یک: تابستان خود را چگونه گذراندید؟ اولِ تابستان بود. تازه سختی‌های انتخاب خبرنگارهای برتر دوره‌ی هفتم خبرنگار افتخاری تمام شده بود و نشسته بودیم،‌ برای خودمان آب‌پرتقال ریخته بودیم تا کمی استراحت کنیم.

یخ‌ها در لیوان تلق‌تلق می‌کردند و احساس آرامش خاصی به ما انتقال می‌دادند. تازه می‌خواستیم آب‌پرتقال بنوشیم و شروع تابستان را جشن بگیریم که یکی گفت درست است که تازه دوره‌ی هفتم تمام شده، اما چاره‌ای نیست، باید فرم خبرنگار افتخاری چاپ کنیم.

حق با او بود. باید فرم چاپ می‌کردیم و ما هم چاپ کردیم و منتظر ماندیم. فرم که چاپ شد، لیوان پرتقال را زمین گذاشتیم و مشغول جاخالی دادن در برابر نامه‌های شما شدیم. نامه‌ها با شتاب فراوان به سمت ما می‌آمدند. خلاصه کلی حرکات ژانگولر و ماتریکسی انجام دادیم و زنده ماندیم.

حالا همان‌طور که لیوان آب پرتقالمان روی میز بود و هر چند لحظه یک‌بار جاخالی می‌دادیم، باید به سؤال‌های شما پای تلفن هم جواب می‌دادیم. سؤال‌هایی مثل: «می‌شه هم عکس بفرستیم، هم داستان؟ داستان‌هامون رو یه‌روی صفحه بنویسیم یا دورو؟ یه‌روی صفحه بنویسیم، اون طرفش برامون نقاشی می‌کشین؟» و از این‌جور سؤال‌ها. یا: «عکسی که فرستادم دیدین؟ شعرم رو خوندین؟ درباره‌ی چی گزارش بنویسم؟ چی‌کار کنم تصویرگری‌هام خوب بشن؟» و حتی از این‌جور سؤال‌ها: «شما کچلین یا مو دارین؟ شما ژله رو روی باقالی‌پلو می‌ریزین یا کنارش؟ شما واقعاً فلانی هستین؟ می‌شه همین پشت تلفن، امضا بدین؟!»

و این شد که یخ‌ها در لیوان آب‌پرتقالمان آب شد و ما مجبور شدیم یک لیوان، آب‌پرتقال دیگر با یخ فراوان برای خودمان بریزیم و بنشینیم سر کار. اول فرم‌های خبرنگار افتخاری را از بقیه‌ی نامه‌ها جدا کردیم. بعد اطلاعات فرم‌ها را در فرم‌های ویژه‌ ثبت، کردیم. بعد برای خودمان غصه خوردیم که با این‌که هزاربار اعلام کرده بودیم، باز هم بعضی‌ها عکس و کپی‌ شناسنامه و نشانی دقیق و این‌چیزها را نفرستاده‌اند. بعد هر روز آثاری را که به دوچرخه می‌رسید در همان فرم‌های ویژه ثبت می‌کردیم تا ببینیم که هر کسی چه‌قدر کار کرده، چه‌قدر کار نکرده و اصولاً چه‌کار کرده. بعد... آمدیم لیوان آب‌پرتقالمان را برداریم، اما چه فایده. دوباره یخ‌ها آب شده بود و دیگر «ویتامین‌ث» که هیچ، «ویتامین سه» هم نداشت!

دو: چهار ماه و 20 روز پیش

اممممم... این چهار ماه و 20 روز پیش، می‌شود 13 مهر؛ یعنی همان روزی که ما غول مرحله‌ی اول را کشتیم. آب‌پرتقال چی شد؟ آن را ولش کنید. دیگر تابستان تمام شده و هوا به خنکی می‌رود. الآن یک فنجان چای داغ می‌چسبد. بله، در این روز ما شاخ غول را شکستیم. البته دقیق‌ترش این است که خود غول را کشتیم تا بتوانیم اسامی کسانی را که از مرحله‌ی اول انتخاب خبرنگارهای افتخاری عبور کرده بودند را اعلام کنیم. به این آسانی‌ها نبود که. مجبور شدیم چندین و چند روز به اسامی داوطلب‌ها نگاه کنیم، به‌ آن‌ها‌ فکر کنیم. دلمان نمی‌آمد خیلی‌ها را به خاطر کم‌کاری کنار بگذاریم و برای همین وقت بیش‌تری بهشان دادیم که آثار بیش‌تری بفرستند.

دوباره آثار رسیده را ثبت و بررسی و تعداد کارهای رسیده را ارزیابی می‌کردیم. کیفیت آثار را بررسی کردیم تا بفهمیم چه کسانی باید در این فهرست پایانی خبرنگارها جا بگیرند. کار تمام شد و غول مرحله‌ی اول را هم به سلامتی نابود کردیم تا برسیم به سوم آذر و روز اعلام اسامی خبرنگارهای افتخاری دوره‌‌ی هشتم. چایمان چه شد؟ آن هم که دیگر سرد شده و رفته! ما کلاً در نوشیدنی شانس نداریم. از بس که کار داریم!

سه: چی؟ نفس راحت؟ هرگز!

کی بود گفت نفس راحت؟ اصلاً از این خبرها نیست، چون کار ما (بخوانید بدبختی ما)‌ تازه دارد شروع می‌شود! یعنی این شش ماه اصلاً به حساب نمی‌آید و آن آب‌پرتقال‌ها بی‌خود خراب شد و آن چای‌ها بی‌خود سرد شد.

