اینکه چرا سهم هزینههای درمان در ایران روزبهروز افزایش مییابد سؤالی است که بارها و بارها مطرح شده و ظاهرا تکراری است اما وقتی پای صحبت افرادی که خود یا اطرافیانشان به نوعی با یک بیماری حتی ساده دست و پنجه نرم میکنند، مینشینی آنگاه متوجه میشوی که عمق ماجرا چیست و یک فرد بیمار در ایران با چه مشکلات عدیدهای روبهروست.
افزایش هزینه ویزیت پزشکان، افزایش هزینههای آزمایشگاهی، دندانپزشکی و تجهیزات پزشکی، کمبود و گرانی قیمت داروها و در کنار همه اینها ارائه خدمات درمانی و پزشکی نه چندان مطلوب، باعث شده است که مردم از وضعیت نظام سلامت در کشور ناراضی باشند.
از یکسو به گفته مسئولان و متولیان نظام سلامت، 70درصد هزینههای درمان بر دوش مردم است و از سوی دیگر، بیمهها نیز در پرداخت هزینههای درمان سهم ناچیزی دارند و این امر باعث شده که به تعداد خانوارهایی که بهدلیل ناتوانی در پرداخت هزینههای درمان به زیر خط فقر میروند افزوده شود. درهرحال، واقعیت انکارناپذیر و تلخ آن است که نظام سلامت در ایران برای حل مشکلات بیماران، ظاهرا نمیخواهد قدمهای جدی بردارد و بهرغم آنکه در برنامه پنجم توسعه و سند چشمانداز راهکارهایی برای بهبود وضعیت نظام سلامت در ایران پیشبینی شده است، مسئولان امر ظاهرا برنامه عملیاتی و قابلقبولی برای برطرف کردن مشکلات و معضلات سلامت در کشور ندارند.
دکترحسن طریقتمنفرد در ابتدای ورود خود به وزارتخانهای که متولی امر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است، اظهار داشت: در شش دقیقه هم میتوان معجزه کرد و کار بزرگ انجام داد.مردم از وزیر توقع معجزه نداشته و ندارند حتی آن پدر یا مادری که بیماری صعبالعلاج فرزندشان امانشان را بریده است و بهدلیل کمبود یا نبود دارو بهشدت مستاصل و پریشان هستند توکلشان بر خداست اما انتظار این است که وزیر بهعنوان بالاترین شخص متولی موضوع سلامت در کشور باید با تعامل با سایر سازمانها و وزارتخانههای مختلف و همینطور نمایندگان مجلس شورای اسلامی فکری به حال مردمی که هزینههای درمان، امانشان را بریده است بکند.
حل مشکلات نظام سلامت در ایران نیاز به مدیریت اورژانسی دارد؛ مدیریتی که بتواند نظام سلامت بحران زده ایران را از بحران نجات دهد؛ مدیریتی که مدیریت بحران را به درستی بشناسد و براساس آن مطالبات مردم را از نظام سلامت بهطور جدی تعقیب و برای آن تدابیر لازم را اتخاذ کند و این همه ممکن نیست جز آنکه مسئولان کشور همه و همه مقوله سلامت را در اولویت کاری خود قرار دهند و برای آن برنامه و طرحهای عملیاتی و قابل پیادهسازی داشته باشند.
نبود برنامه اجرایی قابلقبول و عملیاتی و مدیریت ناصحیح در سلامت کشور تا آن حد است که گرچه متولیان امر سلامت، برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع را تنها راهحل نهایی معضلات موجود در سلامت کشور میدانند اما هنوز نتوانستهاند برای اجرا شدن کامل این برنامه اقدامی قابلقبول و منطقی ارائه دهند و این برنامه با پیچ و خمها و فراز و نشیبهای زیادی روبهروست و معلوم نیست که سرانجامش چه خواهد شد.پس بیراه نگفتهایم اگر به مردم بگوییم: بیمار نشوید و سخت مراقب سلامت خود باشید.