تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۶:۴۳

کم و بیش همه ما در جریان کارهای خیری قرار می‌گیریم که در اطراف ما اتفاق می‌افتد؛ از تهیه جهیزیه عروس در یک مجلس روضه زنانه تا وام‌های صندوق مسجد محله برای بازکردن گره‌ای از زندگی همسایه‌ای.

زيادند افرادي كه سهمي از خيريه‌ها به دست‌شان رسيده و خير و بركت در زندگي‌شان جاري شده است؛ چه‌كسي كه كار خير كرده و چه‌كسي كه از اين سفره توشه‌اي برده است. اما در ميان كارهاي خيريه‌اي كه در اطرافمان سراغ داريم به انجام 2 كار سفارش فراواني شده است: مسجدسازي و مدرسه‌سازي. اهميت آن هم معلوم است. اين دو جا نسل انسان را تربيت مي‌كنند و جامعه را ارتقا مي‌بخشند. «جامعه فرهنگي ياوري» يكي از آن مراكز خيريه‌اي است كه از حدود 30سال پيش با كنار گذاشتن سهمي از حقوق كارگران يك كارخانه كار خود را شروع كرد و بعد آنقدر بزرگ و گسترده شد كه توانست بيش از 700 مدرسه در نقاط محروم كل كشور بسازد. همه‌‌چيز خيلي ساده اتفاق افتاد و همانطور كه خدا وعده داده؛ نيت خير بانيان، كار را حمايت كرد تا امروز. «حسن ماهوتچيان اصل» با نزديك به 63سال سن اكنون مديرعامل اين جامعه است؛ جامعه‌اي كه از استاد دانشگاه تا هنرمند و كارآفرين و بازاري را گرد هم جمع كرده و با كمك‌هاي خيريه آنها مدرسه مي‌سازد. ماهوتچيان متولد تبريز است اما براي او همه جاي ايران، تبريز است. مي‌گويد همه‌‌چيز از يك حس اداي دين به ميهنم شروع شد و اميدوارم بعد از من تا ريشه‌كن كردن بي‌سوادي در اين مملكت ادامه يابد.

