در اين ميان كساني نيز هستند كه با وجود تحصيلات كم، با خواندن كتاب، دست به قلم شده و امروز به يكي از نويسندگان بزرگ تبديل شدهاند.امين گرديگلاني، خياط 43ساله بوكاني كه تا پايه چهارم ابتدايي درس خوانده است با علاقه فراوان شروع به خواندن كتاب كرد و امروز بيش از 5 هزار جلد كتاب خوانده است. او 22سال است كه در مغازه كوچكش با دوختن انواع لباسهاي محلي كردستان امرار معاش ميكند اما در كنار كار، قلم در دست گرفته و بيش از 34 اثر ادبي در زمينه شعر و داستان و ترجمه رمانهاي نويسندگان بزرگ دنيا خلق كرده است. او در مغازه به مشتريانش كه علاقهمند به مطالعه هستند كتابهاي خود را هديه ميدهد و برخي از آنها نيز پس از مطالعه آن را دوباره به او تحويل ميدهند. مغازه اين خياط بوكاني اين روزها به كتابخانه كوچكي تبديل شده است تا مردم را با كتاب آشتي بدهد. اين گزارش را از زبان اين خياط خوشذوق بخوانيد.
- با تحصيلات ابتدايي نويسنده شدم
سال 1349 در روستاي گرديگلاني كه 17كيلومتر تا شهرستان بوكان فاصله دارد به دنيا آمدم. پدرم كشاورز بود و من فرزند اول خانواده بودم. در كنار تحصيل بايد به پدر در كشاورزي كمك ميكردم. وقتي كلاس چهارم ابتدايي بودم تحصيل را رها كردم و بهخاطر تأمين هزينههاي زندگي مجبور شدم كار كنم. بهار و تابستان در كورههاي آجرپزي كار ميكردم و پاييز و زمستان نيز در خياطي شاگردي ميكردم. 13سالم بود كه به بوكان آمدم. تابستانها در كنار كورهآجرپزي كه حرارت بسيار زيادي داشت كار ميكردم و هيچگاه لب به شكايت باز نكردم. وقتي به بچههايي كه با شادي و خنده به مدرسه ميرفتند نگاه ميكردم دلم ميگرفت. علاقه زيادي به تحصيل و خواندن و نوشتن داشتم اما شرايط براي من مهيا نبود و بايد كار ميكردم. وقتي هوا سرد ميشد و كار آجرپزي بهدليل بارش باران و برف از رونق ميافتاد در خياطي شاگردي ميكردم. 8سال كار در خياطي درسهاي زيادي به من آموخت. هر روز از جلوي مدرسه بچههايي را ميديدم كه كتابهايشان را با صداي بلند ميخواندند و به مدرسه ميرفتند. گاهي اوقات در خلوت خودم كتابي را در دست ميگرفتم و ميخواندم. عاشق كتاب بودم و تازماني كه كتاب را به پايان نميرساندم آن را كنار نميگذاشتم. علاقهام به زبان كردي باعث شد تا كتابهايي را كه به زبان كردي نوشته شده بود را مطالعه كنم. علاقهام به مطالعه كتاب بسيار زياد بود بهطوري كه اگر 5دقيقه بيكار بودم بلافاصله كتاب در دست ميگرفتم و نميتوانستم يك روز را بدون كتاب سپري كنم. بعد از 8سال وقتي در خياطي براي خودم استاد كار شدم مغازه خياطي به راه انداختم و مشغول بهكار شدم. از همان دوران نوجواني كه در خياطي مشغول كار شدم تا الان هنوز لباس كردي ميدوزم. دوختن لباس كردي هنري است كه سينه به سينه به ما رسيده است و يك خياط بايد تمام ذوق هنري خود را هنگام دوخت لباس كردي بهكار ببندد. دوخت لباس كردي رسمي 200هزار تومان هزينه دارد. وقتي 18سالم شد به خدمت سربازي رفتم و سال 70 بعد از پايان دوران خدمت سربازي به شهرم بازگشتم و دوباره مشغول بهكار شدم. يك سال بعد نيز ازدواج كردم و حاصل 23سال زندگي مشترك من و همسرم 2پسر به نامهاي آرام و هيمن است.
