هنوز هم در میان خانوادهها وقتی صحبت از ازدواج به میان میآید کسانی هستند که به همان سبک و سیاق گذشته با توجه به معیارهای دخترها و پسرها آنها را به هم معرفی کرده و به این ترتیب باعث تشکیل یک زندگی میشوند. امروزه با گسترش شبکههای اجتماعی و همچنین حضور نسل جوان در عرصه اجتماع نقش افرادی که معرف ازدواج بودند و دخترها و پسرهای مناسب را برای ازدواج به هم معرفی میکردند کمرنگ شده است اما با وجود این هنوز هم کسانی هستند که با علاقه زیاد زمینه آشنایی خانوادهها را فراهم کرده و آنها را برای ازدواج به هم معرفی میکنند. زینت کهنهچی و ملکه مهجور 2 بانویی هستند که یکی در قزوین و دیگری در تهران سالهاست در زمینه معرفی دخترها و پسرها برای ازدواج فعالیت میکنند. آنها زمینه ازدواج بیش از 200زوج را فراهم کردهاند؛ ازدواجهایی که هیچ کدام از آنها به جدایی منجر نشده است. روش سنتی آنها برای معرفی دختر و پسر برای ازدواج هنوز هم مورد اعتماد بسیاری از خانوادههاست و دختران بسیاری که پیدا کردن همسر مناسب یکی از دغدغهها و نگرانیهای بزرگ زندگی آنها بوده امروز در کنار همسر و فرزندانشان احساس خوشبختی میکنند.
- واسطهای برای 56 ازدواج
زینت کهنهچی از اهالی شهر قزوین است و یکی از بهترین و لذتبخشترین لحظات زندگیاش را لحظه شنیدن خبر ازدواج دختر و پسری میداند که او آنها را به هم معرفی کرده است. او که 60بهار را پشت سر گذاشته سالهاست که با ورق زدن دفتر ثبت مشخصات دخترها و پسرهای دمبخت آنها را برای ازدواج به هم معرفی میکند.
او از ازدواج خود و همچنین نحوه معرفی خانوادههای دخترها و پسرها و پیدا کردن دختر مناسب برای پسرش از میان کسانی که به او معرفی شده بودند، میگوید: «سومین دختر خانواده بودم و 19سالم بود که ازدواج کردم. رسم و فرهنگ ازدواج در آن زمان تفاوت بسیاری با امروز داشت. حالا دیگر شاید کمتر خانوادهای پیدا شود که بازهم به رسم گذشته دخترش را عروس کند یا برای پسرش همسر بگیرد. خاله همسرم جایی مرا دیده بود و از عمهام خواسته بود از پدرم اجازه بگیرد تا به خواستگاری بیابند. سرانجام آنها به خواستگاریام آمدند و ازدواج کردیم. سالها در خانه خاله همسرم زندگی کردیم و رابطه بسیار خوبی نیز تا زمان مرگش با او داشتیم. در 40سالی که از زندگی مشترک ما میگذرد تفاهم و گذشت همیشه در زندگی ما حاکم بوده و خدا نیز 3 پسر و یک دختر به ما داد. بارها در مراسم یا هیئتها، زنان از یکدیگر برای پیدا کردن دختر مناسب برای ازدواج با پسرانشان پرسوجو میکردند و در همین جلسات بود که جرقه واسطهگری برای ازدواج در ذهنم زده شد.»
- یک گام به سوی خدا
پس از آنکه ایده پیدا کردن دختران و پسران مناسب برای ازدواج و معرفی آنها به هم در ذهن خانم کهنهچی شکل میگیرد، فرصت را از دست نمیدهد؛ «دفتری را برای این کار انتخاب کردم و در جلسات زنانه یا هیئتها و مراسمهای مختلف از دوستانم یا بانوانی که حضور داشتند میخواستم اگر در بین بستگان یا همسایههایشان دختر دمبخت وجود دارد و از شرایط آنها آگاهی دارند برای ازدواج معرفی کنند. مشخصات همه آنها و تلفن و آدرس را در این دفتر یادداشت میکردم و در فرصت مناسب دخترهایی که معرفی کرده بودند را براساس ویژگیهای آنها دستهبندی میکردم و سپس با مشخصات پسرهایی که بهدنبال پیدا کردن همسر مناسب بودند مطابقت میدادم و آنهایی را که احساس میکردم به هم نزدیک هستند به خانواده پسر اطلاع میدادم».