شاگرد ممتاز

رتبه‌16منطقه‌3 كشوري از مدرسه خيريه شهرستان قائن مي‌گويد

كيفيت آموزش مدرسه ممتاز بود
عارف اسداللهي از سال دوم دبيرستان، تحصيل را در مدرسه «خيامي» آغاز كرد؛ مدرسه‌اي كه ازسوي يكي ازخيرين جامعه فرهنگي ياوري در شهرستان قائن ساخته شد و به بهره‌برداري رسيد. حالا دانشجوي سال آخر رشته حقوق قضايي در دانشكده علوم قضايي قوه‌قضاييه است و معتقد است هميشه و همه‌جا گوشه‌چشمي به مدرسه و شهر محل تولدش دارد؛ «سال1390 رتبه 16منطقه 3 كشوري را كسب كردم. 3 سال قبل، پس از قبولي در آزمون ورودي موفق شدم در دبيرستان خيامي ثبت نام كنم. اين مدرسه يكي از بهترين مدارس شهرستان قائن به شمار مي‌رود و بهترين تيم آموزشي و دبيران را در اختيار دارد، به همين دليل تمامي كساني كه در اين مدرسه تحصيل مي‌كنند از برترين‌هاي شهرستان قائن و شهرها و روستاهاي اطراف هستند. مدارس در شهرستان به نسبت جمعيت، كم نيست اما مدرسه‌اي كه جو درس‌خواندن و رقابت در آن جريان داشته باشد وجود ندارد؛ من چنين تجربه‌اي را در ديگر پايه‌هاي تحصيلي نداشتم.» كم نبودند افرادي كه با چندين سال اختلاف سن، اذعان داشتند كه شايد اگر اين مدرسه در زمان تحصيل آنها وجود داشت، حالا آنها هم مانند بسياري از فارغ‌التحصيلان «خيامي» به جاي ادامه كار پدري يا كشاورزي، سر از دانشگاه‌ها و دانشكده‌ها درمي‌‌آوردند. «عارف» اين را گواهي بر لزوم وجود مدارسي با كادر آموزشي قوي و امكانات پيشرفته حتي در دورافتاده‌ترين مناطق و بخش‌هاي كشور مي‌داند؛ «شرايط محيطي و آموزشي از هر جهت براي درس خواندن فراهم بود. دوستي‌ها و رفاقت‌ها جاي خود را داشت اما درس خواندن و بهتر درس خواندن، تلاش شبانه‌روزي همه دانش‌آموزان بود. امكانات و تجهيزات خوب مدرسه همه عواملي بودند كه ما را به درس خواندن تشويق مي‌كردند. هر ساله تعدادي از رتبه‌هاي برتر كنكور از اين مدرسه به دانشگاه‌هاي كشور وارد مي‌شوند. در قائن به‌اصطلاح به دبيرستان خيامي مدرسه «خيريه‌» هم مي‌گويند. همه دانش‌‌آموزان و اهالي مدام يادآوري مي‌كنند كه اين مدرسه به همت فرد يا افرادي ساخته شده كه هدفشان ارتقاي جايگاه‌ دانش‌‌آموزان اين شهرستان است.» اين دِين و قدرشناسي و كمك به نسل‌هاي بعدي چيزي است كه ناخواسته به دانش‌آموزان اين مدارس القا مي‌شود و آنها را ناخودآگاه ملزم به اداي دين به شهر و دانش‌آموزان جديد مي‌كند. عارف اسداللهي تأكيد مي‌كند كه به واسطه تحصيل در دانشكده‌اي كه زيرنظر قوه قضاييه اداره مي‌شود، تعهد كاري دارد و شايد نتواند خيلي زود به شهر محل تولدش بازگردد اما «علاقه به خاك و زادگاه هيچ‌وقت از آدم دور و كنده نمي‌شود. همين حالا هم اگر درس‌هاي دانشگاه اجازه دهد، در روزهاي نزديك به كنكور به خواست مسئولان مدرسه، ‌هر سال به قائن مي‌روم تا با برخي از دانش‌آموزان در برخي دروس همكاري و دوره داشته باشم؛ البته من تنها نيستم. خيلي از بچه‌ها بازمي‌گردند و اين كار را انجام مي‌دهند. من از آينده‌ام تصويردقيقي ندارم؛ اينكه در كجا و چه مركزي مشغول به‌كار مي‌شوم اما هميشه گوشه‌چشمي به قائن و دانش‌آموزانش دارم و مطمئنم روزي به بهترين شكل به آنها اداي دين مي‌كنم.»

شاگرد ممتاز

رتبه2 منطقه3 كشوري در كنكور امسال

برمي‌گردم، دينم را ادا مي‌كنم
«حسين سنجري» در كنكور سال 1393رتبه 2 منطقه 3كشوري را در رشته تجربي كسب كرده است؛ او هم يكي از دانش‌آموزان مدرسه خيامي شهرستان قائن بود و حالا به يكي از افتخارات اين مدرسه و كشور بدل شده است. تا روز 15شهريور كه ما با اين جوان صحبت كرديم، هنوز نتايج رشته‌هاي دانشگاه معرفي نشده بود اما طبيعي است كه انتخاب رشته دانش‌آموزان رشته تجربي در نخستين گام چيست.

  • فكر مي‌كنيد در رشته پزشكي كدام دانشگاه قبول مي‌شويد؟

اصلا نمي‌خواهم فكر كنم (مي‌خندد). تا زمان اعلام رشته‌ها ترجيح مي‌دهم به هيچ‌چيز فكر نكنم. پزشكي بهترين دانشگاه‌ها را انتخاب كرده‌ام و اميدوارم در يكي از آنها قبول شوم.

  • از چه سالي وارد مدرسه خيامي شديد؟

سال اول را در دبيرستان تيزهوشان شهرستان قائن گذراندم در‌ آن سال اين مدرسه تنها براي دانش‌آموزان رشته رياضي امكانات لازم را داشت اما دبيرستان خيامي در آن سال براي من و چند دانش‌آموز ديگر كلاس تجربي راه‌اندازي كرد. كلاس ما 25نفره بود كه من بهترين رتبه را بين همه كسب كردم.

  • يعني دبيرستان خيامي و تيزهوشان در يك سطح علمي قرار دارند؟

به هر حال تيزهوشان شرايط خاص خودش را دارد و امكانات و دبيران بسيار عالي و متخصص، اما چون در شهرستان ما تازه تاسيس بود تنها براي رشته رياضي دانش‌آموز ثبت‌نام مي‌كرد. دبيرستان خيامي هم چيزي از تيزهوشان كم ندارد و يكي از بهترين دبيرستان‌هاي شهر قائن است؛ سال‌هاست كه همه اين مدرسه را جزو بهترين‌ها مي‌دانند. اولياي مدرسه هم براي اينكه دانش‌آموزان يكدست باشند، آزمون ورودي مي‌گيرند تا جو علمي مدرسه در سطح بالايي باقي بماند.

