آیتالله محمد رضا نکونام، مدرس عالی حوزه، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) گفت: اصولا اسلام در سه ساختار علمی - اجتماعی؛ اعتقادات، مبانی اخلاقی انسانی و احکام حقوقی قرار میگیرد که به سومین ساختار اصطلاحا فقه گفته میشود که دستههایی از مسائل و احکام فردی، جمعی خانوادگی و اجتماعی را داراست؛ پس اسلام یک مسلمان را در این سه روند اعتقادات، اخلاق و احکام قرار میدهد.
نویسنده کتاب «آیات الاحکام و فقه القرآن» عنوان کرد: اعتقادات قهرا از قرآن و مسائلی که از معصومین(ع) در روایات صادر شده است نشأت گرفته و مبانی اخلاقی هم به صورت عقلایی و انسانی است و حقوق هم از مسائل عقلایی و انسانی است اگر چه در فقه، اسلام در برخی از زمینهها احکام خاص خودش را دارد که ما نمیتوانیم در این زمینههای خاص تابع دیگران باشیم اگرچه در کلیت تابع عقلا هستیم.
فقه اسلامی خواهان آگاهی و مدیریت سالم فردی و اجتماعی است
وی با اشاره به روایت «الکمال کل الکمال، التفقه فی الدین و تقدیر المعیشه» ادامه داد: فقه اسلامی برای یک مسلمان آگاهی و مدیریت سالم فردی و اجتماعی را طلب میکند؛ لذا یک مسلمان باید آگاهی دینی داشته باشد و قدرت زندگی سالم نیز داشته باشد که در واقع به این روند سلامت و سعادت گفته میشود، کارها باید سیستم داشته باشد و قدرت مانور و تنوع داشته باشد، در ساختار فردی و اجتماعی آزادی منش، کنش، گویش، رویش و ... داشته باشد؛ در واقع فقه، به دنبال تامین سلامت زندگی برای ما است که اگر این سلامت برای انسان تأمین شد، سعادت که همان غایت اخروی است برای ما حاصل میشود.
این مدرس عالی حوزه بیان کرد: پس فقه علاوه بر آنکه بر دیانت استوار است بر ملاکات عقلایی نیز استوار است تا بتواند سلامت و سعادت ما را مورد توجه قرار دهد تا ما بتوانیم از طریق عمل به احکام آن سعادت و سلامت را برای خود محقق کنیم.
آزادی و آگاهی در عمل؛ شروط ارزیابی اعمال انسان در فقه
آیتالله نکونام تصریح کرد: ما وقتی وارد فقه و احکام اسلامی میشویم در واقع آزادی انسان ساختار اول است؛ لذا همانطور که اختیار در طبیعت انسان قرار داده شده، اسلام تمام کارها را در ابعاد فردی و اجتماعی به دلیل مختار بودن انسان بر اساس آزادی از انسان میخواهد و قهرا این آزادی در روند اجتماعی نیز منظور است و شرط اصلی کردار انسان بر آزادی و آگاهی است؛ لذا اگر انسان این دو خصوصیت را نداشته باشد، انسان سالمی نیست و تکلیفی بر او حمل نمیشود مانند دیوانه و طفل که آزادی و آگاهی آنها در حد لازم نیست.
رهایی در اندیشه غربی، گریز از آزادی است
وی ادامه داد: بنابراین اسلام از انسانی که مختار است میخواهد که کارهایش را بر اساس آزادی و آگاهی انجام بدهد، منتهی آزادی در اسلام غیر از رهایی است، در جامعهشناسی و همینطور در ساختار عقیدتی آزادی غیر از رهایی است، ما در دنیای امروز باید بین آزادی و رهایی فرق بگذاریم، رهایی گریز از آزادی است و در کشورهای امروز گاهی آزادی را به معنی رهایی میگیرند و گاهی رهایی را به معنی آزادی؛ آزادی یک روند طبیعی است اما رهایی یک روند شکستهای است و اسلام دنبال رهایی نیست و چون انسان را آگاه و مختار میداند برایش روند آزادی را قرار داده است و باید تمام تکالیف و وظایف خود را بر اساس آزادی انجام دهد و در صورت اکراه اعمال وی ارزشی ندارد.
