الکساندر سوکوروف امسال در شصتوهشتمین دورهی جشنوارهی ونیز جایزهی شیر طلایی بهترین فیلم را به خاطر فاوست ـ چهارمین فیلم از چهارگانهاش ـ از آن خود کردهاست. سوکوروف از آن دسته فیلمسازانی است که تاکنون جایزهی مهمی از جشنوارههای هنری جهان را به دست نیاوردهاست؛ اما او همچنان راه خود را میرود و به ایدهی سینمای متاثر از نقاشی وفادار است. الگوی اصلی سوکوروف نقاشی است، شمایل بیزانسی، هندسهی مر کزودودهی شمالی، میراث بصری سیاهمشق و...
الکساندر سوکوروف1 در سال 1952 در روستایی به نام پودورویخا2 در منطقهی سیبری روسیه به دنیا آمد. پدرش افسری نظامی و از بازماندگان جنگ جهانی دوم بود. در دوران کودکی سوکوروف، خانوادهاش مدام از جایی به جای دیگر میرفتند.
به همین دلیل او در لهستان به مدرسه رفت و در ترکمنستان فارغالتحصیل شد. وقتی سوکوروف در سال 1968 از دبیرستان بیرون آمد، به دانشگاه گورکی3 رفت و تاریخ خواند. در دورهی دانشجویی وارد تلویزیون گورکی شد و به عنوان دستیار فنی و سپس دستیار تهیهکننده مشغول کار شد.
در دوران کار در تلویزیون، تجربهای گسترده و ارزنده دربارهی تکنولوژی تلویزیون و سینما به دست آورد. در 19سالگی اولین برنامهی تلویزیونیاش را به عنوان تهیهکننده ساخت. در این دورهی ششساله سوکوروف تعداد زیادی فیلم و برنامهی تلویزیونی ساخت. در سال 1974 اولین مدرک دانشگاهیاش را در رشتهی تاریخ گرفت. در سال 1975 وارد بخش تهیهکنندگان انستیتو فیلمبرداری اتحاد جماهیر شوروی شد و به عنوان دانشجوی عالی، بورس تحصیلی آیزنشتاین را گرفت.
در سال 1979 به دلیل درگیری با دانشگاه و رئیس مرکز دولتی فیلمسازی شوروی (گاسکینو) مجبور شد یک سال زودتر امتحان بدهد و از دانشگاه برود. سوکوروف را به نگاهی فرمالیستی و ضد اتحاد جماهیر شوروی متهم کرده بودند.
نخستین فیلم بلندش صدای منزوی انسان4 را که بر اساس داستانی از یک نویسندهی روس به نام آندری پلاتونوف5 ساخته بود، بعدها جایزههای فراوانی نصیبش کرد اما به عنوان پروژهی فارغالتحصیلی پذیرفته نشد. در همان زمان بود که آندری تارکوفسکی6، فیلمساز برجستهی شوروی که در آن زمان شخصیتی منفور برای حکومت شوروی بود، از فیلم سوکوروف بسیار خوشش آمد و آن را ستود.
دوستی این دو هیچوقت به هم نخورد، حتی زمانی که تارکوفسکی روسیه را ترک کرد. سوکوروف نیز بهشدت مسحور زیبایی تصویری سینمای تارکوفسکی بود. او آینه7ی تارکوفسکی را عاشقانه دوست داشت.
در سال 1980 با توصیهنامهی آندری تارکوفسکی، سوکوروف به استخدام استودیو فیلمسازی لنفیلم8 درآمد. او در این استودیو روی فیلمهای داستانیاش کار میکرد و همزمان در استودیو فیلم لنینگراد9 فیلمهای مستند میساخت.
نخستین فیلم مستندش برای استودیو لنینگراد با واکنشهای منفی حزب کمونیست و همینطور گاسکینو روبهرو شد و فیلمهایش برای مدتی طولانی (اواسط دههی 80 و دوران اصلاحات دموکراتیک) از طرف دولت شوروی سانسور شدند و اجازهی نمایش عمومی نگرفتند. در اواخر دههی 80 تعدادی از فیلمهایش به نمایش عمومی درآمدند و به عنوان نمایندهی صنعت سینمای روسیه در جشنوارههای بینالمللی حاضر شدند.
سوکوروف در همان سالها در رادیو برای جوانان برنامههای غیرتجاری میساخت و در استودیو لنفیلم به هنرجویان جوان، کارگردانی درس میداد.
در نیمهی دههی 90 او و همکارانش با تکنولوژی دیجیتال آشنا شدند. سوکوروف فیلم آخرش فاوست10 را با دوربین دیجیتال تصویربرداری کرده است. او هر سال با فیلمهای جدیدش در جشنوارههای معتبر سینمای جهان شرکت میکند اما تا امسال هیچکدام از فیلمهایش جایزهی اصلی جشنوارههای ونیز، برلین و کن را دریافت نکرده بودند.
پنج بار کاندید نخل طلای کن شده بود اما هیأت داوران کن هیچوقت این جایزه را به سوکوروف ندادند. تنها در سال 1999 با فیلم مولوک11 جایزهی بهترین فیلمنامه و در سال 2003 برای فیلم پدر و پسر12 جایزهی فیپرشی را به دست آورد. او نخستین بار در ونیز امسال با فاوست، چهارمین فیلم چهارگانهاش، برندهی شیر طلایی شد.
در سال 1995 آکادمی فیلم اروپا او را در فهرست 100 کارگردان برجستهی سینمای جهان قرار دارد. سوکوروف در سال 1997 جایزهی تارکوفسکی و جایزهی دولتی روسیه را به دست آورد، در سال 1998 برندهی جایزهی واتیکان برای هزارهی سوم شد و در سال 2007 جایزهی روبر برسون را از جشنوارهی فیلم ونیز گرفت.
سوکوروف هماکنون مدیر استودیو فیلمسازی برِگ13 است که خودش به راه انداخته و کارش ساخت فیلمهای داستانی و مستند غیرتجاری است. بنیانگذاران این استودیو خصوصی، گروه فیلمسازی او و همکارانش در استودیو لنفیلم هستند.
مادر و پسر14، کشتی روسی15، پدر و پسر، الکساندرا16 و چهارگانهی قدرت طبیعتش، مولوک، تاروس17، خورشید18 و فاوست، مهمترین و پربینندهترین فیلمهای سوکورف در ایران و جهاناند. برخی از فیلمهای نخستین دورهی فیلمسازیاش نیز شاهکارهایی بیهمتایند اما کمتر دیده شدهاند؛ فیلمهایی مانند صدای منزوی انسان، حلقهی دوم19، روزهای کسوف20 و سنگ21.
--------------------------------------------------------------------------------
پینوشتها:
1. Alexander Sokurov
2. Podorvikha
3. Gorky University
4. The Lonely Voice of a Man
5. Andrey Platonov
6. Andrey Tarkovsky
7. Mirror
8. Lenfilm
9. Leningrad
10. Faust
11. Moloch
12. Father And Son
13. Bereg
14. Mother And Son
15. Russian Ark
16. Alexandra
17. Taurus
18. The Sun
19. The Second Circle
20. Days Of Eclipse
21. Stone
همشهری الف