تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۶ - ۱۱:۴۷

همشهری آنلاین: ژاک شیراک در حالی با قدرت وداع می‌کند که کارنامه ۱۲ سال زمامداری او را نمی‌توان پربار توصیف کرد

شیراک ۷۴ ساله در حالی قدرت را ترک می‌کند که ۱۲ سال از مجموعه ۴۰ سال حضورش در صحنه سیاسی فرانسه را در کاخ الیزه گذارنده است.  او پس از ۲۸ سال فعالیت سیاسی و پوشیدن جامه وکیل، وزیر، نخست‌وزیر و شهردار، سرانجام سال ۱۹۹۵ به بالاترین آرزوی سیاسی‌اش دست یافت و بر مسند ریاست جمهوری فرانسه تکیه زد. به این ترتیب او صاحب مقامی شد با اختیارات فوق‌العاده و در مقیاس اروپا، کم نظیر.
"پادشاه منتخب" اصطلاح بامسمایی است که معمولاً به کنایه برای یادآوری اختیارات و قدرت زمامداران کاخ الیزه به کار گرفته می‌شود. این قدرت فوق‌العاده  برای  رییس‌جمهور را،  ژنرال دوگل سال ۱۹۵۸ با استفاده از نگرانی‌های ناشی از وضعیت بحرانی و شکننده داخلی فرانسه وارد قانون اساسی این کشور کرد و خود نیز اولین‌ اعمال کننده آن شد.
پس از دوگل‌‌‌‌‌‌‌‌‌، پمپیدو ، ژیسکار دستن و فرانسوا میتران با استفاده از همین قدرتی که کم و بیش به ضرر پارلمان و نهادهای  انتخابی دیگر بوده است به هر صورت  از خود نام و نشانی در تاریخ معاصر فرانسه به جا گذاشتند.
در وارسی کارنامه شیراک اما کمتر نقطه عطفی دیده می‌شود. معروف است که او مرد تاکتیک‌هاست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، اما با راهبردها و چشم‌اندازهای بلند‌مدت میانه‌ای ندارد. این سخن فیلیپ سگون، هم‌حزبی و همراه شیراک  کم و بیش وارد است  که گفت «شیراک بسان دون خوان بیشتر طالب کسب قدرت است، اما او به جای آن که  از این قدرت استفاده کند، صرفاً مایل به حفظ آن است.»
رویکرد شیراک اینک  در مبارزات انتخاباتی این گونه بازتاب یافته که  همه نامزدها، حتی سرکوزی، بعنی هم‌حزبی او هم،درست یا نادرست، شعار گسست از سال‌های گذشته و پی‌ریزی فرانسه‌ای دیگر را مطرح کرده‌اند. ۸۰ درصد فرانسویان نیر از این که شیراک از الیزه می‌رود ناخشنود نیستند.

