تاکسیسواری هم مثل خیلی از موقعیتهای زندگی اجتماعی برای خودش دنیایی دارد که تجربه کردن آن همراه است با اتفاقات شاد و تلخی که خیلی از آنها کم از زندگی واقعی ندارند. این کار بیش از هر چیزی نمودی جذاب است از تعاملهای انسانی در دنیای واقعی. این روزها با افزایش قیمت کرایه تاکسیهای شهر، این تعاملات رنگی ناخوشایند گرفته و اختلاف نظر میان مسافران و رانندگان تاکسی در مورد هزینه واقعی تاکسیسواری ماجراهای نه چندان جالبی را پیش آورده است. اما میشود در همین موقعیت معمولا تنشزا هم جور دیگری رفتار کرد. چگونه؟ بیایید با هم راههای مدیریت این موقعیت را مرور کنیم.
خوشه های خشم
بیایید کمی دقیقتر به حسهایی که در موقعیتهای دعوا بر سرکرایه تحریک میشوند نگاهی بیندازیم و راههای کنترل آنها را با هم بررسی کنیم: خشم، حس بسیار بدی است که باعث میشود ما موضوع اصلی گفتوگویمان- یعنی افزایش کرایهها- را فراموش کنیم و لحظه به لحظه بحثهای حاشیهایمان را پیش بکشیم. پیشنهاد میکنیم اگر چنین موقعیتی برای شما پیش آمد:
صبر کنید، ببینید و گوش دهید: وقتی عصبانی میشویم، هر تعاملی با دیگران پتانسیل ایجاد انفجارهای شدید را دارد و تنها به یک جرقه کوچک نیاز است. بنابراین مهم است که اول به حالتهای طرف مقابل- مثل کلافگی یا برافروختگی که معمولا در چهره طرف مشخص است- توجه کنیم و براساس آن تصمیم بگیریم که آیا میارزد با او وارد گفتوگو شویم یا خیر؟ خیلی وقتها با دیدن همین نشانههای ساده میتوانیم از گفتوگویی که هزینههای آن برای سلامتمان بسیار بیشتر از مقدار کرایه مورد اختلاف است، جلوگیری کنیم.
دیگران را در بحث شریک کنید: اغلب دعواها در مورد نرخ افزایش کرایه، فردی و بین راننده و یکی از مسافران رخ میدهد. دیگران یا ترجیح میدهند وارد بحث نشوند یا اینکه خودشان ناگهان وارد بحث میشوند و از یکی از طرفین حمایت میکنند. اگر به درست بودن نظرتان در مورد نرخ کرایه تاکسی مطمئن هستید ـ چه راننده هستید و چه مسافر ـ از دیگر مسافران بخواهید بین شما داوری کنند و نظرشان را بگویند. تجربه نشان میدهد که معمولا اغلب افراد داوران عادلی در میانه این دعواها هستند.
اطلاعاتتان را بهروز نگاه دارید: بارها و بارها با مسافرانی روبهرو شدهایم که بدون اطلاع از افزایش رسمی قیمت کرایه تاکسیهای خطی، بحث و جدلی را با راننده آغاز کردهاند که سرانجاماش نهفقط حس بد برای آن 2نفر بوده که دیگر مسافران را نیزخشمگین و عصبی کرده است. بد نیست ما مسافران تاکسیها پیش از اینکه بهصورت حق بهجانب به جنگی یک طرفه با راننده معمولا بیگناه برویم، از افزایش نرخ رسمی کرایهها اطلاع کسب کنیم. برچسبهای قیمت کرایه تاکسی که معمولا داخل تاکسیها نصب میشوند یا سؤال از مسافر کنارمان گزینههای خوبی برای کسب اطلاع هستند. چه بهتر که درصورت امکان قبل از سوار شدن به تاکسی به نرخ کرایه که روی تابلوهای ایستگاه تاکسیها نوشته میشود نگاهی بیندازیم، یا وقتی در صف انتظار تاکسی هستید، از نرخ کرایه باخبر شوید!
قلب های تپنده
خشم معمولا بهتنهایی سراغ ما نمیآید. یار وفادار خشم، حس اضطرابی است که منجر به تغییر وضعیت بدنی ما نیز میشود؛ ضربان قلبمان افزایش مییابد، ماهیچههایمان منقبض میشوند و حس سوزنسوزن شدن به ما دست میدهد و چیزهایی از این قبیل. این وضعیت بدنی نهفقط ناخوشایند است که روی سلامت شما تأثیر بسیار قابل توجهی میگذارد. اضطراب یکی از بدترین تهدیدهای سلامت انسانهاست که در بلندمدت میتواند باعث کاهش قدرت تفکر و توانایی عملکرد وظایف اجرایی مغز، بیخوابی، دردهای موضعی و سراسری، تشدید بیماریهای مختلف، چاقی و... شود. این در حالی است که ما معمولا به اثرات بسیار مخرب اضطراب در زندگیمان توجه نمیکنیم و در روزهایی که عوامل استرسزای فراوانی ناخواسته ما را تحتتأثیر قرار میدهند، با وارد شدن به بحث و جدلهای معمولا بیهوده، خودمان هم موجب افزایش اضطرابمان میشویم.