  • اين خوب بودن مدرسه خيامي به‌نظرت از كجا ناشي مي‌شود؟

مدرسه امكانات خوبي دارد و به‌معناي واقعي كلمه مدرسه است. كلاس‌هاي بزرگ و نورگير، امكانات و تجهيزات لازم، دبيران و مدير خوب. همه اينها باعث شده تا اين مدرسه انتخاب اول همه دانش‌آموزان باشد و همه آرزوي درس خواندن در اين مدرسه را داشته باشند. متأسفانه سطح علمي دبيرستان‌هاي ديگر مطلوب نيست و اگر اين مدرسه نبود، من يا شايد خيلي‌هاي ديگر اين رتبه‌ها را كسب نمي‌كرديم.

  • فكر مي‌كني روزي دِين خود را به مردم شهر قائن ادا مي‌كني؟

گفتن اين حرف خيلي سخت است. من هر كجا كه قبول شوم حداقل 14-13 سال از عمرم را بايد در آن شهر بگذرانم. 7 سال عمومي و 4-3 سال تخصص و دوره‌هاي طرح رشته پزشكي باعث مي‌شود من چندين سال از شهرم دور بيفتم اما تعهدات پزشكان مرز نمي‌شناسد. من هركجا كه باشم قرار است به مردم همين كشور كه براي رشد و تحصيل من زحمت كشيده و هزينه كرده‌اند، خدمت كنم و نمي‌توانم بين افراد تفاوتي قائل شوم اما هيچ‌كس نمي‌تواند از خاكش دل بكند.

قصه از كجا شروع شد؟

من يك مهندس ساختمان‌ بودم و سرم به‌كار خودم گرم بود اما هميشه از دوران دانشجويي فكري در گوشه ذهنم با من بود؛ اينكه به شكلي براي جامعه‌اي كه در آن بزرگ شده و رايگان تحصيل كرده بودم، كاري انجام دهم. در دوران دانشجويي در مسير فكري دكتر «علي شريعتي» قرار گرفتم و مسير جديدي در زندگي‌ام پيدا شد. دوران دانشجويي شخصيت و تفكرات افراد را تغيير و شكل مي‌دهد و مهم اين است كه فرد به چه سمت و سويي مي‌رود. خوشبختانه دوران دانشجويي من به مطالعه كتاب‌ها و مقالاتي درباره اسلام‌شناسي گذشت؛ چيزي كه باعث شد من و بسياري از هم‌نسلانم با اسلام واقعي آشنا شويم و تفكرات و نگاه‌مان به زندگي تغيير پيدا كند. هميشه در صحبت‌هايم گفته‌ام كه زندگي‌ام را مديون 3نفر هستم؛ زندگي جسمي‌ام را مديون پدر و مادر و مسير فكري‌ام را مديون دكتر علي شريعتي هستم و نفر سوم آقاي «مجتبي كاشاني» است كه ديد مرا نسبت به محيط اطرافم تغيير داد.از همان دوران كمر همت بستم كه دِيني را كه به جامعه‌ام دارم به شكلي شايسته ادا كنم. اين فكر هميشه با من بود تا در محفلي از دوستانم شنيدم گروهي هستند كه در جاهاي مختلف كشور مدرسه مي‌سازند. پيگير اين موضوع شدم و با آقاي كاشاني و گروه همراه‌شان كه در مناطق محروم كشور مدرسه مي‌ساختند آشنا شدم. چند باري سعي كردم با اين گروه ارتباطي برقرار كنم و در يكي از پروژه‌هايشان سهيم شوم اما اين اتفاق نمي‌افتاد. همانطور كه گفتم از دوران دانشجويي دنبال چنين كاري بودم اما نمي‌شد. كم‌كم به اين نتيجه رسيدم كه حتما انجام اين كار زمان مناسب و خاصي دارد كه من از آن بي‌خبرم و بايد منتظر تفضل الهي باشم. نيت آدمي بايد درست باشد تا اين شكل اتصال‌ها انجام شود؛ اراده‌اي فراتر از توان بشر مي‌خواهد. اين زمان كمي طولاني شد تا اينكه در سال1374 به «جامعه فرهنگي ياوري» كه آقاي كاشاني مديريت آن را برعهده داشت وصل شدم. از همان سال كم‌كم با اين گروه آشنا شدم و فعاليت‌هايم را آغاز كردم.