شروعی پرسرو صدا، میانه‌ای پرکش و قوس
سال ۱۹۹۵ که شیراک پا که به کاخ الیزه گذاشت جهان با ناباوری و اعتراض شاهد آزمایش‌های اتمی فرانسه در مناطق تحت مالکیت این کشور در اقیانوس آرام شد.
این آزمایش‌ها ظاهراً تلاشی بود برای به یادآوردن قدرت ولو همچنان در حال نزول فرانسه.
دو سالی از ریاست جمهوری شیراک نگذشته بود که او در واکنش به بالاگرفتن موج اعتراض‌ها و انتقادهای شهروندان علیه نخست‌وزیر هم‌حزبی‌اش،به انحلال پارلمان رای داد، با این امید که جناحش با قدرت بیشتری کرسی‌های مجلس را به تصاحب خود درآورد. انتخابات اما به گونه‌ای دیگر رقم خورد.
چپ‌ها پیروز انتخابات شدند و شیراک ماند و سکانداری سیاست خارجی. در عرصه داخلی سوسیالیست‌ها و سایر چپ‌ها با دولت ائتلافی خود سیاست نسبتاً موفقی را پیش می‌بردند و لذا چندان مجالی برای مانور و عرض‌اندام شیراک باقی نمی‌ماند.
سال ۲۰۰۲ شکی  که دور اول انتخابات ریاست جمهوری به بار آورد دوباره شیراک را به مرد اصلی صحنه سیاست فرانسه بدل کرد. چپ‌ها در این انتخابات باختند و شیراک همراه با نامزد راست افراطی، ژان ماری لوپن به دور دوم انتخابات دوم انتخابات رفت. ترس از پیروزی لوپن صحنه بی‌سابقه‌ای را در فرانسه به وجود آورد. رادیکال‌ترین چپ‌ها که رای دادن به شیراک در مخیله‌اشان هم نمی‌گنجید حالا برای آن که لوپن رأی نیاورد در مقابل " انتخاب میان بد و بدتر" قرار گرفته بودند.
به این ترتیب شیراک با رایی قاطع دوباره ساکن کاخ الیزه شد. او قول داد که در دور دوم ریاست جمهوری‌اش سیاست‌هایی معطوف به پرکردن شکاف در درون جامعه فرانسه را به پیش ببرد.تا چنین سیاستی طراحی و اجرا شود،جنگ آمریکا علیه عراق بود که سر رسید و شیراک فرصتی یافت که با مخالفت خود با این جنگ،  بازیگری مطرح در صحنه بین‌المللی شود. کم  نیستند ناظرانی که می‌گویند  اگر همراهی آلمان و روسیه در مخالفت با حمله آمریکا نبود، فرانسه به لحاظ بین‌المللی دیگر در قد و قواره‌ای نبود که مخالفتش چندان اعتنایی برانگیزد.
البته شیراک هنوز هم می‌توانست نسبت به انگلستان به سهم بالای دولت در اقتصاد و برخی مولفه‌های مثبت در زمینه خدمات درمانی و آموزشی و امور مهاجرتی تکیه کند، اما در گرماگرم گلوبالیزه‌شدن اقتصاد جهان و گسترش و اشاعه هر چه بیشتر معیارها و استاندارهای اتحادیه اروپا او نیز در شرایطی نبود که برای حفظ این "محاسن" ضمانتی به شهروندانش بسپارد.
این گونه بود که تابستان سال ۲۰۰۵ با ناباوری شاهد شکست رفراندوم بر سر قانون اساسی اتحادیه اروپا   شد. مخالفان توانسته بودند مردم قانع را کنند که این قانون جنبه‌هایی ضد اجتماعی دارد و به سود حفظ اشتغال و دولت رفاه در فرانسه نیست. شیراک که با دولتش در تدوین قانون اساسی اروپا سهم عمده‌ای داشت، شکست را با روی باز به استقبال رفت و آن را نشانه بلوغ و استقلال رأی مردم توصیف کرد،  اما از آن پس دیگر در شرایطی نبود که ایده و ابتکار تازه‌ای برای به حرکت درآوردن چرخ‌های اتحادیه اروپا نشان دهد. عضویت در ترکیه را هم که تا پیش از آن هوادارش بود مسکوت گذاشت و کم و بیش به جرگه مخالفان آن پیوست.

