راشل سالتز در نیویورک تایمز درباره اقتباس این فیلم از یک داستان واقعی مینویسد: دره (اوان راس) یک نوجوان باهوش دبیرستانی است، اما شخصی سر راه او قرار میگیرد و پای او را به دنیای بزرگتری باز میکند. بنابر این وقتی نامزدش به او التماس میکند که با افراد متخلف همکاری نکند، میداند که او این کار را میکند و به دردسر بزرگی میافتد. در واقع شما همان دردسرها را میبینید.
یک سرقت اتومبیل، در یک فضای متلاطم، ما دره را پشت رل میبینیم، دوست مشکل دار او کوین (جی.مایکل تراتمان) در کنارش و 2دختر دانشجوی وحشتزده، کارلی و لنا در صندلی عقب و خونریزی شدید لنا بهدلیل شلیک اسلحه کوین. خانم لاگوس از ماشین کات به عقب و جلو میکند که نشان دهد این 4 نفر چگونه این سواری کابوسوار را به پایان میرسانند. بخش عمدهای از این داستانگویی نامناسب یا بیش از حد مشخص است. هشدار دوست دره، یک مناظره دانشگاهی که در آن کارلی (بریتنی اسنو) با اشتیاق فراوان در مورد مجازات اعدام بحث و استدلال میکند، زندگی وحشتناک کوین و بازیهای ویدئویی خشونتبار او.
ولی هر بار که کارگردان به ماشین بر میگردد فیلم او وارد تنش میشود. شما کاملا ترس و وحشت کارلی و لنا را حس میکنید و دره را تشویق و دعا میکنید که او چگونگی انجام کار درست را درک کند. دزدی ماشین کار کوین است، اما دره به خوبی میداند که او هم در این اتفاق مسئول است. استعداد راس، وحشت و آدرنالین موجود در خون دره را در رفتارش باور پذیر کرده است. همانگونه که شما هم میبینید افقهای امید در نظر او تیره و تار میشود. چه چیز میتواند از این غمناکتر باشد؟
و اما جو ویلیامز در سنت لوئیسپست مینویسد: در سال1995 دو عموزاده نوجوان از سنت لوئیس ماشین 2نفر از دانشگاه واشنگتن را بیرون یک رستوران مکزیکی در داگوتا میدزدند. زنان مورد ضرب و شتم قرار میگیرند و به طرف مرگ میروند. یکی میمیرد و دیگری که مورد تجاوز قرار گرفته و 3 گلوله خورده بود نجات پیدا میکند. مهاجمین به جرم قتل محکوم شدند اما از اعدام در امان ماندند. کارگردان این فیلم امی لاگوس، فارغالتحصیل دانشگاه واشنگتن، این حادثه را در فیلم 96دقیقه روایت کرده و جایزه بهترین فیلم اولی از فستیوال بینالمللی سنت لوئیس را کسب کرده است. با توجه به محدودیتهایی از قبیل کم تجربگی، بودجه و چشمانداز لاگوس هزارویک راه برای خطا رفتن این تجربهوجود داشت اما این فیلم یک درام مؤثر است که به پیچیدگیهای زندگی شهری احترام میگذارد.
تصویر برداری فیلم با دوربین روی دست اجباری برای شبیهسازی زمان واقعی، روایت شکسته با تمرکز بر 2 کاراکتر در مقابل زنجیرهای از شرایط ناگوار است. دره یک دانشآموز آمریکایی- آفریقایی دبیرستانی کسی که در تلاش است باندش را با حضور پسرعموی سفید پوستش تکمیل کند. کارلی دانشجوی حقوق که برای استراحت و صرف شام با همکلاسیاش لنا در رستوران است.
این اتفاقات در حومه شهر آتلانتا میافتد که در آن کوین سعی میکند ماشین کارلی را بدزدد. وقتی لنا بهطور جدی زخمی میشود، دره به سمت بیمارستان میراند، اما کوین همچنان آنان را به کوچههای خطرناک راهنمایی میکند. کوین پسری است که نماد علت و معلول جرم و جنایت است. درست است که 96دقیقه بیشتر مقدمهای بر جامعهشناسی است، اما به اندازه کافی برای نگهداشتن تماشاگر سریع و جذاب است.