر گاه در حدیث مشهور نبوی «افضل‌الجهاد کلمه حق عند امام جائر» رخ می‌نمایاند و گاه در قیام عملی عاشورا. بر همین روال منسجم عقیده و عمل اسلامی است، که قیام عاشورا به عنوان مکمل رسالت نبوی نمود می‌یابد. آنچه که در دشت کربلا رخ داد تقابل دیرینه توحید و شرک بود، با این تفاوت که این بار شرک همانند بدر و احد خود را ضداسلام نمی‌خواند، بلکه با رخنه در جامعه اسلامی، «امام جائر» خود را، «خلیفه خدا» معرفی کرد. با چنان مفسده‌ای است  که حسین (ع) بر آن شد تا رسالت نیای خود را در وجه و طریقه دیگری استمرار دهد، که «ان‌الله شاءان یراک قتیلا».
شهادت...

مصداق عبارت جلیله «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» بر چه چیزی دلالت دارد؟ عاشورا و کربلا اگر به یک حادثه صرف تاریخی تقلیل یابد (آن چنان که عرفی‌اندیشان می‌خواهند) و اگر به سطح عزاداری بدون معرفت دینی تام در یک وجه زمانی مشخص کاهش یابد (آنچنان که برخی از سنت‌مداران تبلیغ می‌کنند) در واقع پیام بنیادین حضرت حسین مغفول واقع شده است و باز هم همدستی جور و جهل فاجعه‌ای دگر می‌آفریند.


عاشورا نهضتی مداوم است. اگر شیعه را نه یک قرائت خاص بلکه «قلب اسلام» بدانیم، آنگاه با یک «رسالت تاریخی» مواجهیم که عدول کردن از آن‌، رسم شیعه بودن را به جای نمی‌آورد.

شگفتا، جهاد ضدسکون و ضد تخدیر حسین را برخی به ابزار سکون و درجازدن تبدیل کرده‌اند و اگر هم علمای دین به آنها انذار می‌دهند، جوابشان 50 سال است که تغییر نکرده است، چرا که هنوز به درک فلسفه ذاتی جهاد نائل نشده‌اند.

«حسین یک درس بزرگتر از شهادتش به ما داده است و آن نیمه‌تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. حجی که همه اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش برای احیای این سنت جهاد کردند، این حج را نیمه‌تمام می‌گذارد و شهادت را انتخاب می‌کند، مراسم حج را به پایان نمی‌برد تا به همه حج‌گزاران و نمازگزاران تاریخ و مومنان به سنت ابراهیم بیاموزد که اگر «امامت» نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین نباشد و اگر «یزید» باشد، چرخیدن‌ها بر گرد خانه خدا، با خانه بت مساوی است.»

 اینچنین، شهادت، خود افشاکننده آن ماهیت واپس‌گرایانه‌ای است که «لُبِسَ الاسلام لُبس الفر و مقلوباً» را نمود می‌دهد و پروسه بسط «جامعه اسلامی» را به مخاطره
می‌افکند.

برچسب‌ها