تازه باید کارت خبرنگار افتخاری دوره‌ی جدید را طراحی می‌کردیم، باید مشخصات ثبت‌شده را با فرم‌های موجود تطبیق می‌دادیم که یک وقت چیزی اشتباه نشده باشد و یک وقت روی کارت «پارسا» ننویسیم «پریسا» یا یک نوجوان 12‌ساله را 17‌ساله نکنیم!

حالا تازه باید عکس‌های خبرنگارها را جدا می‌کردیم و برای کسانی که عکس نفرستاده بودند، غصه می‌خوردیم و کارتشان را می‌گذاشتیم در گنجه تا ببینیم اصلاً به فکر می‌افتند که عکس بفرستند یا برایشان مهم نیست.

 

نشان‌هاى «خبرنگار ماه» دوره‌ى هفتم

حالا تازه باید مشخصات خبرنگارها را روی کارت‌ها تایپ می‌کردیم، دوباره کنترل می‌کردیم که پارسا و پریسا اشتباه نشده باشند، عکس‌ها را می‌چسباندیم و مثل جغدها دقت می‌کردیم تا مبادا عکس پریسا را روی کارت پارسا بچسبانیم!

حالا تازه باید کارت‌ها را به سردبیر می‌دادیم تا امضا کند. بعد کارت‌ها را می‌دادیم تا پرس شوند، دوباره کارت‌ها را چک می‌کردیم که در پرس خراب نشده باشند، نشانی‌ها را تایپ می‌کردیم، دوباره نشانی‌ها را چک می‌کردیم و نشانی‌هایی را که مشکل داشتند با نوجوان‌ها چک می‌کردیم، بعد آن‌ها را روی پاکت‌ها می‌چسباندیم، نامه‌های خبرنگار افتخاری را آماده می‌کردیم، آن‌ها را با کارت‌ها توی پاکت می‌گذاشتیم، در پاکت‌ها را با چسب ماتیکی (یک‌وقت فکر نکنید با زبان!) چسب می‌زدیم.... وااااااای، نفسمان بند آمد!

همه‌ی این‌کارها را کردیم. در نهایت کارت‌ها را پست کردیم و حالا فرصت داشتیم تا پاهایمان را دراز کنیم و یک لیوان شیرکاکائوی داغ در این زمستان نه‌چندان سرد بنوشیم.

حرکت: پیش به سوی دوره‌ی تازه‌ی خبرنگار افتخاری دوچرخه

خیال کرده‌اید که ما شیرکاکائوی داغمان را نوشیدیم؟ نخیر! گفتم که. ما از این شانس‌ها نداریم. آن هم سرد شد و رفت پی کارش. داشتیم لیوان شیرکاکائو را به دهان مبارکمان برای نوشیدن نزدیک می‌کردیم که فهمیدیم کارت‌های خبرنگاری، به جای پست سفارشی با پست عادی فرستاده شده‌اند! و این یعنی همین الآن که دارید این گزارش را می‌خوانید ممکن است خیلی‌ها هنوز کارتشان به دستشان نرسیده باشد و این یعنی شیرکاکائو، زهرمارمان شد!

از آن گذشته، کار ما فقط در ظاهر تمام شده بود و اگر راستش را بخواهید، تازه کار ما شروع شده! از حالا هم ما و هم شما خیلی کار داریم، یعنی خیلی خیلی کار داریم. فرستادن کارت‌های خبرنگار افتخاری، فقط بخش کوچکی از یک دوره‌ی خبرنگار افتخاری است. حالا با فرستادن کارت‌ها، چهارمین دوره‌ی انتخاب خبرنگار برتر دوچرخه شروع می‌شود و از همین ماه، یعنی ماه اسفند، خبرنگارهای ماهِ هر ماه انتخاب می‌شوند. یعنی هر ماه کسانی که در رشته‌های مختلف فعال باشند و خوب کار کنند، به‌عنوان خبرنگار ماه معرفی می‌شوند و اسمشان در دوچرخه چاپ می‌شود و تا پایان دوره‌ی خبرنگار افتخاری، هر کسی که سه‌بار به این مقام دست پیدا کند و سه‌بار خبرنگار ماه دوچرخه شود، به‌عنوان خبرنگار برتر این دوره معرفی خواهد شد.

در دوره‌ی اول خبرنگار برتر دوچرخه، پنج نفر، در دوره‌ی دوم 10نفر و در دوره‌ی سوم، هفت نفر به این مقام دست پیدا کردند. حواستان باشد که فقط 10 ماه، یعنی تا آذرماه سال آینده فرصت دارید تا سه‌بار خبرنگار ماه دوچرخه شوید و به‌عنوان خبرنگار برتر انتخاب شوید و تازه باید با 144 خبرنگار افتخاری دیگر هم رقابت کنید!

پس اگر آب، آب‌پرتقال، آب‌هویج، آب‌کرفس، آب‌لیمو، آب‌انار، شربت بهارنارنج، شربت آناناس، چای، گل‌گاوزبان، دم‌نوش، شیرکاکائوی داغ، قهوه‌ی ترک، قهوه‌ی فرانسه، هات‌چاکلت، کافه‌لاته، اسپرسوی دوبل، لاته ماکیاتو، آیس موکا، گلاب، گلابی، هندوانه، پرتقال تو سرخ، آواکادو، آلوئه‌ورا، قرمه‌سبزی، مسمای بادمجان، کله‌پاچه، باقالی‌پلو با ژله و خلاصه هر نوشیدنی یا خوردنی جذابی دستتان است، آن را مثل ما زمین بگذارید (یا برای ما پست کنید!) و از همین الآن به فکر برگزیده شدن باشید.

منبع: همشهری آنلاین