تامل در اظهارات مقامهای دولتی که به بهانه دو ساله شدن طرح هدفمندی یارانهها مطرح شده برخی از زوایا و ابعاد این طرح و دستاوردهای آن را آشکار میسازد. در این اظهارات سخن یا آماری از افزایش بهرهوری، رشد اقتصادی، افزایش اشتغال و بالارفتن سطح رفاه عمومی نیست بلکه آنچه مطرح است آمار توزیع یارانه نقدی در بین مردم و دفاع از آن از یک سو و از سوی دیگر تلاش برای جاانداختن این موضوع که تورم و گرانیهای اخیر ناشی از طرح هدفمندی یارانهها نیست و این شرایط در نتیجه شوک اخیر ارزی بوده است.
در کنار این مسائل اما دولت قصد ندارد نقاط ضعف طرح در حوزه برنامهریزی و اجرا که کم هم نیست (بهگونهای که منجر به توقف فاز دوم طرح توسط خود دولت شد) را برجسته سازد و برنامه خود را برای رفع این ضعفها اعلام کند. در مقابل بهمانند دو سال قبل همچنان بر طبل یارانه نقدی میکوبد و میخواهد از آواز آنکه از دور خوش است فاز دوم را (آنهم در قالب افزایش یارانه نقدی) اجرایی کند.
تامل در شرایط اقتصادی کنونی کشور نشان میدهد طرح هدفمندی یارانهها بهعنوان نقشهراه اقتصادی کشور، نهتنها ظرفیت و توان اقتصادی کشور را در دورانگذار افزایش نداده بلکه این ظرفیت و توان کاهش نیز یافته است، بهگونهای که میتوان این واقعیت تلخ را اعتراف کرد که با وجود گذشت دو سال از اجرای طرح هدفمندی یارانهها، باردیگر اقتصاد کشور در نقطه آغاز یا صفر قرار دارد.
در بروز چنین شرایطی دو دسته از عوامل دخیل بوده و هستند: دسته اول به ماهیت طرح هدفمندی یارانهها، نحوه اجرا و نظارت بر آن بازمیگردد که از ابتدا مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی و نهادهای نظارتی همچون مجلس بود اما با مقاومت دولت در اصلاح طرح و شیوه اجرا مواجه شد و دسته دوم شرایط و عوامل است که متأسفانه از سوی دولت و مجلس این عوامل قبل از اجرا درست پیشبینی نشد و تدابیری نیز برای مدیریت آن قبل و حین اجرا اندیشیده نشد.
اگر قصور در ماهیت طرح هدفمندی یارانهها قابل پذیرش و درک باشد اما قصور در ندیدن و عدمتدبیر شرایط محیطی قابل درک و پذیرش نیست چه اینکه قبل از اجرای طرح بسیاری از کارشناسان نسبت به تشدید تحریمها و فشارهای اقتصادی و سیاسی خارجی و تأثیر منفی بر طرح هدفمندی و در نتیجه خنثیکردن دستاوردهای طرح هدفمندی یارانهها و حتی تضعیف اقتصاد ملی در نتیجه همزمانشدن اجرای طرح هدفمندی با تشدید تحریمها هشدار دادهبودند.
این هشدارها اما براساس این باور نادرست که درصورت تشدید تحریمها اجرای طرح با موفقیت بیشتری همراه خواهد بود، مورد توجه جدی قرار نگرفت و نتیجه این شد که با شوک اخیر ارزی نهتنها قدرت خرید مردم به نسبت دو سال پیش تقویت نشد بلکه کاهش یافت و از سوی دیگر افزایش قیمتها در بخشهای مختلف بهویژه حاملهای انرژی عملا بیفایده شده؛ به این ترتیب که اگر تا قبل از شوک ارزی، قیمت بنزین براساس مدل آزادسازی قیمتهای طرح هدفمندی باید مثلا 1000تومان میشد، این قیمت بعد از شوک باید سه هزار تومان شود. حال سؤال این است حتی اگر دولت در فرصت سهساله بخواهد قیمت بنزین را سه هزار تومان کند (به شرط تثبیت قیمت ارز)، آیا شرایط اجتماعی آن مهیاست؟
واقعیت این است که طرح بزرگ هدفمندی یارانهها در آغاز سومین سال در محاصره چند دیوار بزرگ و تنومند قرار گرفته، بهگونهای که مانع از حرکت آن در مسیر درست و واقعی شده است. این دیوارها چیزی جز توهم، بخشینگری، سلیقهانگاری و شعارگرایی نیست.