ابتدا این کار را از بستگان و همسایهها آغاز میکند و کم کم این کار گسترش پیدا کرده و افراد زیادی با او تماس میگیرند. مشخصات و ویژگیهایی را که خانواده پسر مدنظر داشتند با خانم کهنهچی در میان میگذاشتند و او از آنها میخواست تا برای گرفتن جواب 48ساعت بعد دوباره تماس بگیرند. در این فاصله شرایط دخترانی که برای ازدواج معرفی شده بودند بررسی و براساس آن، دو یا چند مورد به آن خانواده معرفی میشد و شماره تماس و آدرس در اختیارشان قرار میگرفت.
معمولا بسیاری از خانواده دخترها از اینکه شماره تلفن یا آدرس آنها در اختیار کسی قرار بگیرد واکنش خوبی نشان نمیدادند اما زمانی که متوجه میشدند خانم کهنهچی آدرس و شماره تلفن را در اختیار خانواده پسر قرار داده با آغوش باز پذیرای آنها میشدند.
- شادی واقعی زندگی
زینت کهنهچی، بزرگترین شادی زندگیاش را شنیدن خبر ازدواج زوجهایی میداند که او معرف آنها بوده است؛ «اولین دختر و پسری که به هم معرفی کردم از اقوام همسرم بودند که سالهاست با خوشی کنار هم زندگی میکنند. در این چند سالی که در امر ازدواج و معرفی دختر و پسر برای ازدواج فعالیت میکنم 56زوج را برای ازدواج به هم معرفی کردهام و آنها در کنار هم با خوشبختی زندگی میکنند. البته تعداد زیادی از دخترها و پسرهایی که به هم معرفی میکنیم و این آشنایی به ازدواج منتهی میشود بهدلیل فراموشکاری یا مشغله زیاد به من اطلاع نمیدهند. در میان این زوجها پزشک و مهندس و کارگر و کارمند وجود دارند و من همیشه سعی کردهام کسانی را برای ازدواج معرفی کنم که نسبت به خانوادههای آنها اطمینان پیدا کرده باشم. تعدادی از آنها مرا به عروسیشان دعوت کردند و شیرینترین لحظه زندگیام زمانی است که آنها را در لباس سفید عروس یا لباس دامادی میبینم».
او از بهترین خاطرهاش میگوید؛ «بهترین خاطرهام مربوط به معرفی دختری برای ازدواج بود که هیچ آشنا و فامیلی در شهر ما- قزوین- نداشت. او به واسطه یکی از دوستانش با من آشنا شد و باور نمیکرد که من واسطه امر ازدواج دختران و پسران زیادی شدهام. با من درددل کرد و گفت بهخاطر اینکه در قزوین کسی آنها را نمیشناسد موقعیت ازدواج برایش بهوجود نیامده است. بعد از اینکه ملاکهای او را درباره همسر آیندهاش پرسیدم بلافاصله او را به دوستم که برای برادرش بهدنبال دختر مناسبی بود معرفی کردم و با هم ازدواج کردند. برای خرید جهیزیه همراه او رفتم و در چیدن این وسایل و آماده کردن خانهاش به او کمک کردم. بسیاری از خانواده دخترها خواستگارانی را که من معرفی میکنم به خوبی میپذیرند و به نوعی معرف بودن من یک نوع اطمینان خاطر برای آنهاست».