وقتی در موقعیت دعوای کرایهای قرار گرفتید پیش از هر واکنشی به حرف طرف مقابل، لحظهای با خود فکر کنید که آیا این بحث اگر بد پیش برود، به آنچه در پایان بهدست میآورید میارزد؟ آیا 100تومان و 200تومان اختلاف نرخ کرایه در زندگی امروز و فردای شما تأثیری دارد؟ البته درست است که شما باید از حقوقتان دفاع کنید؛ اما آیا این دفاع از حقتان به اثرات جانبی آن میارزد؟ زندگی فقط همین یک لحظه نیست. اگر راننده هستید، به تجربههایتان فکر کنید که این اختلاف نظر بر سر کرایه شاید در روز یک یا 2بار برای شما اتفاق بیفتد. پس شاید بد نباشد برای حفظ آرامش خودتان و بهاحترام سایر مسافران از این اختلاف نظر بگذرید. اگر هم مسافر هستید، به این فکر کنید که با این بحث لزوما حقی برای شما ثابت نمیشود و از آن بدتر، حتی ممکن است شخصیت محترم اجتماعیتان زیر سؤال برود. حتی اگر حس میکنید این پول زوری است که به بهانه افزایش نرخ بنزین از شما میگیرند، بهاحترام خودتان و دیگر مسافران از این حقتان بگذرید. گذشت در اینگونه موارد میتواند به آرامش شما و بقیه افراد حاضر در آن موقعیت کمک کند.
هر طرفی که هستید- اعم از مسافر و راننده- البته حق دارید اعتراضتان بهنظر طرف مقابل را نرم و دوستانه و با لبخند اعلام کنید؛ اما در نهایت بهتر است که نظر طرف مقابل را بپذیرید تا آرامش ـ گوهر نایاب این روزها ـ را بیش از پیش از خودتان دور نکنید. فراموش نکنید که روزیرسان خود خداست. مطمئن باشید کسی که از حق شما و خانوادهتان بگذرد؛ جایی دیگر تاوان آن را پس خواهد داد که از قدیم گفتهاند: چوب خدا صدا ندارد.
روز: داخلی- یک تاکسی:
مسافر: آقا من پیاده میشوم. بفرمایید این هم کرایه.
راننده از آینه نگاهی به مسافر میاندازد: کرایه گرونتر شده. شما پونصد کم دادی.
مسافر: چه خبره آقا؟
راننده: محض اطلاع شما، بنزین چند روزیه گرون شده. من پول بنزینام را باید از کی بگیرم؟ معلومه از شما که مسافرم هستی!
مسافر: یعنی چی؟ چرا؟ شما مگه بنزینات چقدر گرون شده که کرایه را اینقدر گرون کردی؟ بعد مگه حقوق من کارمند زیاد شده که باید به شما پول زور بدم؟
راننده: پول زور چیه؟ حقمه جناب. از صبح تا شب داخل خیابون در این هوای آلوده برای خدمت به مردم عرق میریزیم. شما هم اعتراض داری برو به اونی بگو که قیمت بنزین رو برده بالا و سهمیه من رو کم کرده. اصلا نخواستم؛ پولات هم مال خودت!
مسافر چیزهایی میگوید که دیگر قابل بیان نیست... .
این داستان میتواند واقعی باشد یا نباشد. همه ما وقتی در موقعیتهای این چنینی گرفتار میشویم، ناخواسته احساساتمان تحریک میشود. اما درهرحال نتیجه مهم است: انسانها وقتی احساساتشان تحریک میشود، بهصورت ناخودآگاه دست به کارهایی میزنند که جبرانشان بعدها چندان هم راحت نیست. در واقع در موقعیتهای احساسی اینگونه، همه ما- اعم از راننده و مسافر- ناخودآگاه در درجه اول به حس برحق بودن خودمان رأی میدهیم و در نتیجه واکنشهایمان لحظهبهلحظه از منطق دور میشود. اما اگر کمی دقیقتر به ماجرا نگاه کنیم، هیچ فردی در این میان خوب مطلق نیست و هر کسی بهاندازه خود محق است. استدلالهای گفتوگوی راننده و مسافر که در بالا نقل کردیم همه در جای خود درست هستند اما میزان صحتشان بحث دیگری است که معمولا فراموش میشود.