- يارمهربان، هديهاي براي مشتريان
كتابهايي را كه مينويسم يا ترجمه ميكنم بعد از چاپ، تعداد 50جلد از سوي ناشر به من داده ميشود و آنها را در مغازهام قرار ميدهم و به كساني كه به مطالعه علاقه دارند هديه ميدهم. همچنين مجلاتي كه مطالب من در آنها چاپ ميشود چندين نسخه براي من ميفرستند و آنها را براي مطالعه در مغازهام قرار ميدهم. گاهي نيز اين كتابها را امانت ميدهم و كساني كه علاقه زيادي به مطالعه دارند آنها را به امانت ميگيرند و پس از مطالعه بازميگردانند. بين كساني كه به كتابهاي من علاقهمند هستند كارمند، كشاورز و مهندس وجود دارد و وقتي از خواندن رمانها و اشعار من لذت ميبرند اين بهترين پاداشي است كه از آنها ميگيرم. وقتي آنها در مغازهام شروع به كتاب خواندن ميكنند از اين كار انرژي ميگيرم و ياد روزهايي ميافتم كه عاشقانه كتاب در دست ميگرفتم و غرق مطالعه ميشدم.
گاهي اوقات دوستان نويسنده و شاعران كرد زبان به مغازهام ميآيند و ساعتها در كنار هم درباره رمان و شعر صحبت ميكنيم. گاهي مشتريانم وقتي در مغازه منتظر آماده شدن سفارش لباسي كه دادهاند ميشوند بلافاصله به آنها كتاب ميدهم و پيشنهاد ميكنم شروع به خواندن كتاب كنند. همه تلاش من اين است كه كساني را كه ميانهاي با كتاب و كتابخواني ندارند با دنياي كتاب آشنا كنم. بسياري از مشتريان مغازهام وقتي كتابهايم را ميخوانند علاقهمند ميشوند و من هم به آنها كتاب را امانت ميدهم. گاهي اوقات نيز كتاب را به يادگار به آنها ميدهم و معتقدم بهترين يادگاري است كه ميتوانيم به يكديگر بدهيم؛ يادگاري باارزشي كه براي هميشه باقي ميماند. كتابها را كنار پارچههاي رنگارنگ قرار دادهام تا مشتريانم وقتي ميخواهند پارچه انتخاب كنند چشمانشان با كتابها و عناوين آنها آشنا شود.
- آرزويي براي كتاب
آرزوي من اين است تا زماني كه زنده هستم بتوانم بنويسم و كتاب چاپ كنم. جامعهاي كه فرهنگ كتابخواني در آن رواج داشته باشد، پيشرفت خواهد كرد. در كتاب ميتوان درس زندگي آموخت و آن را در جامعه بهكار برد. تحقيقات نشان داده است جوامع اروپايي از زماني كه فرهنگ كتابخواني را در كشورشان رواج دادهاند پيشرفت كردهاند. هيچگاه از نوشتن سير نميشوم و در لحظه فراغت از كار، مينويسم. هر روز پس از پايان كار در خياطي، مدتي را مطالعه ميكنم يا كتاب مينويسم و اگر هم خسته باشم خستگيام را با مطالعه و نوشتن رفع ميكنم.
هرچه در زندگي دارم از كتاب است و مطالعه كتاب مسير زندگيام را تغيير داده است و اگر با كتاب آشنا نميشدم شايد زندگيام از همان دوران كودكي، وقتي در پايه چهارم ابتدايي درس و مدرسه را رها كردم، به تباهي كشيده ميشد. همه زيباييهاي زندگي در كتاب موجود است و من درسهاي زيادي از كتاب آموختم. با خواندن كتاب، خداي مهربان را بيشتر شناختم و پي به حكمت او بردم.
هر كتاب پنجره جديدي را در زندگي انسان باز ميكند و راه تازهاي را پيش روي انسان قرار ميدهد. كمتر پيش ميآيد كه كتابي را از كتابخانه به امانت بگيرم، هميشه كتاب ميخرم و پس از خواندن آن را در كتابخانهام قرار ميدهم. بيش از 5هزار جلد كتاب در كتابخانهام دارم و همه آنها را مطالعه كردهام. وقتي گاهي اوقات به آنها نگاه ميكنم با ديدن جلد كتاب داستان يا بخشي از اشعار، كتاب در ذهنم تداعي ميشود و احساس خوبي به من دست ميدهد. كتاب مهربانترين و صبورترين و وفادارترين يار انسان است و هيچكسي از دوستي با كتاب ضرر نكرده است. آخرين كتابهايي كه خريدهام 3جلد كتاب از نويسندگان بوكاني است كه به زبان كردي نوشته شده اند و در چند روز آينده آنها را مطالعه خواهم كرد.