ارتباط باني و دانش‌آموزان نقطه قوت ماست

ما در دوره‌هاي زماني مختلف، براي اعضا تورهايي به مقصد مناطق محروم برگزار مي‌كنيم تا آنها فقر را لمس كنند. باور نمي‌كنيد در اين بازديد‌ها افراد تا چه حد تحت‌تأثير قرار مي‌گيرند؛ واقعا دگرگون مي‌شوند و وقتي تصميم به كمك مي‌گيرند با رضايت كامل و طيب‌خاطر اين كار را انجام مي‌دهند. آنها نسبت به مدرسه، روستا و حتي بچه‌ها هم احساس دِين مي‌كنند تاجايي كه ارتباط مدرسه‌سازان با دانش‌آموزان به دوره تحصيل محدود نمي‌شود و حتي به تهيه جهيزيه براي فارغ‌التحصيلان اين مدارس هم منجر مي‌شود.البته براي رسيدن به اين هدف ما چند راهكار ثابت داشته‌ايم؛ نخست اينكه حتما مدرسه را در روزهاي نزديك به مهر يا در ماه‌هاي مهر و آبان افتتاح مي‌كنيم كه بچه‌ها حضور داشته باشند. دوم اينكه حتما خود باني براي مراسم افتتاحيه حضور پيدا مي‌كند تا نتيجه كارش را ببيند، با بچه‌ها صحبت كند و چند ساعتي در كنار آنها در كلاس درس بنشيند. نمي‌دانيد چه صحنه‌هاي عاطفي و زيبايي شكل مي‌گيرد؛ با اينكه خودم بارها شاهد اين صحنه بوده‌ام اما هنگام يادآوري و بازگويي باز هم تحت‌تأثير قرار مي‌گيرم. به بچه‌ها توضيح مي‌دهيم چرا دست به اين كار زده‌ايم و هدف ما از اين كار چيست؛ از آنها مي‌خواهيم كه خوب درس بخوانند و از مدرسه به‌خوبي نگهداري كنند. خيلي از باني‌هاي ما واقعا با كاستن از بخشي از نيازهاي خود و خانواده‌هايشان دست به ساخت مدرسه مي‌زنند، به همين دليل از بچه‌ها مي‌خواهيم كه در حفظ و نگهداري مدرسه تلاش كنند و زحماتي كه براي آنها انجام شده را ناديده نگيرند. از طرفي اين كار بچه‌ها را به تفكر وامي‌دارد؛ اينكه نسبتي بين من كه فردي آذري هستم با يك بلوچ هست و چرا من در آذربايجان مدرسه نساخته‌ام. درك مفهوم هموطن بودن و تلاش براي رشد اين كشور، نخستين و مهم‌ترين آموزه‌اي است كه اين رفتارها براي بچه‌ها به همراه دارد.

جامعه از كجا شكل گرفت؟

مجتبي كاشاني متولد 1328 بود و در دانشگاه شيراز درس مي‌خواند و همواره به فكر اداي دين به كشورش بود. از اهالي جنوب خراسان بود و بارها به مناطق محروم اين استان سفر كرده بود. محروميت‌ها را ديده و لمس كرده بود. سال 1362 كه در استخدام شركت بوتان بود اين دغدغه را با يكي از همفكران و همكارانش مطرح كرد. آنها صندوقي در شركت بوتان افتتاح كردند و هر كدام از مهندسان اين شركت 50تومان از حقوق ماهانه‌شان را به اين صندوق مي‌ريختند. او مبلغ جمع شده در اين صندوق را خرج مايحتاج دانش‌آموزان مدارس محروم مي‌كرد. به مرور زمان كه مبلغ صندوق بيشتر شد، فعاليت‌هاي اين گروه هم گسترده‌تر شد؛ مثلا براي يك روستا ژنراتور برق و براي يك مركز بهداشت آمبولانس خريدند. با اين همه به‌نظرش اين كمك‌ها كافي نبود چون معتقد بود به جاي دادن ماهي بايد به فرد ماهيگيري آموخت! با آموزش و پرورش وقت وارد صحبت شد تا كار مدرسه‌سازي را به شكل جدي دنبال كنند. اين امكان حدود سال1362 فراهم شد و نخستين مدرسه در همان سال‌ها در يكي از بخش‌هاي دورافتاده استان خراسان ساخته شد. با اتمام نخستين مدرسه، كمك‌ها افزايش پيدا كرد و كار به شكل جدي‌تري دنبال ‌شد.

