مهدی تهرانی: بین اکران جهانی جاذبه و اکران این فیلم در انگلستان (به عنوان یکی از شرکای تهیه فیلم) فاصله‌ای ۳۴ روزه رخ داد. همین فاصله باعث شد نمایش جاذبه در بریتانیا با بازتاب‌های فراوان و بسیار مثبتی همراه باشد.

آلفونسو کوران فردای افتتاحیه فیلمش در لندن(۱۷ آبان) گفتگویی مفصل با شبکه تلویزیونی بی بی سی ۴ داشته است که در ذیل ترجمه خلاصه شده آن را می خوانید:

  • شاید شروع خوبی باشد که ابتدا از سکانس افتتاحیه جاذبه و آن 13 دقیقه بدون برش شروع کنیم؟

اتفاقا از اوت(مرداد) امسال که جاذبه در جشنواره ونیز اکران شد صحبت درباره سکانس اول فیلم جزو سئوال های رایج بود.به نظرم می توانم به صورت های متنوعی این بخش را توضیح بدهم.یعنی هم به گونه عامیانه و هم به شکلی که برای درس خوانده ها جالب باشد.ظرافت های بسیاری برای این قسمت از فیلم در نظر گرفتیم.قصد اول من این بود که بتوانم تمام شگفتی ها ی فضا و آنچه در این اقیانوس بیکران وجود دارد را به تماشاگران هدیه کنم. در واقع این هدیه ای بود تا تماشاگر بتواند چنان ذهنش درگیر محیط و اتمسفر آن بشود که تا پایان ماجرا همراه "جاذبه"بماند. ضمن اینکه فضا را چشم نواز از همیشه ببیند وقهرمانان ماجرا را نیز عمیقا درک کند.

  • باید اعتراف کرد که کارکرد سکانس افتتاحیه موثرترین روند در معرفی کاراکترها به تماشاگران بود. در حقیقت در جاذبه نیز با این سکانس بلند، به نوعی همان سکانس 8 دقیقه ای معروف در "هری پاتر و زندانی آزکابان" را تداعی کردید.سکانسی که بیشتر از هرچیز دیگر به شناختن و درک کاراکترها به تماشاگران کمک می کرد. این را قبول دارید؟

به هرحال در هری پاتر شما با خیل عظیمی از کاراکترها سروکار داشتید که هرکدام به نوبه خود تاثیرگذاری بسیار مهمی در روند شکل گیری ماجراها داشتند اما در جاذبه ما فقط با دو کاراکتر طرف هستیم ولی بنظرم حرف شما درست است. آن سکانس 8 دقیقه ای در پایان فیلم هری پاتر و زندانی آزکابان را به گونه ای طراحی کردم تا هرچیز در خدمت معرفی نهایی ذات کاراکتر ها باشد. عنی آخرین فرصت من به عنوان کارگردان این قسمت بود تا بتوانم هیچ نکته ی نگفته ای باقی نگذارم.در جاذبه اما محیط و لوکیشن نیز به نوعی خودش یک قهرمان و یا یک کاراکتر اصلی جلوه گری می کند.بنابراین باید این محیط نیز به خوبی برای تماشاگر معرفی می گردید.

  • نقش صداودیالوگ های جاذبه چطور؟گفتگو ها نیز مانند طراحی فیلمبرداری به گونه ای تنظیم شده اند که گویی می خواهند از همان ابتدا هیچ فرصتی را از دستت نداده و کلا در خدمت همین معرفی ها باشند درست است؟

گفتگوها در جاذبه نقش پیشرو دارند.و باید بگویم صدا در فیلم برایم بسیار بسیار مهم بود.در نظر داشته باشید که تماشاگر فقط دو بازیگر را می بیند و البته صداهای آدم های دیگری که با آنها در ارتباطند و قطعا گفتار آنان نیز در طی فیلم بسیار مهم است.با اینهمه دیالوگ ها به گونه ای تنظیم شده اند که برخی محدویت ها را برطرف کنند.ما در زمین و در یک رستوران و یا خیابان نیستیم.حتی لباس و پوشش کاراکترها نیز بسیار متفاوت است.اصلا ممکن است صورت آنان نیز بدلیل داشتن کلاه فضایی در نماهایی بدرستی معلوم نباشد.برای همین نقش گفتگو ها در فیلمی مثل جاذبه بسیار پر اهمیت به نظر میرسد.

