براساس آمارهای رسمی، میزان بیکاری در میان جوانان زیر 25 سال در اسپانیا به 50 درصد، در یونان به 48 درصد، در پرتغال به 35 درصد و در ایتالیا به 31 درصد رسیده است. همچنین بیکاری جوانان در ایرلند (30 درصد)، فرانسه (23 درصد) و انگلیس (22 درصد) بالاست. بهطور میانگین 25 درصد از نیروی کار جوان اروپا بیکار هستند و 25 درصد دیگر اشتغال لرزان و کمدرآمدی دارند، هر چند بیشتر جوانان تحصیلات بالا و مدرک دانشگاهی دارند.
در تمامی این کشورها که با بدهی بالای دولتی و رکود اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، دولتهای محافظهکار بودجه عمومی را بهشدت کاهش دادهاند، از برنامههای رفاهی و مستمریها کاستهاند و بر مالیات افزودهاند؛ بهخصوص مالیات مصرفکنندگان. این برنامهها بر شدت مشکلات اقتصادی و گرفتاریهای مالی افزوده است.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در جدیدترین گزارش خود درباره ارزیابی اقتصادی کشورهای عضو گروه 7 که صنعتیترین کشورهای جهان هستند، اعلام کرد که پیشبینی آن درباره نیمه اول سال 2012 حاکی از رشد استوار در آمریکا و کانادا اما فعالیت بسیار ضعیفتر در اروپاست که چشمانداز آن همچنان شکننده است.
پیر کارلو پادوان اقتصاددان ارشد این سازمان گفته است: 3 اقتصاد بزرگ اروپا یعنی آلمان، فرانسه و ایتالیا در خلال 3 ماه اول سالجاری احتمالاً بهطور متوسط با 0.4 درصد کاهش رشد روبهرو بودهاند. در 3 ماه آخر سال 2011، اقتصاد آلمان 0.2 درصد کوچکتر شد. با توجه به پیشبینی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، این قبیل آمارها نشان میدهد که حتی آلمان که آخرین نیروگاه اقتصادی در این قاره است، احتمالا دچار رکود شده، زیرا 6 ماه بهطور مکرر دچار رشد منفی بوده است.
دفتر جوانان کمیسیون اروپا اعلام کرده که شمار جوانان بیکار در سراسر این قاره در ژانویه 2012 به5.5میلیون نفر رسید که نشاندهنده37.7 درصد رشد از بهار 2008 ابتدای بحران مالی جهانی است. دیگر منابع، رشد بیکاری در میان جوانان را از سال 2008 حدود 48 درصد اعلام کردهاند. این دفتر افزودهاست، رویهم رفته جوانان حدود یک پنجم افزایش بیکاری را از سال 2008 جذب کردهاند.
تعجبآور نیست که جامعهشناسان و سیاستمداران در سراسر این قاره از نسل از دست رفته سخن میگویند.
فرد اشمید اقتصاددان آلمانی در مطلبی در یکی از نشریات از جوانان اروپایی بهعنوان نسل صفر نام برد. اشاره او به بیکاری صفر، درآمد صفر و چشمانداز صفر است. ایان رایت عضو پارلمان انگلیس از حزب کارگر نیز هشدار داد که اگر اکنون اقدام نکنیم، با نسل از دست رفته روبهرو میشویم. وی افزود: اگر مردم شغل نداشته باشند، بیکاری گسترده به افزایش افسردگی، طلاق و پناه بردن افراد به الکل منجر میشود. به گفته وی، اگر یک عامل باشد که به کاهش ناامیدکننده و قهقرایی سطح زندگی بینجامد، آن نداشتن شغل است.
نبود چشمانداز روشن و امیدوارکننده در اسپانیا، یونان، پرتغال و سایر کشورهای اروپایی جوانان را ناچار به مهاجرت کرده است. وزارت کار اسپانیا برآورد میکند که پارسال حدود 300 هزار فارغالتحصیل دانشگاه، این کشور را ترک کردند. فاتیما بانز وزیر کار گفت: اینچنین مهاجرت فارغالتحصیلان دانشگاهی در اسپانیای معاصر سابقه نداشته است.
در خلال 15 تا 20 سال گذشته، اسپانیا قطب جذب کارگران از کشورهای در حال توسعه بهخصوص آمریکای لاتین و آفریقا و حتی آسیا بود، اما از 2 سال پیش که بحران بدهی دولت و فروپاشی بازار ملک پیش آمده است، جوانان اسپانیایی یا ضدسیاست دولت و اقتصاد صرفهجویی تظاهرات میکنند یا از کشور میگریزند. از رهگذر این مهاجرت، اسپانیایی به چهارمین زبان پرتکلم در برلین پایتخت آلمان پس از آلمانی، انگلیسی و ترکی بدل شده است.
بحران بیکاری جوانان به قدری شدید است و چنان بخش وسیعی از جهان را شامل میشود که سازمان بینالمللی کار برگزاری نشست اشتغال جوانان را برای ماه آینده میلادی برنامهریزی کرده است. براساس برآورد این سازمان، جوانان 3برابر بیش از افراد بزرگتر در معرض بیکاری هستند. در سراسر جهان، بیش از 75 میلیون جوان در پی شغل هستند.
سازمان یادشده نسبت به شکلگیری نسلی زخمخورده از کارگران جوان هشدار داده که با آمیزهای خطرناک از بیکاری بالا، افزایش عدمتحرک و اشتغال متزلزل در کشورهای توسعهیافته و نیز فقر مداوم در کشورهای در حال توسعه روبهرو هستند. خوان سوماویا مدیرکل سازمان بینالمللی کار هشدار دادهاست این رکود در بازار کار ممکن است یک دهه کامل طول بکشد؛ یعنی یک دهه از دست رفته با پیامدهای فاجعهبار اجتماعی و سیاسی.
این بحران به شکلهای غیرمنتظرهای بر زندگی خانوادگی تاثیر گذاشته است. مثلا در ایتالیا، جوانان مدت طولانیتری همراه والدین خود زندگی میکنند. درآمد پایین سبب میشود جوانان نتوانند برای خود آپارتمان اجاره یا خرج خانواده خود را تامین کنند. تا به حال، علائم تغییر این وضعیت دیده نشده است. همه دولتهای اروپا بر پیش بردن برنامههای ریاضتآمیز پا فشاری میکنند تا مانع از کاهش رتبه اعتباری خود توسط مؤسسههای مالی بینالمللی شوند و ظاهرا بودجه عمومی را سامان دهند. در عین حال، آنها همچنان نشانههای نگرانکننده اجتماعی را که در سراسر این قاره بروز کرده است، نادیده میگیرند.
این نشانهها که به شکل اعتراض گسترده از جنبش اشغال در آلمان گرفته تا تهیدستان در اسپانیا ظاهر شده، حاکی از آن است که جوانان اروپایی نمیخواهند از آینده خود دست بردارند؛ هر چند که آنان قربانی بحرانی هستند که نقشی در ایجاد آن نداشتهاند و نیز قربانی راهحلهای مخرب هستند.