اگر ساخت مدرسه ضابطه‌مند نباشد...

ساخت مدرسه، اصول و حساب و كتاب خاصي دارد. ضمن همكاري‌ها و جلساتي كه ما با وزارت آموزش‌وپرورش و سازمان نوسازي مدارس داريم، نخست اولويت‌هاي كشور شناخته مي‌شود. صرف محروميت در يك بخش و روستا دليل مناسبي براي ساخت مدرسه نيست چراكه ممكن است روستا يا روستاهايي در چند سال آينده به دلايل مختلف ازجمله مهاجرت يا خشكسالي تخليه شوند و ساختمان مدرسه كه وقت و هزينه‌هاي بسياري را به همراه داشته، بدون استفاده باقي بماند. دوم تمايل و همكاري مديران در استان‌هاست. ما مدارس بسياري در استان‌هاي خراسان‌جنوبي و رضوي، گيلان، سمنان، آذربايجان، هرمزگان و چند استان ديگر ساخته‌ايم اما به‌عنوان مثال در يكي از استان‌هاي غربي كشور تنها موفق به ساخت يك مجموعه شده‌ايم. ما ساخت چيزي حدود 730‌مدرسه را در آمار جامعه ياوري ثبت كرده‌ايم كه البته همه آنها به بهره‌برداري نرسيده‌اند و تعدادي در حال ساخت هستند. از اين تعداد، 670 مدرسه در حال حاضر مورد استفاده قرار مي‌گيرد. موفقيت دانش‌آموزان در اين مدارس، به‌ويژه در استان‌هاي خراسان چنان درخشان بوده كه بسياري از باني‌ها را به ساخت تعداد بيشتري مدرسه تشويق كرده است. من نمي‌دانم چه سري در خاك اين بخش از كشور وجود دارد كه فرزندانش تا اين اندازه كوشا و تيزهوش هستند. ما هر سال از اين مدارس رتبه‌هاي برتر كنكور را به دانشگاه‌ها مي‌فرستيم و همين براي ما كافي است؛ همين‌كه اين استعدادها و اين فرزندان در مسير درستي قرار مي‌گيرند؛ يعني هدف اصلي باني.

اعتقاد و اداي دين

بانياني كه پا در اين عرصه مي‌گذارند هر كدام نيازها و تفكراتي دارند؛ برخي به‌دليل اعتقادات مذهبي است كه بارها و بارها در دين ما و از زبان بزرگان و ائمه نقل شده است و براي ثواب اخروي دست به چنين كاري مي‌زنند؛ ممكن است به اسم پدر و مادر يا حتي فرزند مرحومشان يا به نام و ياد ائمه و بزرگان اين كار را انجام دهند. عده‌اي ديگر براي اعتلاي فرهنگ كشور اين كار را انجام مي‌دهند و معتقدند كه رشد و اعتلاي كشور در گرو تربيت نسلي فرهيخته و آگاه است تا در عرصه‌هاي مختلف صنعتي، علمي، پزشكي و... بي‌نياز از كشورهاي ديگر باشيم. گروه ديگر هم مي‌خواهند دين‌شان را به كشور ادا كنند و به جامعه خود كمكي بزرگ كرده باشند. هنرمندان بزرگي هميشه در كنار ما هستند و در برنامه‌ها و بزرگداشت‌ها، مهمان ما مي‌شوند و در مواردي خود سهمي در ساخت مدارس داشته‌اند؛ آقايان الهي قمشه‌اي يا استاد اميرخاني (خوشنويس برجسته) ازجمله افرادي هستند كه هيچ‌گاه ما را تنها نمي‌گذارند. در بسياري موارد كمك اين افراد به ما بيشتر جنبه معنوي دارد و شايد در ساخت مدارس همگام و همراه ما نباشند اما براي همفكري و ترويج اين فرهنگ پا به‌پاي ما پيش مي‌روند. تربيت، كاري است كه به صبر و وقت در كنار هزينه نياز دارد؛ هر نسلي كه در اين جامعه تربيت مي‌شود در آينده اين كشور مؤثر است پس چه بهتر تاجايي‌كه امكان دارد براي آنها از جان و دل مايه بگذاريم؛ اين وظيفه ماست.

