امروز با ورود تلفن همراه به زندگی مردم دوباره معنا شده است، تلفن همراه برجسته ترین نماد پارادوکسیکال و شیء واره «حضور غایب در زمان» ماست.
«تو کجایی؟» عنوان کتاب جدیدی است از «موریتز یو فراری» استاد دانشگاه در ایتالیا که با نگاه بدیع فلسفی به تلفن همراه به عنوان موضوعی اُنتولوژیک پرداخته است. او که یک دریدایی ایتالیایی است، خط متافیزیک حضور دریدا را در این اثر دنبال کرده و نشان میدهد که این بشر دو پا با خلق تلفن همراه تا فنای غیبت رفته است و حضور آدمی را همیشه و همه جا امری مسلم و محسوس کرده است.
تلفن همراهی که امروز همه کار میکند، وسیله بازی است، امداد رسان است، وسیله امر خیر و مصارف خیریه است، جانشین صندلیهای استادیوم و تئاتر و سینماست، همراه بی همراهان است و قاصد عشق و محبت، وسیله کنترلهای پلیسی است و اسباب نظارت بر فرزند توسط والدین و یا تیمار والدین توسط فرزند و پرستار. میتوان با آن فیلم سینمایی دید و یا کتابی را از اینترنت پیاده کرد و خواند، ترافیک شهر را دید و... فراری میپرسد که چگونه آدمی که طبیعت را مسخر کرده این چنین به دام وسیله کوچکی افتاده است که ابتدا قرار بود فقط وسیله مکالمه باشد و دیگر هیچ؟ فراری به مقوله «حضور»هایدگری باز میگردد و اینکه تلفن ثابت پیش از این تا چه حد میتوانست هویت و حضور تاریخی انسان را تعین و ثبات بخشد.
این که حسن در این ساعت کجاست و یا تقی پاسخگوی شما در این ساعت نیست چون در خواب است، یا مهین در دفتر نیست و فلانی در این ساعت و این روز در سفر است چون تلفن اش زنگ بی جواب میخورد و... نشانههای تعینی هستی شناسانه بود.
تلفن همراه اما مرزهای تاریخ و جغرافیا را به هم ریخته و همه چیز را شناور کرده است. بی تعینی در همه جا و هیچ جا... کجایی؟ معلوم نیست، شاید هر آن جا که در وهم ناید! در آسانسور، اتاق خواب، ماشین، مترو، دفتر و یا دانشگاه ! در نزد غریبه یا آشنا، به دروغ یا صادقانه، در آرامش یا استیصال، درخیانت یا خدمت، نزدیک یا دور... !؟ دغدغههای مادری را تصور کنید که فرزندش را میخواند: کجایی؟ و با جملهای کوتاه، شناور و بی تعین، پاسخی مبهم میشنود. پاسخ اندک فرزند او آرامشی کاذب میدهد بی آنکه مادر بداند که او کجاست و چه میکند!
به این ترتیب مفاهیم فلسفه اخلاق و اصل حسن و قبح فعل اخلاقی نیز از نو به چالشی نظری افتاده است و تلفن همراه این فناوری موذی نوپدید حکمای اخلاق را صلا میدهد تا پنجرهای نو به افعال آدمی گشوده و رذایل پنهان و فضایل آشکار او را از نو به تفسیر کشانند، تفسیری که بر محور « حضور» میچرخد. باید دید که آیا اصل طلایی « امر مطلق» اخلاق کانت هنوز در عصر شناور تلفن همراه میتواند اعتبار و پایداری خود را به عنوان میزان سنجش فعل انسانی حفظ کند ! امروز قدرت ارسال فوری نامههای الکترونیک و حتی دیدن تصویر یکدیگر در کمتر از چند ثانیه آن لذت هجر و فراق و سپس در پایان راهی دراز و پر سنگلاخ، آن وصل سنتی را در امواج حرکتی پر جذر و مد ریخته است و چندان میتکاند که گویی دستاویزی برای ثبت بالاصاله آن نیست، سهل است که آن لذت کلاسیک نیز بنا به تفسیر فراری دچار قبض و بسط نویی شده است!
عاشق کشی و معشوق آزاری که در ادبیات همه ملل از دیرباز جای بلندی داشته و گاه یک عمر غمّازان و دلبران حرفهای را مشغول خود میداشته و منظومههای بلند برایشان میآفریده است، امروز اسیر ثانیههاست، به سرعت رنگ میگیرد و سریع تر از آن رنگ میبازد ! امروز مفهوم عشق با تلفن همراه هر چه زمینی تر است و صداقت و لذّت در جریان آن کیمیای نایابی است که صید رندان حرفهای نیز نخواهد شد.
افراد به سبک غذای آماده یا «فست فود» اسیر رفع نیازهای آنی خویش اند و اساسا عشق بازی در این زمانه هنر نیست که کار هر عیار پیله وری است که در دست خود این شعبده نو را دارد. وجود خیالی این انسان عصر تلفن همراه، از مرزهای جغرافیایی پیدا وآشکار میگریزد و مرز، حدود و شرایط زیستی متعارف انسان را به هندسهای نامرئی در میدانی مغناطیسی پیوند میزند که اگر فقط آنتن داد در دسترس است و اگر نداد ناپدید! مکان سیار و زمان نقال تلفن همراه، هویت انسانی را به زمان و مکانی گره میزند که آغاز و انجامش خود همین انسان است و همین انسان نوزمانی و نومکانی است که منشأ و نقطه آغاز ارتباط با جهان و دیگران میشود. همه چیز از او آغاز و به او ختم میشود و شناسایی این انسان جدید(با تلفن همراه اش) به روایت «فراری» در قالب علوم گذشته از اقتصاد و روانشناسی تا علم و فناوری تعریف نمی شود و خود نیازمند هستیشناسی دیگری است که نه تنها این حوزهها را از نو تعریف کند که خود او را نیز باید باز تعریف کند.