خانم کهنهچی معتقد است که آنها فقط وسیله هستند و خداوند مقدمات یک ازدواج خوب را فراهم میکند. البته بین دخترانی که برای ازدواج به او معرفی کردهاند خانواده خودش را نیز بینصیب نگذاشته و یکی از آنها اکنون عروس دوم خانواده خودش شده است؛ «عروس اول خانواده ما از بستگانمان است. اوایلماه مبارک رمضان زن عموی عروسمان با من تماس گرفت و 2 دختر دمبخت را به من معرفی کرد تا آنها را به خانوادههایی که بهدنبال دختر مناسب برای ازدواج میگردند معرفی کنم. وقتی مشخصات آنها را یادداشت کردم نسبت به یکی از آنها که پرستار بود حس خوبی پیدا کردم و او را برای پسر خودم در نظر گرفتم. متوجه شدم که خانواده این دختر با اصالت هستند و خود او نیز محجبه و اهل زندگی است و مادیات برای او اهمیت زیادی ندارد و ایمان و تقوا تنها ملاکهای او برای ازدواج است. این بار برای پسر خودم واسطه شدم و اوایل شهریورماه به عقد هم درآمدند».
در این سالها که او مشغول به این کار است هیچ پولی بابت این کار نگرفته و بهترین پاداشاش را دعای خیر پدران و مادرانی میداند که فرزندشان به واسطه معرفی او ازدواج موفقی کردهاند و در زندگیشان احساس خوشبختی میکنند.
- خیریهای با 4هزار متقاضی برای ازدواج
خیریه اهلبیت(ع) 8 سال قبل با همکاری گروهی از زنان ساکن محله صادقیه تهران راهاندازی شد و کمتر از 5 سال طول کشید این مرکز به واسطهای در امر ازدواج تبدیل شود و بسیاری از خانوادهها برای پیدا کردن همسر مناسب فرزندانشان با این مرکز خیریه ارتباط بگیرند. برگزاری بازارچه خیریه که بانوان غرفهداران آن هستند و همچنین همیاری زنان در این مرکز خیریه فرصتی بود تا بسیاری از خانوادهها که دختران و پسران در سن ازدواج داشتند با یکدیگر آشنا شده و به این ترتیب زمینه ازدواج آنها فراهم شود.
ملکه مهجور، مدیر این مرکز خیریه که خانهاش را تبدیل به مرکزی برای انجام کارهای خیر کرده یکی از بانوانی است که در زمینه واسطهگری ازدواج فعالیت چشمگیری دارد و این روزها با همکاری چند نفر از بانوان نیکوکار ساعتها مشغول سر و سامان دادن و معرفی 4هزار خانواده متقاضی ازدواج است. این بانوی خیر 57 ساله پرثمرین لحظات زندگیاش را ساعتهایی میداند که خانواده دختر و پسرهای در شرایط ازدواج را به هم معرفی میکند؛ «وقتی چند هفته یا چندماه بعد از معرفی آنها به هم کارت عروسیشان به دستم میرسد از اینکه توانستم زمینه مقدسترین پیوند آسمانی را فراهم کنم سجده شکر به جا میآورم».
البته او کار خیر را خیلی پیشتر از اینها شروع کرده؛ در روزهای جنگ. «با شروع جنگ مانند دیگر زنان در پشت جبهه شروع به فعالیت کردم و همراه با جمعی از این زنان در حیاط خانهمان برای رزمندهها غذا تهیه میکردیم و آنها را به جبهه میفرستادیم. روحیه همکاری بین زنان بسیار بالا بود و همه کارها را با مشارکت یکدیگر انجام میدادیم. کار جمعی و روحیه فداکاری و ایثار زنانی که با هم همسایه بودیم ایده راهاندازی مرکز خیریهای را در ذهنم تداعی کرد و به این ترتیب مرکز خیریه اهلبیت علیهمالسلام در سال 86 با کمک همسر و فرزندانم و با مشارکت زنان محله صادقیه در خانه ما راهاندازی شد».
تهیه جهیزیه برای مستمندان، کمک هزینه تحصیلی، کمک هزینه درمان، تهیه سبد کالا در ماه مبارک رمضان و عید نوروز، پذیرش نذورات (عقیقه، قربانی، فطریه، کفاره و...)، جمعآوری وسایل نو و دست دوم و دارو، دادن وام قرضالحسنه، ترویج و تشویق جوانان به سنت حسنه ازدواج و برگزاری بازارچه خیریه (جشن غذا) از جمله برنامههای این خیریه است.
