این چندمین برنامه راهبردی برای توسعه صنعتی ایران در یک دهه گذشته است. فارغ از هزینههای اقتصادی به گفته مسئولان وزارت صنعت، معدن و تجارت برای تدوین این راهبرد بیش از 150 هزار نفر ساعت زمان صرف شده است. واقعیت این است که تدوین برنامه راهبردی توسعه به معنای عام و برنامه توسعه صنعتی به معنای خاص به معضلی در کشور تبدیل شده است.
ایران به عنوان کشوری در حال توسعه به لحاظ داشتن برنامه راهبردی توسعه دست کمی از کشورهای درحال توسعه موفق که امروزه کسوت کشورهای نوظهور اقتصادی را پوشیدهاند ندارد اما مشکلی که اقتصاد ایران با آن مواجه است ناکارآمدی برنامههای راهبردی متعدد و متنوع است که سلیقهای و بخشی تدوین میشوند اما قبل از اجرا به سرعت بایگانی میشوند. اگر هم به مرحله اجرا برسند به صورت ناقص عملیاتی میشوند یا در اثر برخی تغییر و تحولات اقتصادی و سیاسی در کل به نقطه توقف میرسند و تلاش و هزینه جدیدی برای تدوین برنامه جدید آغاز میشود. راهبرد توسعه صنعتی نیز از این شرایط مستثنی نیست و چه بسا شرایط وخیمتری را نیز تجربه میکند.
نخستین اقدام عملی و جدی برای تدوین استراتژی توسعه صنعتی در قالب برنامه سوم و در اوایل سال 1382 صورت گرفت اما با انتقادها و مخالفتهای جدی مواجه شد. پس از روی کار آمدن دولت نهم این استراتژی بدون اینکه جایگزینی برای آن تدوین شود و با وعده تلاش برای تدوین راهبردی واقعی و درست بایگانی شد اما خبری از این تلاش تا اواخر سال 1389 نشد.
در واقع ساختار صنعتی کشور شش سال را بدون برنامه و براساس سلایق و هیجانات دولتمردان گذراند بدون اینکه توان رقابتی و اقتصادی بخشهای تولیدی افزایش پیدا کند. از اواخر سال 89 زمزمههای تولد راهبرد جدید توسعه صنعتی کشور مطرح شد اما این راهبرد که تدوین یا عدم تدوین آن نیز مشخص نشد با طرح ادغام وزارتخانههای صنعت و تجارت هم هیچگاه به مرحله رونمایی و برگزاری مراسم رونمایی نرسید اما وعده تدوین راهبردی جدید با شرایط ادغام باز هم مطرح شد. این وعده سرانجام سه ماه مانده به پایان عمر دولت دهم باز هم در مراسمی رونمایی شد.
سوال این است که این برنامه با چه هدف و نیتی در ماههای پایانی دولت تدوین شده است؟ آیا دولت و وزارت صنعت، معدن و تجارت واقعا معتقد است که برنامه تدوینی آنها توسط دولت بعدی به اجرا درمیآید، آن هم با توجه به تجارب گذشتهای که در کشور وجود دارد؟ دولتها در ایران برنامههایی که اجماع ملی بر آنها حاکم بوده و به نوعی خود دستاندرکار تدوین آن بوده را اجرا نکردهاند چه برسد به برنامههایی که توسط دولتهای دیگر تدوین شدهاند. آیا تکرار برخوردهای حذفی و انتقادی دولت نهم با هشتم، توسط دولت یازدهم غیرطبیعی است؟
گویا برنامهها و راهبردهای توسعه تدوین میشوند که رونمایی شوند و پس از آن به بایگانی بپیوندند. مشکل اصلی تدوین راهبردهای توسعهای در ایران، نبود اصول علمی و واقعی تدوین برنامه است ؛ چرا که سلیقه، شعار و آرزوهای افراد جای راهبرد و برنامه را در مراحل تدوین اجرا میگیرند و این چیزی جز پرداخت هزینههای کلان، از دست دادن زمان در مواجهه با رقبای قدرتمند اقتصادی جهان و کاهش هرچه بیشتر توان رقابتی فعالان اقتصادی و تولیدی از یک سو و اقتصاد ملی از سوی دیگر نیست.حال و روز امروز صنعت و تولید ایران گویای این واقعیت است.