دکتر حسن روحیپور، پژوهشگر و عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور با اعلام این مطلب به همشهری گفت: یکی از نقاط ضعف ما در مقابله با بیابانزایی نداشتن سیستم پایش است. وقتی چنین سیستمی وجود ندارد، نمیتوان شاخصهای بیابانزایی را مشخص کرد و بالطبع بدون تعیین این شاخصها، مهار بیابانزایی با مشکل مواجه میشود.
افت 20متری سطح آبهای زیرزمینی کرج
این استاد دانشگاه همزمان با روزجهانی مقابله با بیابانزایی (17ژوئن - 27خرداد)، از توسعه ناپایدار کشاورزی بهعنوان یکی از عوامل بیابانزایی نام برد و افزود: سدسازی و برداشت بیرویه آب از سفرههای زیرزمینی باعث تشدید پدیده بیابانزایی در کشور شده است. برای نمونه، طی 12سال اخیر سطح آبهای زیرزمینی کرج بهدلیل توسعه ناپایدار کشاورزی 20متر افت کرده، بهطوری که بسیاری از اراضی باغی این منطقه درحال خشکشدن است. در خوزستان هم بهدلیل برداشت بیرویه آب از کرخه برای اجرای طرحهای صیفیکاری، اراضی گستردهای تبدیل به شورهزار شده که خود یکی از عوامل بیابانزایی محسوب میشود.
روحیپور در توضیح این مطلب به همشهری گفت: نهتنها در بخش کشاورزی بهدلیل برداشتهای غیرمجاز و نامتناسب با افت آبهای زیرزمینی مواجهیم که توسعه نامتناسب صنعت و شهرسازی که با جنگلتراشی و تغییر کاربری اراضی توأم بوده، به پدیده بیابانزایی دامن زده است. به گفته وی، استفاده نادرست از اراضی و دخل و تصرفات غیرمسئولانه در طبیعت از عوامل اثرگذار در بروز پدیده بیابانزایی است. وقتی با توجیه توسعه کشاورزی، اراضی شیبدار را شخم میزنیم، بدیهی است که این کار، زمینه بروز سیلاب و فرسایش خاک را که منجر به بیابانزایی میشود، فراهم میسازد. با وجود این، کمتر اراضی شیبداری را مییابید که از شخم در امان مانده باشد. با همین رویکرد، اغلب عرصههای شیبدار حدفاصل اسفراین تا بجنورد را شخم زدهاند. این نمونهای از استفاده نامتناسب از «استعداد منابع کشور» است که متأسفانه در سراسر کشور به چشم میخورد.
نبود مدیریت صحیح و فشارهای انسانی بزرگترین عامل بیابانزایی
این پژوهشگر بیابان با تأکید بر اینکه نبود مدیریت صحیح منابع و عدمتوازن استفاده از منابع باعث تشدید بیابانزایی طبیعی در کشور شده است، گفت: هرچند شرایط اقلیمی نظیر خشکسالی باعث بیابانزایی در کشور میشود اما فشارهای انسانی، بزرگترین عامل تشدید بیابانزایی در کشور است. به گفته وی، بزرگترین معضل ما در حال حاضر، نبود یک مدل علمی برای تعیین سرعت بیابانزایی در کشور است؛ حتی سیستمهای اجرایی هم براساس نوع کاربری، مدلی برای تعیین سرعت بیابانزایی در دست ندارند و تنها آماری که در این زمینه وجود دارد، مربوط به پروژههای دانشجویی است که این یک ضعف بزرگ است.
عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع درباره ضعف آمار و نبود سیستمهای پایش یادآور شد: براساس نقشههای ماهوارهای، مساحت عارضهها یا تپههای شنی کشور 4/5 تا 5میلیون هکتار است این در حالی است که آماری که در این زمینه موجود است و به آن استناد میشود، مساحت تپههای شنی را 12میلیون هکتار اعلام کرده که نیمی از آن غیرفعال است. بدیهی است که این آمار نادرست بوده و باید اصلاح شود.
روحیپور درباره ضرورت ایجاد سیستم پایش تصریح کرد: با راهاندازی سیستمهای پایش میتوان در اولویت اول نسبت به بروز پدیده گردوغبار هشدار داد و جوامع انسانی در معرض خطر را از آسیبهای بهداشتی و زیانهای زیستمحیطی آن آگاه کرد تا با تمهیدات لازم از صدمات ناشی از گردوغبار در امان بمانند. سیستمهای پایش سبب میشود تا جوامع بومی هنگام بروز گردوغبار علاوه بر حفاظت از خود از دامهایشان نیز حفاظت کنند؛ اینها تنها بخشی از فواید سیستم پایش است. اما راهاندازی سیستم پایش فواید دیگری هم دارد. به گفته وی، با استفاده از یافتههای بهدست آمده از طریق پایش، میتوان با همکاریهای منطقهای و بینالمللی منابع تولید گردوغبار را تعدیل کرد.
وی درباره کانونهای بحران بیابانزایی هم گفت: کانون بحران به نقاطی اطلاق میشود که موجودیت حیات، تنوع زیستی و زیستگاهها را با خطر مواجه کند. بر این اساس به مناطقی که آسیبی به حیات وارد نمیکند ولو آنکه در آنجا شنهای روان جابهجا و از نقطهای به نقطه دیگر منتقل بشوند، نمیتوان کانون بحران اطلاق کرد.
مدیریت ناکارآمد منابع آب
این گزارش میافزاید که در حال حاضر، منابع آبهای زیرزمینی نیمی از دشتهای کشور (230دشت) سالانه با 5/7میلیارد مترمکعب کاهش مواجه است. علاوه بر این، بهدلیل توسعه ناپایدار کشاورزی، خطر خشکشدن اغلب رودخانههای کشور را تهدید میکند. این درحالی است که کارشناسان و صاحبنظران همواره ضمن انتقاد از مدیریت غلط منابع آبی کشور نسبت به عواقب ناگوار ادامه این روند هشدار دادهاند. به گفته کارشناسان، مدیریت ناکارآمد منابع آبی کشور بیشترین سهم را در افت سفرههای زیرزمینی آب دارد. فراتر از این، ساخت سدهای عظیمی که با توجیه تأمین آب شرب، صنعت و کشاورزی احداث شده بسیاری از زیستبومهای کشور را به ورطه نابودی کشانده است. خشکشدن تالابهای پریشان، گاوخونی و ارومیه و به تبع آن شکلگیری کانونهای جدید گردوغبار نمونههایی از مدیریت ناکارآمد منابع آب کشور است.