حاکمیت بالینی، چارچوبی است که از طریق آن تشکیلات نظام سلامت، برای حصول اطمینان از رعایت بالاترین استانداردهای ارائه خدمات درمانی و حفظ کیفیت حرفهای در مراقبت از بیماران است که در محدوده آن سازمانهای ارائهدهنده خدمات، موظف به پاسخگویی مستمر با رعایت استانداردهای درمانی بوده که با به وجود آوردن محیطی که محور آن تعالی مراقبتهای بالینی است تقویت شود و به بهترین شکل خود برسد. به بیانی سادهتر، انجام کار درست، به شیوه درست، در زمان درست، همراه با نتیجه درست و کمترین خطا و صرف حداقل منابع برای بیمار است. در این راستا بیمارستان شناخته شدهترین سازمان در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی است که نقش حیاتی در حفظ و بهبود سلامت مردم ایفا میکند چرا که عواقب و خسارات ناشی از مرگ یک انسان قابل مقایسه با ضرر و زیانهای ناشی از دستدادن یک سرمایه مادی نیست. لذا بهبود کیفیت خدمات درمانی و کاهش خطاهای پزشکی امری ضروری است که باید راهکارهای موجود برای رسیدن به این هدف استفاده شود.
افزایش میزان آگاهی اقشار جامعه نسبت به مسائل بهداشتی و درمانی و کیفیت مراقبتها از یکسو، فزونی مراکز ارائهدهنده خدمات بهداشتی درمانی از سوی دیگر و مطالبه خدمات کیفیتر، سازمانی را به موفقیت میرساند که تلاش بیشتری در جهت رضایت مشتریان خود داشته باشد که موفقیت در جلب رضایت مشتری منوط به دریافت خدمات درمانی باکیفیت مطلوب است. اینکه آیا چند درصد از بیمارستانها اینگونه خدمات را ارائه میدهند، سوالی است که پاسخی نمیتوان برای آن یافت. اما صرفنظر از چالشهای موجود چون کمبود منابع و واقعی نبودن سرانه درمان که ترمزهای محکمی برای رسیدن به ارائه خدمات کیفی به حساب میآیند یادآوری چند نکته خالی از لطف نیست:
1- لازم است همه مسئولان نظام سلامت و سیاستگذاران به یک تعریف و نگاه مشترک در مقوله حاکمیت بالینی برسند تا بتوان آن را عملیاتی کرده و حاکمیت بالینی در بیمارستانها را نهادینه کرد.
2- در مسیر ارتقای سلامت، عملیات مقطعی جوابگو نیست و باید در مسیر بالابردن کیفیت به طور مستمر و دائمی گام برداشته شود. این در حالی است که متاسفانه مسئولان از طرحهایی استقبال میکنند که زودبازده باشد و در زمان تصدی آنها به نتایج قابل لمس برسد.
3- متولیان بهداشت کشور باید به این باور برسند که حاکمیت بالینی یک ابزار تنبیهی و بازرسی یا یک سیستم جادویی برای حل مشکلات حوزه بهداشت و درمان نیست بلکه یک فرهنگ است که مهمترین اهدافش قابل تصدیق بودن استانداردهای مراقبتی، مسئولیتپذیری و دستیابی به سلامت پایدار است که باید بسترهای لازم را برای تحقق این مهم فراهم کرد.