اما واسطهگری برای ازدواج داستان دیگری دارد؛ «احساس مسئولیت نسبت به جامعه باعث شد از وساطت در امر ازدواج استقبال کنم و از آنجا که در این برهه از زمان مردم شناخت کمتری نسبت به گذشته از یکدیگر دارند این مرکز امیدبخش و دلگرمکننده، برای خانوادهها و جوانان متقاضی ازدواج فعالتر شد. با توجه به ارتباطات زیادی که با زنان داشتم با کمک آنها بخش معرفی خانوادهها به یکدیگر و زمینهسازی برای آشنایی آنها را آغاز کردم. ابتدای کار، تلفن خانهام را برای این کار اختصاص دادم اما استقبال به حدی بود که 2خط تلفن دیگر را برای این کار قرار دادم. ارتباط ما فقط با مادران دخترها و پسرهاست. شکل کار ما به همان شیوه سنتی است و مادران دخترهای دمبخت با ما تماس میگیرند و مشخصات و همچنین شرایط و خواسته دخترشان از همسر آیندهاش را عنوان میکنند و ما همه آنها را در فرمهای مخصوص یادداشت میکنیم. ساعت کاری ما از صبح تا 4عصر است اما با وجود همکاری 12نفر از بانوان نیکوکار که ساعتها برای این کار وقت میگذارند اما حجم متقاضیان به قدری زیاد است که گاهی کار بررسی درخواستها و پیدا کردن گزینههای مناسب تا پاسی از شب نیز به طول میکشد. وقتی 20سالم بود 2 خانواده را برای ازدواج به هم معرفی کردم و 37سال است که این کار را ادامه میدهم و هماکنون در بانک اطلاعاتی ما بیش از 4هزار متقاضی ازدواج وجود دارد».
- اعتماد به شیوههای سنتی
با وجود گسترش شبکههای اجتماعی و ارتباطاتی که تنها با یک کلیک انجام میگیرد و همچنین تغییر ماهیت ازدواجها از سنتی به مدرن اما بررسی آماری مراجعهکنندگان به دادگاه خانواده نشان میدهد که بسیاری از این ازدواجهای مدرن به سرانجام خوبی منتهی نمیشود. نبود شناخت از یکدیگر و احساس و عواطفی که تنها در فضای مجازی بهوجود میآید باعث میشود بعد از مدتی بدون هیچ شناختی دختر و پسر با هم ازدواج کنند و این ازدواج دوام زیادی نیز پیدا نمیکند. البته برای معرفی خانوادهها در زمینه ازدواج میتوان از شبکههای اجتماعی نیز استفاده کرد. تنها مؤسسهای که در کشور اجازه فعالیت در زمینه همسریابی و معرفی خانوادهها پیدا کرده است مؤسسه فرهنگی و اطلاعرسانی تبیان است که با راهاندازی طرح همسان گزینی و تشکیل شبکه واسطین گام بزرگی در این راه برداشته است. مؤسسه خیریه خانم مهجور نیز بهعنوان واسطه فعال در زمینه ازدواج با این مؤسسه همکاری میکند.
خانم مهجور خاطرهای از این همه فعالیت در امر ازدواج تعریف میکند: «مادری بود که برای پیدا کردن همسر مناسب برای پسرش بسیار حساس و سختگیر بود زیرا همسرش را در جوانی از دست داده و فرزندان را بدون پدر، بزرگ کرده بود. 4سال در تلاش بود و در نهایت موردی به او معرفی کردیم که ازدواج صورت گرفت و سالهاست که با خوشبختی در کنار یکدیگر زندگی میکنند».
