حتماً میگویید: «خب، معلوم است؛ در یخچال.» حدس بدی نبود، ولی مشکل اینجاست که آنموقع خیلی از آدمها یخچال نداشتند! توجه به تغییراتی که زندگی را برای ما راحتتر کرده، کمک میکند قدر زندگی و کوچکترین وسایلمان را بیشتر بدانیم.
***
- کیه؟
- منم!
این دو کلمهی سؤال و جوابی برای همهما آشناست. البته امروز در بسیاری از خانهها، حتی نیازی به رد و بدل کردن این دو کلمه هم نیست. کافی است به تصویری که روی صفحهی نمایشگر دربازکن افتاده، نگاه کنیم و تمام! اما حدود 15 سال قبل، دربازکنها فقط منتقلکنندهی صدا بودند و در مواقعی که نقص فنی نداشتند، در را هم باز میکردند!
هیچ میدانستید که اولین نسل رایانهها(کامپیوترها) به اندازهی یک اتاق جا میگرفتند؟ حالا ما این امکان را داریم که رایانهمان را روی گوشهای از میز بگذاریم یا حتی آن را با خودمان اینور و آنور ببریم و در مواقع خاص، بدون نیاز به پریز برق از آن استفاده کنیم.
آنسر شهر کار دارید و باید زود هم خودتان را برسانید؟ چهکار میکنید؟ سوار مترو میشوید و در عرض نیم ساعت میرسید؟ تا چند دهه قبل تنها وسیلهی نقلیهی عمومی بزرگ ، اتوبوس بود؛ بعضی از آنها هم اتوبوسهای دو طبقهای بودند که فسفسکنان حرکت میکرند و در هر ایستگاه کلی میایستاند تا مسافران طبقهی بالا خودشان را برسانند پایین! این اتوبوسها تا حدود 20 سال قبل در خیابانهای تهران حرکت میکردند.
دو دهه پیشتر، همهی خانهها تلفن ثابت نداشتند. برای همین بازار باجههای تلفن عمومی توی خیابان خیلی گرم بود؛ درست مثل دستگاههای خودپرداز کلی آدم پشت سر هم در صف میایستادند و گاهی هم با سکه به شیشهی باجه میزدند که یعنی «زودتر تمومش کن!» بعد اولین نسل تلفنهای همراه از راه رسیدند که البته اندازهشان چندبرابر گوشیهای امروزی بود!
موسیقیهای موردعلاقهتان را کجا نگه میدارید؟ روی حافظهی رایانه (هارد کامپیوتر)؟ یا دیویدی؟ یا شاید هم روی سیدی؟
آنموقع که هنوز خبری از دیویدی و هارد کامپیوتر و خودِ کامپیوتر نبود، آدمها موسیقیهای مورد علاقهشان را کجا نگه میداشتند؟
شاید برایتان عجیب باشد که آنموقع نوارهای کاست (و قبل از آن صفحههای گرامافن) محل ضبط صدا و از جمله موسیقی بودند. هر نوار کاست هم معمولاً 60 دقیقه و حداکثر 90 یا 120دقیقه جا داشت. حالا فقط فکرش را بکنید اگر تکنولوژی پیشرفت نکرده بود، الآن برای نگهداشتن موسیقیهایتان به چند نوارکاست نیاز داشتید؟