 سکوت و کمبود ابتکار و ایده
زمستان سال ۲۰۰۵ نیز که شورش جوانان برخاسته از خانواده‌های عمدتاً مهاجر حومه‌های اطراف پاریس و شهرهای دیگر،  فرانسه را فرا گرفت، باز هم شیراک بود و سکوت و کمبود  ابتکار و ایده. این رویه در بهار سال ۲۰۰۶ که جوانان و دانشجویان و دانش‌آموزان فرانسوی به طرزی کم‌سابقه در اعتراض به منطعف‌شدن قانون کار به سود کارفرماها، به خیابان‌ها آمدند نیز، چندان تغییری نکرد. 
کمبود  ابتکار و عمل شیراک در تلفیق با عمده‌شدن اتهام سوء استفاده مالی از امکانات عمومی در دوران شهرداری پاریس، مجموعاً نکاتی بودند که وبال گردن کارنامه رییس‌جمهور فرانسه شدند.
در عرصه سیاست خارجی نیز فرانسه در این سال‌ها سیاست متغیری را دنبال کرده است. در برخورد با پرونده هسته‌ای ایران گرچه ابتدائاً تلاش پاریس این بود که کار به شورای امنیت و تحریم نکشد، ولی اینک سازش را کم و بیش در همین سمت کوک کرده است. هر چند این رویکرد،مانع از زیگ زیگزاگ‌ها بعدی نشده و شیراک را از گفتن این حرف هم بازنداشته که « ایران مجهز به سلاح اتمی چندان خطرناک نیست و تهران با توجه به شدت ضربت متقابل حتی اگر چنین سلاحی هم داشته باشد کار زیادی از دستش ساخته نیست.» این اظهارات را شیراک البته بعداً خواست که از مصاحبه‌اش درز بگیرند، موردی که اولین بار هم نبود.
سیاست هماهنگی و همدلی نسبی با اعراب که یکی از مولفه‌های اصلی سیاست خاورمیانه‌ای فرانسه به شمار می‌رفت نیز،  در سال‌های آخر زمامداری شیراک دستخوش تغییرات محسوسی شده است. روابط گرمتر با اسراییل و پیش‌برد سیاستی مشابه با آمریکا در قبال مسائل لبنان از نشانه‌های این تغییر به شمار می‌آیند.
مخالفت با جنگ عراق،  به رغم وجهه نسبتاً مثبتی که در عرصه بین‌المللی برای فرانسه ایجاد کرد، در عرصه عملی پاریس را ظاهراً به این درک رساند  که با تعامل و هماهنگی با آمریکا بهتر می‌توان بر سیاست‌های آن تأثیر گذاشت و احیانأ منافع خویش را پاس داشت.
مثبت‌های ثبت‌شده در کارنامه شیراک
تا آنجا که به کارنامه مثبت ژاک شیراک مربوط می‌شود، علاوه بر مخالفت وی  با جنگ عراق، صرفنظر از هر دلیل و انگیزه‌ای که پس پشت این مخالف بوده، این نیز در کارنامه او  ثبت است که به عنوان اولین رییس‌جمهور محافظه‌کار  فرانسه به جنبه‌های ضدانسانی سیاست استعماری کشورش آشکارا اذعان نمود.
این نیز نکته برجسته‌ای در کارنامه  شیراک است،  که او تا روز آخر هم از تلاش و تبلیغ برای ایجاد یک سازمان قوی جهانی جهت حفاظت از محیط زیست بازنایستاد، هر چند که کشورش با تکیه بیش از حد بر انرژی اتمی و گسترش صنایع آن لزوماً نقش مثبتی در اشاعه و تقویت انرژی‌های تجدیدپذیر بازی نمی‌کند.
در عرصه داخلی نیز، اگر نبود اصرار و پیگیری شیراک، این کشور هنوز هم به یکی از دستاوردهایش در زمینه سالم‌سازی ترافیک و کاستن از میرومرگ‌های رانندگی نرسیده بود. به دستور شیراک سرانجام فرانسه نیز در سال ۲۰۰۳ در خیابان‌هایش صاحب دستگاه‌های رادار شد تا متخلفانی که با شیوه بد رانندگی خود جان انسان‌ها را به خطر می‌اندازند امکان انکار نداشته باشند. از این رهگذر تنها درسال ۲۰۰۶ شمار کشته‌شدگان خیابان‌ها و جاده‌های  فرانسه نسبت به سال گذشته  ۵۰۰۰ نفر کاهش یافته است و شیراک از این بابت هم می‌تواند به کارنامه خود مفتخر باشد.

دویچه وله

برچسب‌ها