مولف در بخش دیگری از کتاب به «دست» پرداخته است؛ عضوی که از میان سایر اعضا بیشترین ارتباط را با تلفن همراه دارد. «دست» همان که از حکمت یونانی تا خرد مدرن آن را به «ابزار مطلق» یا نماینده مطلق قدرت انسان دیروز تعبیر کردهاند و میکل آنژ آن را در تابلوی «خلقت آدم» واسطه ناسوت و لاهوت دانسته، امروز به کمال در تلفن همراه تبلور یافته و حضور دارد و شاید ناخواسته از این روست که در اغلب کشورها و به تعابیر گوناگون به این وسیله نو «دستی» گفته میشود. «دستی» همان ربط جامعه شناسانه این مقوله اُنتولوژیک است که درگیر با اشیاء پیرامون ماست و واقعیات اجتماعی را تعین میبخشد.
این شیء شناسی بخش دیگر تامّل« فراری» است که او آن را متأثر از فلاسفه آلمانی زبان و اتریشی(به طور مشخص مباحث وجود شناسانه آلکسیوس ماینونگ، شاگرد فرانتس برنتانو و میراثدار فلسفه پدیدارشناسانه هوسرلی، به سه حوزه «مصادیق فیزیکی» که همچون کوه و در و دشت در جغرافیای زمان و مکان پراکنده است، «مصادیق خیالی یا فرضی» همچون اعداد و فرضیهها که خارج از مقوله زمان و مکان است و «مصادیق اجتماعی» که به خودی خود زمانمند نیست و به نشانه، یاد، ثبت مجازی بر روی وسایل و اذهان آدمی محدود شده و بنا بر این زمانمند میشود (چون ازدواج، طلاق، ختم، جشن، تعهد، قرارداد، شرط و... ) تقسیم کرده است. در مورد اخیر، این قانون و اعتبار ماست که به آنها جان میدهد و ثبت میکند و بنا بر این مقید به زمان و مکانی معلوم میشود.
اگر یک نشانه شناس و یا یک هستی شناس در کیفیت شکل گیری این ذوات اجتماعی تحقیق نکند، نمی توان آنها را تحصیل و ادراک کرد و با کاوش اوست که این مصادیق جان میگیرد و ظاهر میشود. «فراری» میپرسد تلفن همراه در این میانه چه کاره است و در ثبت و تشکیل نشانههای اجتماعی چه نقشی داراست ؟ نویسنده خود به این پرسش پاسخ میدهد که تلفن همراه در این میانه وسیلهای است استعلایی و نقش آن فراهم آوردن حداکثر زمینهها و شرایط برای پدید آمدن و شکل گیری این مصادیق اجتماعی است. مفهوم «ترانساندانس»در فرهنگ شرقی و اسلامی ما دایرهای وسیعتر و کیفیتر (الزاما نه شفافتر) از معادل آن در فرهنگ غرب دارد و تعریف او در این باب محدود به تجربه و مفهوم غربی ترانساندانس یعنی «عبور از» است.
اگر فراری میدانست که درعرفان اسلامی و شرقی، جمع میان غیبت و حضور ممکن است و گاه یکی به معنای دیگری است (متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدل علیک) شاید میتوانست تفسیر وسیع، روشن و کاملتری از این فناوری نو به دست دهد. به باور فراری، تلفن همراه، زمینه همه مصادیق اجتماعی از سینما، تلفن، رادیو، دوربین، ضبط، تلویزیون، ایمیل، نمابر، اینترنت، کارت بیمه درمانی و کارت هویت را در خود گرد آورده است.
تلفن همراه تمامی ابزار نگارش و نوشتار را در خود دارد و علاوه بر آن، امکان ذخیره هر نوع نگارش، فیلم، صدا و نشانهای در آن موجود است تا هر زمان نیاز بود بتوان آن را بازیابی کرد. فراتر از این حس انسانی را نیز میتوان با آن ثبت نمود و با نشانهها و شکلکهای حسی، غم و شادی آدمی را در صندوقچه زمان محبوس کرد و بدان مکانت بخشید... پس کارکردی استعلایی دارد. نویسنده از رویداد پیدایش تلفن همراه در زمانه ما به «عصر پیامبری صدا و تصویر و نوشتار» یاد میکند که گذشته ما را در حقیقت به آینده پیوند میزند و جمله دریدا را به خاطر میآورد که «چیزی خارج از متن وجود ندارد». او با دفاعی از تکستوالیسم دریدایی در این کتاب میخواهد به ما نشان دهد که از این پس خارج از متن و نوشتار سنتی دنیایی هست که بدون نوشتار و نشانه گذاری با وسایل آن، چیزی از جهان اجتماعی ما باقی نمی ماند. «اُمبرتو اکو» که خود در زمره سرشناس ترین اندیشمندان جهان امروز ماست در یادداشتی در نشریه ایتالیایی«اسپرسو» به کتاب فراری پرداخته و موضوع آن را با توجه به تأثیری که بر زندگی بشر امروز گذاشته و شیوههای رفتاری و زیستی (بظاهر انتخابی) مردم را تعیین میکند به عنوان سوژهای فلسفی مورد بررسی قرار داده است. اکو به ویژه در صد صفحه ابتدای این کتاب هیجان زده است، آن جا که فراری آنتروپولوژی تلفن همراه را به بحث میکشد.
در تلفن ثابت همه میتوانستند بدانند صاحب شماره هست یا نیست و امروز فقط این صاحب کمپانی مخابراتی است که از حضور جغرافیایی من و شما آگاهی دارد و بر آشکار و پنهان من و شما مسلط است!