  • دقیقا مثل دیالوگ اول فیلم،جایی که جورج کلونی رو به ساندرا بولاک می گوید:"من اینجا فقط یک شوفرم. این تو هستی که همه کاره و مغز ماجرایی".

اینهم یک مثال بسیار کاربردی خوبی بود.البته جورج(کلونی)در فیلم به خوبی نقش ستوان کوالسکی را خلق کرد.و این راباید اعتراف کنم تمام و کمال بدلیل استعداد خودش و مدیریت شخصی اش بود که این کاراکتر به خوبی معرفی شد.بذله گویی ها یش برای آرام کردن فضا عالی از کار درآمدند.در واقع هر دوی آنها هم ساندرا(بولاک)و هم جورج(کلونی)نقش همدیگر را پوشش می دادندو بهترین مکمل برای هم بودند.

  • شما در مراسم افتتاحیه جاذبه در جشنواره ونیز امسال، جمله بسیار خاصی در رابطه با پشت صحنه و مراحل ساخت فیلم داشتید.شما گفتید در حین ساخت فیلم و در پشت صحنه شدیدا به واقعیت‌های فیزیکی در فضا احترام گذاشتیم. منظورتان از این احترام به واقعیت دقیقا چه بود؟

(می خندد)خب این حقیقت داشت و من اصلا فرصت نکردم آنچنان که باید و شاید در افتتاحیه فیلم در ونیز دراین باره صحبت کنم.اگرچه تمام سعی و تلاشم این بود که در گفتگوی دیگری که طی اوت تا دسامبر داشتم روی این سئوال و جواب مربوط به آن بیشتر تکیه کنم.و الان بهترین فرصت است تا زیاد حرف بزنم(می خندد).ببینید عنوان فیلم ما جاذبه بوده اما مهمترین مشکل نیز همین عدم وجود جاذبه بود.موقع نوشتن سناریو البته چنین مشکلی نداشتیم و شاید به آن فکر هم نمی کردیم ولی وقتی کارگاه های مربوط به فیلمبرداری و استودیوها آماده شد با خودم گفتم معلوم هست داری چکار میکنی؟ما در یک محیط بشدت مصنوعی چیزی می خواستیم بسازیم که در حقیقت و در عالم واقعی زمین تا آسمان با شرایط مان تفاوت داشت.برای همین بود که من آن جمله ی کذایی باید به واقعیت های فیزیکی فضا احترام گذاشت را بیان کردم.والان نیز تاکید میکنم که جاذبه سرشار از احترام است.احترام به خالق جهان و کهکشان ها و آفریده ها و همچنین به زندگی،احترام به انسان و احترام به آنچه پیرامون محیط بشری است.

  • فیلمنامه شما بسیار فنی است.درواقع خیلی از مواردی که در فضا وجود دارد و علم مرتبط به آن را فقط کارشناسان ارشدناسا دارند.شما در مقام یک سینماگر چقدر فیلمنامه تان علمی بود و به واقعیت نزدیک تر؟

یک چیز خنده دار برایتان بگویم.وقتی نسخه اولیه سناریو را با کمک یوناس آماده کردیم بلافاصله با کارشناسان ارشد ناسا تماس گرفتیم تا این نوشته را ببینند.نتیجه خیره کننده بود.(مفصل می خندد).آنها گفتند این احمقانه ترین ماجراهایی بوده که تاکنون کسی در باره فضا نوشته است.چون اصلا قابل باور نیست و سرتاسر جوک است.این بود که نسخه دوم را بهتر و نسخه سوم را بهتر از دومی آماده کردیم و از مشورت متخصصین ناسا بهره بردیم تا حرف اشتباه نزده باشیم.

برچسب‌ها