«متقاضی ازدواج بسیار زیاد است و این حرف که گفته میشود جوانان ما بهدنبال ازدواج نیستند درست نیست»؛ این را خانم مهجور میگوید و ادامه میدهد: «تعداد تماسهایی که هر روز با ما میگیرند مشخص است که جوانان واقعا متقاضی ازدواج هستند؛ اما پازل ازدواج قطعات بسیار ریزی دارد و خواستههای بسیار ریزی از سوی متقاضیان ازدواج و خانواده ایشان در زمینه حجاب، گوش ندادن به موسیقی غیرمجاز، موقعیت مالی و شغلی، اصالت خانوادگی و اعتقادات مذهبی مطرح میشود. البته برخی خانوادهها واقعا موارد نادر و خاصی را از ما طلب میکنند که نمیتوانیم برایشان کاری انجام دهیم. اما با وجود این در میان متقاضیان کسانی داریم که اعتقادی به حجاب ندارند یا ممکن است در مسائل اعتقادی و دینی محکم نباشند. ما به هیچ عنوان دست رد به سینه این افراد نمیزنیم زیرا معتقدیم حتی اگر دختر و پسری که به مسائل دینی و مذهبی اعتقادی ندارند ازدواج کنند آسیب اجتماعی در جامعه کاهش پیدا میکند».
او از همکاری با سایر بانوان واسطهگر نیز میگوید: «بسیاری از بانوانی که علاقه به واسطهگری در زمینه ازدواج دارند موارد را به ما اعلام میکنند و ما نیز با آنها در ارتباط هستیم. با توجه به حجم بالای متقاضی امکان تحقیق درباره تکتک خانوادههای متقاضی وجود ندارد و ما بعد از معرفی، توصیهای که به خانوادهها میکنیم این است که با حوصله زیاد به امر تحقیق و پرس و جوی دقیق بپردازند، مشاوره قبل از ازدواج بروند، رفتوآمد داشته باشند تا شناخت پیدا کنند». این تلاشها برای خانواده مهجور نیز بیثمر نبوده و عروس سوم و چهارم خانواده خانم مهجور توسط واسطههای ازدواج به او معرفی شدهاند.
- ازدواج سنتی موفقتر است
روایتی از زندگی مشترک خانمی که همسرش را توسط واسطهگرها پیدا کرده
طاهره کشاورز هدایتی یکی از دهها دختری است که همسر آینده خود را با معرفی زینت کهنهچی انتخاب و 3 سال است که در کنار همسرش زندگی خوبی دارد. او از روز آشنایی با خانم کهنهچی و معرفی همسر آیندهاش توسط او میگوید؛ «در یک شرکت حسابرسی کار میکردم که به واسطه یکی از دوستانم با خانم کهنهچی آشنا شدم. او دفتری داشت که در آن مشخصات دخترها و پسرهای مجرد در آستانه ازدواج را مینوشت و سپس آنهایی که شرایط نزدیک به یکدیگر را داشتند به هم معرفی میکرد. تنها ملاکی که برای من مهم بود سالم بودن از لحاظ اخلاقی و همچنین داشتن خانواده بااصالت بود. خانم کهنهچی پس از ثبت خواستههای من 3ماه بعد تماس گرفت و خانواده همسرم را به من معرفی کرد. آنها به خواستگاری آمدند و بعد از چند جلسه رفتوآمد احساس کردم ویژگیهایی که میخواستم در همسرم وجود دارد و به این ترتیب سال91 به خانه بخت رفتم و این روزها در انتظار به دنیا آمدن فرزندمان هستیم. به عقیده من وجود واسطههای ازدواج مانند خانم کهنهچی میتواند مشکل اساسی بسیاری از دخترها و پسرها را که پیدا کردن همسر مناسب است برطرف کند. ایشان برای این کار هیچ هزینهای نمیگیرند و با عشق و علاقه این کار را انجام میدهند. ازدواج ما به شکل سنتی بود و من و همسرم شناختی از یکدیگر نداشتیم و با معرفی خانم کهنهچی با یکدیگر آشنا شدیم. معتقدم که ازدواج سنتی موفقتر از ازدواجهایی است که دختر و پسر بدون اطلاع خانوادهها با یکدیگر آشنا میشوند.»