آیتالله نکونام بیان کرد: منتها آزادی نباید به معنای رهایی کاربرد پیدا کند، زیرا آزادی مانند دری است که در یک چارچوب قرار دارد که بر اساس یک ساختار مشخص آزادانه حرکت میکند، اما اگر این چارچوب و ساختار از آن گرفته شود، رها شده و از بین میرود و این مسئله خیلی مهم است که مرز بین آزادی و رهایی را بشناسیم.
نویسنده کتاب «قرآن پژوهی» اظهار کرد: در غرب بعد از ستمهای فراوان که بر انسان شده و تازیانههای زیادی که بر گرده انسان خورده است، آمدهاند یک سری کلیات اولی را استخراج کردهاند و به عنوان حقوق بشر آن را معرفی کردهاند که این قوانین هیچ گرایش مذهبی و غیر مذهبی ندارد و تنها گرایش عقلایی دارند؛ این قوانین نه سنتی، نه علمی، نه مذهبی و نه ضد مذهبی است.
اختلاف مبنایی اسلام و غرب در حقوق بشر
وی ادامه داد: با توجه به این که تمامی حقوق و قوانین مصوب در حقوق بشر مدرن و علمی فلسفی نیست اسلام نیز گرچه بیش از حقوق بشر، آزادی و مواد قانونی را میپذیرد؛ اما برخی جاها اسلام با حقوق بشر اختلاف دارد، این اسلام نمیتواند خود را با حقوق بشر فعلی تطبیق دهد چون با یکدیگر اختلاف مبنایی دارند؛ چون منابع حقوق بشر منبعی عرفی، اجتماعی و عقلایی بوده است و مانند یک هیئت منصفهای به تصویب رسیده است؛ یک قانون از جانب وحی یا یک امر فلسفی دقیق نبوده است.
آیتالله نکونام ابراز کرد: ادیان میتوانند در مورد موادی که در اسلام و حقوق بشر مورد اختلاف است با یکدیگر مباحثه و گفتوگو کنند؛ و کسی نمیتواند بگوید که بدون مباحثه حرف ما را بپذیر، و نمیتواند بگوید که به این مسائل دین خود عمل نکن؛ زیرا من متعهد به دینی هستم که از سر عقل و آزادی انتخاب کردهام پس نه میتوانند بگویند که به دین خود عمل نکن و نه میتوانند بگویند این قانون حاکم بر دین و شریعت شما است؛ لذا در موارد اختلافی نباید تخطئه کنند بلکه باید مباحثه کنند که اگر ادیان و مکاتب دیگری که در جهان هستند مواد قانونی بهتر و عقلاییتری دارند آن مورد اجرا شود.
نویسنده کتاب «تحریف ناپذیری و حجیت قرآن کریم» بیان کرد: حقوق بشر برای اینکه استبداد را براندازد و کنار بگذارند اعمال شد، پس نباید خود حقوق بشر عامل استبدادی دیگر باشد؛ دینی چون اسلام دینی مستند است که بیش یک میلیارد جمعیت دارد و دینی بر مبنای وحی است، وقتی در موردی اختلاف پیش میآید نه حقوق بشر بر اسلام حاکمیت دارد و نه اسلام میتواند از این مورد و مواد قانون بگذرد؛ زیرا گاهی مواردی حساس در اسلام هستند که اگر مسلمانان آن را قبول نکنند به این معنی است که کل اسلام را قبول نکردهاند، لذا باید موارد مورد اختلاف را مورد بررسی و گفتوگو قرار داد.