دوستي با كتاب و سپري كردن اوقات فراغت با مطالعه ميتواند انسان را از بسياري ناهنجاريها و مشكلات روحي و رواني دور كند. معتقدم كتاب و كتابخواني وظيفه همه است و تنها به قشر خاصي تعلق ندارد و براي بالا رفتن فرهنگ عمومي مطالعه و كتابخواني بايد همه جامعه تلاش كنند.
- عاشق غزلها
در جشنواره داستاننويسي در كردستان عراق شركت كردم و يكبار نيز در فستيوال گلاويژ مقام سوم داستاننويسي را كسب كردم. همه شعرهايي كه سرودهام مانند بچههاي من هستند. عاشق غزل هستم و بيشتر شعرهايي كه سرودهام غزل هستند.
هميشه دوست دارم در زمينه كودك و نوجوان بنويسم زيرا اگر يك كودك از همان دوران خردسالي به خواندن كتاب علاقه پيدا كند در آينده نيز كتاب، جزئي از زندگي او خواهد شد. مجموعه شعري با نام «خورشيد و پيچك» و داستاني به نام «خروس شكمو» براي كودكان نوشتم و به چاپ رسيد. در حال حاضر نيز ترجمه 2رمان تولستوي به زبان كردي را به پايان رساندهام و در نوبت چاپ قرار دارند. همچنين مجموعهاي از اشعارم به نام «گوهر جاويدان» آماده چاپ است.
- خانهاي به وسعت 5هزار جلد كتاب
غم نان باعث شده بود تا بيشتر حواسم بهكار و كسب در آمد براي زندگي باشد اما زماني كه براي چند دقيقه بيكار ميشدم كتاب در دست ميگرفتم و ميخواندم. با وجود آنكه تا كلاس چهارم بيشتر درس نخوانده بودم اما به خوبي كتاب ميخواندم و مفاهيم آن را متوجه ميشدم. استعداد نويسندگي من همان سالها كشف شد؛ زماني كه با نوشتن داستانهاي كوتاه آنها را براي چاپ به يك مجله ميفرستادم و چندي بعد آنها مرا تشويق و از من دعوت ميكردند تا در مجالس ادبي آنها شركت كنم. حضور در اين مجالس مسير زندگيام را تغيير داد. آشنايي با نويسندگان كرد و فارس و آموختن چند نكته ادبي از آنها مرا وارد دنيايي كرد كه متوجه شدم استعداد خوبي در نويسندگي دارم و بايد آن را پرورش بدهم. سال 67با مجلهاي كه به زبان كردي نوشته ميشد آشنا شدم و شروع به خواندن اين مجله كردم. در كنار آن كتاب ديوان شعراي بزرگ را ميخواندم. دايره مطالعاتم را به كتابهاي داستاني و مجلات جوانان، اطلاعات هفتگي و كيهان ورزشي گسترش دادم و هر روز احساس ميكردم افق جديدي روي من باز شده است. شروع به نوشتن كردم. نوشتههايم به زبان كردي بود و هر خطي كه مينوشتم اشتياقم بيشتر ميشد تا اينكه سال 76 نخستين كتابم را با عنوان « شبح يك فصل سبز» به چاپ رساندم. تا آن روز اين تصور غالب بود كه براي تاليف كتاب حتما بايد استاد دانشگاه، پزشك يا معلم باشيم اما ميخواستم به همه نشان بدهم اگر كسي بتواند خوب مطالعه كند و حاصل تجربيات و مطالعات خود را مكتوب كند ميتواند يك مولف شود. كتاب شبح يك فصل سبز غزلهاي عاشقانهاي بود كه سروده بودم و با استقبال خوب خوانندگان هم مواجه شد بهطوري كه 2هزار جلد از اين كتاب در كمتر از 2ماه به فروش رفت. استقبال خوانندگان از نخستين كتاب من تأثير بسيار زيادي در بالا رفتن انگيزهام داشت و باعث شد تا 34 اثر ادبي به زبان كردي تاليف كنم و 14اثر ادبي بزرگان ادبيات شعر و داستان را به زبان كردي ترجمه كردم كه همه آنها به چاپ رسيد. سال 80 مجموعه شعري با نام «درد شبانه يك ستاره» و 3سال بعد نيز كتاب شعري با نام «خواب مرگي» را تاليف كردم كه با استقبال زيادي نيز مواجه شد. سال 91 اين 3كتاب شعر را در مجموعهاي به نام «نسيم شكفتن» در 425صفحه به چاپ رساندم كه در همان سال به چاپ دوم رسيد.
