اگر به نسل گذشته رجوع کنید میبینید هیچوقت بیبهره از شعر نبودند، حرکتی که در حوزه مداحیهای جدید شروع شد ابتدا شعر را که مبنای اندیشه جامعه ما بود مورد تهاجم قرار داد و آن را شکست و آن بیان محاورهای را وارد حوزه شعر کرد.
بیان محاورهای اولین تاثیرش این است که حوزه مقدسات را میشکند. چه مقدساتی مثل آداب واجب دینی مثل نماز و روزه و حج، چه مقدساتی که در حوزه مستحبات ما هستند مثل دعاها و نمازهای مستحبیب. حوزه مقدسات حوزه پیراستهای است، حوزهای است که آداب خاص خود را دارد.
بنابراین باید در بیان تمام کسانی که به نحوی مقدسات را بر زبان میآورند یک پسوند احترامآمیز وجود داشته باشد، مانند، کلمه علیهالسلام؛ متاسفانه جریان مداحی، این حوزه را شکسته و بیان محاوره کرده است و اولین تاثیرش آن است که فرهیختگی را از جامعه ما دور میکند. اگر موسیقی یا مداحی یا هر چیز دیگر هنجار ایجاد نکند نمیتوانیم از تاثیرات مثبت سخن بگوییم.
محاوره یعنی عامهگری، محاوره یعنی تقلید زودگذر. بیان محاوره فعلی ما با بیان محاوره 50 سال قبل خیلی فرق دارد. هنر معاصر تحتتاثیر هنر غرب شکل گرفته است. هنری که براساس جهانبینی مادی است و براساس اصالت علمی تجربی شکل گرفته و بنیادش در فرهنگ ما از دهه 40 به بعد شروع شده و الان به نوعی در بخشهایی در اوج خودش قرار دارد. نگرانی این است که با آنکه در حوزه موسیقی به اندازه کافی درگیری و نگرانی داریم، ولی حوزه دین که مقدس است آلوده بشود.
بنابراین مراکز فرهنگی و مراکز تصمیمگیری ما باید نظارت بکنند. چه اصراری است که محاوره به حوزه مقدسات بیاید، مگر قرآن نفرموده که پیامبر را با احترام خطاب کنید، ما چرا باید ائمه(ع) را اینگونه خطاب بکنیم، چه حقی داریم؟
حوزه دین، حوزه پسند نیست، حوزه شخصی نیست، حوزهای است که مربوط به کل ملت اسلام و کل تاریخ اسلام است.
نمیتوان اجازه داد که به راحتی افرادی اجازه پیدا کنند در این حوزه هر بازی بخواهند بکنند، این حوزه، حوزه احتیاط است. چرا ما فرهنگ تربیت و احترام در جامعه نداریم، اینها عمدهاش به این بخش بر میگردد.
به هر صورت در تفکر اسلامی که انسان خلیفهالله است، انسان حیوان نیست، انسان کسی است که وظیفهاش رسیدن به جایگاه متعالی قرب به خداست و خدا امانت خودش را به او سپرده است. اگر به این مقوله اعتقاد داریم، حداقل این است که فرهیختگی را برایش لازم بدانیم، حداقل یکسری آداب و رفتارها را از جهت اخلاق برای او معتقد باشیم.
از محتشم کاشانی تا شعرای ما در این حوزه، چه در حوزه ادبیات، چه در حوزه موسیقی، کارهای بسیار خوبی را انجام دادهاند، منظور از موسیقی مذهبی، موسیقی مداحی از تعزیه گرفته تا نوحه منقبت، خیلی از چیزهاست که...این تجارب هنوز در خیلی از جاها وجود دارد و از بین رفته و نایاب یا خیلی محدود شده است، اما میشود اینها را بازسازی و دوباره احیا کرد.
یعنی یک بازگشت به خویشتن، بازگشت به آنچه که به عنوان فرهنگ و اعتقادمان باید داشته باشیم. اگر مداحان ما به اسباب هنر آراسته بشوند و به فنون مسلح بشوند و به آنچه که انجام میدهند مسلح بشوند در کارشان موفقترند. تقریبا اکثر مداحان علم به آنچه که انجام میدهند ندارند.
خیلی طوطیوار و مقلدانه عمل میکنند و این تقلید هم سر منشأاش همان موسیقیهای مبتذلی است که یا در خارج مرز یا جاهای دیگر شکل گرفته و به نوعی کپیبرداری و تقلید است. این افراد اگر مسلح باشند به این علم، بالطبع مجتهد میشوند یعنی خودشان قابلیت پیدا میکنند.
*مسئول بخش پژوهش موسیقی فرهنگستان هنر