بعضي ازاعضاي اصلي جامعه ياوري

دكتر مجتبي كاشاني (وفات آذر 1383): بنيانگذار جامعه. او مدير و مشاور مديران در صنعت بود. او همچنين شاعر چيره دستي بود و شعر «همشاگردي سلام» از سروده‌هاي اوست.
عثمان محمدپرست: اهل خواف (استان خراسان رضوي). دوتار زن و بداهه‌نواز. او نشان درجه يك هنري به خاطر بداهه‌نوازي دو تار و حفظ موسيقي سنتي ناحيه خراسان را از وزارت ارشاد دريافت كرد. او از نزديك‌ترين افراد به مجتبي كاشاني در تاسيس جامعه بود.
استاد يدالله كابلي (خوشنويس و خطاط؛ چهره ماندگار) از اعضاي هيأت امنا و ياران قديمي جامعه.
استاد امير احمد فلسفي و همسر ايشان استاد الهه خاتمي (خوشنويس و خطاط) از اعضاي قديمي هيأت امناي ياوري
دكتر مهدي نواب‌پور (دكتري مديريت و استاد دانشگاه) از اعضاي هيأت امنا
مهندس محمدمهدي فنايي (رئيس هيأت مديره گروه صنعتي الكترو كوير يزد) عضو هيأت امنا و رئيس هيأت مديره جامعه
مهدي متحدان (خير مدرسه‌ساز) از اعضاي هيأت امنا و هيأت مديره ياوري
استاد غلامحسين امير خاني (استاد بنام خط نستعليق)
مهندس همايون حاجياني (رئيس هيأت مديره خيريه نور احسان) عضو هيأت مديره جامعه
دكتر جواد كرباسي‌زاده (رئيس هيأت مديره مركز حمايت از كودكان سرطاني محك) از بنيان‌گذاران جامعه و عضو هيأت امنا
دكتر آراسب احمديان (مديرعامل مركز حمايت از كودكان سرطاني محك) عضو هيأت امنا.

ياور جامعه ياوري

منصور عباسي نام هنري را به دوش مي‌كشد كه حالا تنها در بناهاي تاريخي و كتاب‌هاي درسي ديده مي‌شود؛ نقاشي قهوه‌‌خانه‌اي. بسياري او را تنها استاد بازمانده اين هنر مي‌دانند چراكه اين هنر جايگاهي در جامعه مدرن امروزي ندارد و نسل جديد به‌شدت با آن بيگانه است. او نزديك 5سال است كه به جامعه فرهنگي ياوري پيوسته و در گوشه و كنار اين كشور، همراه و همگام با ديگر هنرمندان و خيرين براي اعتلاي دانش و آگاهي كودكان و نوجوانان تلاش مي‌كند؛ «حدود 5سال است كه مي‌روم و مي‌آيم. آشنايي‌ام با اين مجموعه اتفاقي و كمي غيرمنتظره بود. در سفري كه به استان خراسان رضوي داشتم، قرار بود خوابگاهي از سوي جامعه افتتاح شود و اتفاقات به شكلي بود كه من هم بي‌خبر از همه‌جا و بدون برنامه‌ريزي قبلي و به دعوت يكي از دوستانم در اين برنامه حضور پيدا كردم.» معتقد است كه بيان احساسات آن روز و روزها و مراسم‌ بعدي به‌راحتي ممكن نيست چراكه شيريني لبخند كودك و نوجوان و بزرگسال را نمي‌توان در كلام بيان كرد؛ «هنوز با جامعه فرهنگي ياوري ارتباط دارم و هرگاه كه مشغله‌هاي كاري اجازه دهد، در برنامه‌ها و افتتاحيه‌هاي آنها شركت مي‌كنم. تنها مدرسه نيست و جامعه ده‌ها خوابگاه و كارگاه و آموزشگاه هم تا جايي‌كه مي‌دانم ساخته است و همه اين خدمات كه از دل و جان است، حتما در آينده جوانان كوشاي ايراني نقش بسزايي دارد.» 

631 تعداد كلاس هاي ساخته شده در مدارس ابتدايي
245 تعداد كلاس هاي ساخته شده در مدارس راهنمايي
92 تعداد كلاس هاي ساخته شده در مدارس دبيرستان
27 تعداد كلاس هاي ساخته شده در مدارس هنرستان
27 تعداد كلاس هاي ساخته شده در مدارس استثنايي
730 تعداد مدارس ساخته شده و در دست ساخت جامعه فرهنگي ياوري