- ترجمه آثار تولستوي به زبان كردي
اشعار را معمولا در راه رفتن به مغازه يا قبل از خواب و لحظاتي كه فارغ از كار با خودم خلوت ميكنم ميسرايم. شعر، وصف حال دروني است و وقتي شعر ميگويم احساس ميكنم همه وجودم با ابيات آن گره ميخورد. بعد از مدتي احساس كردم سرودن شعر نميتواند عطش مرا فرو بنشاند. علاقه زيادي به رمان داشتم و تصميم گرفتم آثار ادبي بزرگان داستاننويسي و رمان را به زبان كردي ترجمه كنم. علاقه زيادي به آثار تولستوي، نويسنده مشهور روسيه و محمود دولتآبادي، فريده شبانفر و بيژن صفري و بعضي نويسندگان ايراني دارم و آثار آنها را از زبان فارسي به كردي ترجمه كردم. همه آثار تولستوي كه 14رمان معروف است را به كردي ترجمه كردم و با استقبال زيادي از سوي خوانندگان مواجه شد. از بين آثارم 8 اثر در ايران و 22اثر در اقليم كردستان عراق به چاپ رسيده و 4 اثر ديگر نيز در حال چاپ است. پس از ترجمه كتاب رماننويسهاي مشهور تصميم گرفتم خودم دست به قلم شوم و رمان بنويسم. مجموع داستانهاي «پرواز نارنجي» كه شامل 16داستان است را به چاپ رساندم و در نوشتار آن نيز همه قواعد ادبيات را رعايت كردم. بهترين ديوان اشعاري كه تاكنون خواندهام اشعار صائبتبريزي است. اشعار صائب به خوبي احوال يك انسان عاشق را به تصوير كشيده است.
- همراهي براي زندگي
خديجه سليمانجهاني، همسر امين گرديگلاني نقش زيادي در موفقيتهاي او داشته است. سالهاست كه نوشتههاي همسرش را تايپ كرده و آنها را براي چاپ آماده ميكند. ميگويد از تايپكردن دستنوشتههاي همسرش لذت ميبرد و او نخستين كسي است كه آثار همسرش را قبل از چاپ ميخواند: « وقتي با همسرم ازدواج كردم متوجه علاقه زياد او به كتاب شدم. او تا كلاس چهارم درس خوانده بود اما علاقهاش به مطالعه كتاب در حد و اندازه يك دانشجو بود. بعد از كار وقتي براي استراحت به خانه ميآمد بلافاصله كتاب در دست ميگرفت. كتاب بخش جدانشدني و مهمي از زندگي او بود و هست. در اين سالها كه كنار او زندگي ميكنم من هم به مطالعه كتاب علاقهمند شدهام و هر بار، در كتابخانه همسرم كتابي را انتخاب ميكردم و ميخواندم. دوست داشتم به او در زمينه نوشتن كتاب يا چاپ آن كمك كنم. با تلاش و پشتكار تايپكردن را آموختم و در خانه اشعار و همچنين رمان و ترجمههايي كه همسرم مينوشت را تايپ و سپس آنها را براي بازنگري و آماده چاپ ميكردم. از اين كار لذت زيادي ميبردم و گاهي اوقات نيز اشتباهات نوشتاري يا مفهومي را اصلاح ميكردم. بهترين كتابي كه خواندم ترجمه كردي رمان «حاجي مراد» نوشته تولستوي بود. همسرم اين كتاب را به زبان كردي ترجمه و چاپ كرد. جملات بسيار زيباي ادبي و داستانهاي آموزنده و جالبي در اين رمان وجود دارد. خوشبختانه هر دو پسرم نيز به مطالعه علاقهمند هستند و از وقتي چشم باز كردند دست من و پدرشان يك كتاب بود كه آن را ميخوانديم. پسر بزرگمان مدتي است كه ازدواج كرده و ما صاحب نوه 9ماههاي به نام آران هستيم. پسر بزرگم گاهي اوقات شعر ميگويد و پسر كوچكمان نيز داستان مينويسد و گاهي نيز ترجمه ميكند. كتاب نقش مهمي در زندگي ما دارد و درسهاي زيادي نيز از آن گرفتهام. وقتي همسرم مشغول مطالعه ميشود من و بچهها هم سعي ميكنيم او را همراهي كنيم و هر كدام كتابهاي مورد علاقهمان را مطالعه ميكنيم.»