اسلام دینی فرمانی نیست/ اسلام؛ دینی توصیفی
نویسنده کتاب «چارچوب نوین فقه شیعه» ابراز کرد: ما نسبت به اسلام معتقد هستیم که اسلام دینی توصیفی است نه فرمانی، یعنی مثلا وقتی شخصی به دکتری مراجعه میکند دکتر به وی دارویی تجویز میکند؛ اما بیمار را اجبار به خوردن آن نمیکند، بلکه بیمار را مختار میکند که آن را استفاده کند یا نه، اسلام نیز اینچنین است؛خداوند با آیه «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا» راه را نشان داده است، حالا انسان خواه شاکر باشد و خواه ناسپاس؛ لذا اسلام دینی توصیفی است نه فرمانی؛ بنابراین هرچه برای انسان گفته است «حکیمانه» گفته است و در سخن حکیمانه دیگر جایی برای انکار و درگیری نیست و فرد میتواند این سخن را عمل کند و یا نکند، وقتی آن را عمل نکرد ثمره آن برای فرد است.
آیتالله نکونام تاکید کرد: لذا اسلام استکبار، استبداد و تندی و تیزی ندارد و ممکن است ما مسلمانان در خودمان چنین چیزی داشته باشیم؛ اما این مشکل به اسلام نمیخورد، بلکه به ما مکلفین برمیگردد؛ اسلام سیستم ایجاد میکند و به افراد کاری ندارد؛ آیه «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا» بیانگر این است که اسلام به عنوان یک سیستم راه خود را به مردم نشان میدهد و با روندی کلی راه را بیان میکند.
مساوات در حقوق بشر غربی ضد عدالت اجتماعی است
این مدرس عالی حوزه عنوان کرد: برابری و مساوات غیر از آزادی و شایستهسالاری است؛ انسانها نسبت به یک دسته از حقوق برابرند ولی تفاوتها امری طبیعی بین موجودات است و هیچگاه یک درختی را نمیتوانید بیابید که تمام شاخههای آن با هم برابر باشند؛ و خود تفاوت عدالت اجتماعی در عالم به وجود آوره است، مساواتی که امروز بوجود آوردهاند و حامیان حقوق بشر بیان میکنند ضد عدالت اجتماعی است و انسان را از تنوع و تفاوت در میآورد.
زیبایی موجودات به تنوع و تفاوت آنهاست
آیتالله نکونام بیان کرد: زیبایی موجودات به تنوع و تفاوت آنهاست؛ زیرا کمال موجودات به تفاوت است، اگر بخواهیم برای انگشتان دست مساوات اجرا کنیم باید همه را به یک اندازه برش دهیم که امری بسیار مضحک و لغو است بلکه کمال دست به تنوع اندازه و کارایی انگشتان است و هر کدام به جای خود کامل و خوب هستند، انسان نیز چنین است.
اسلام تفاوت را تایید و طبقات را نفی میکند
وی ادامه داد: اسلام طرفدار عدالت اجتماعی است و در عدالت اجتماعی تفاوت وجود دارد، منتها چیزی که در اینجا باید توجه کرد این است که در اسلام تفاوت وجود دارد ولی طبقات نیست؛ طبقات یعنی ساختههای استکباری خود انسانها و جوامع و این امر بسیار مهمی است؛ کسی که طرفدار مساوات و طبقات است اشتباه میکند؛ آن چیزی که در اسلام مقتضای عدالت است تفاوت است.
طبقات بر ساخته انسان؛ نافی عدالت اجتماعی
این استاد حوزه اظهار کرد: تفاوت مساوات نیست، طبقات هم نیست، امروز در دنیا خواهان مساوات هستند؛ ولی عملا هیچ مساواتی انجام نمیشود در مقابل طبقاتی که برگرفته از خود انسانهاست بشر را بیچاره کرده است و برخی انسانها اکثر امکانات را دارند و برخی از کمترین امکانات برخوردار هستند.