استاد علي ذريه حبيب تبريزي قاليبافي است كه به بافت روي دار كفايت نكرده و 20گره را براي بافت قالي كافي ندانسته. آثار حجمي او، ديدني است. ميتوان روي حجمي از تاروپودها دست كشيد. به بهانه آخرين اثر وي كه يك تابلوفرش ارزشمند است به سراغش رفتيم؛ تابلوفرش ايران كه براي بافت آن، 6دهه تجربه پشتوانه شده است و دلي پراميد. سعي كرده از تمامي نمادهاي ايراني در اين تابلوفرش استفاده كند؛ از آرش كمانگير گرفته تا رستم و سهراب، از منشور كورش گرفته تا شعراي نامدار. حرم امام رضا(ع) و حرم حضرت معصومه(س) را برجستهتر بافته است تا در نگاه بيننده، جلوه كند. ميگويد: حرمهاي شريف را با نخ ابريشم بافتهام.
بالاي تابلوفرش به زبان تركي نوشته است كه اين تابلو را علي ذريه حبيب بافته است.ميگويد بافت آن را با نام خدا، آغاز كرده و به وقت بافتن آن، زير لب اسامي خدا و آيات قرآني را زمزمه ميكرد. بافت اين تابلوفرش 8ماه طول كشيد. ذريهحبيب ميگويد: ايران را گره به گره، چرخيدم. 700هزار گره زدم تا ايران را در اين تابلوفرش بافتم. هر روز 9- 8ساعت پاي دارقالي مينشستم و گاهي حتي 12-10ساعت.
- ايران را به پول نميفروشم
براي بافت اين تابلوفرش، نياز به نقشه داشت. چندماه دنبال پوستر آن گشت. هرجا ميرفت، پيدايش نميكرد. ميدانست كه چه ميخواهد اما پيدايش نميكرد. ميگويد: بعد از مدتها گشتن، بالاخره پوستر را پيدا كردم. عين پوستر را بافتم و چند نماد ديگر هم بهكار اضافه كردم. استاد گله دارد كه اين هنر، صاحب ندارد و برايش اهميتي قائل نيستند. به باور او تا به حال چنين تابلوفرشي بافته نشده است. پرسشي در ذهنم ميچرخد و ميپرسم: اگر بخواهيد آن را بفروشيد، چه قيمتي برايش تعيين ميكنيد؟ جواب ميدهد: من ايران را به پول نميفروشم. اين تابلوفرش را براي فروش نگذاشتهام. اين يادگار هنر حجميبافي است. من براي ايران و افتخار ايران كار ميكنم و قصد فروش آن را ندارم. پرسشم را ادامه ميدهم كه چه انگيزهاي باعث ميشد كار را با همه سختيهايش ادامه دهيد؟ ميگويد: من از كار كردن خسته نميشوم چون به كارم علاقه دارم اما بيمهري به اين هنر، دلسردم ميكند. او هنوز ايدههاي زيادي براي حجميبافي دارد؛ از بافت خانه خدا گرفته تا بافت حجمي حرمهاي شريف. ذريه حبيب ميگويد: 70سال دارم اما 20سال ديگر هم براي اجراي ايدههايم كم است. بازنشستگي براي من معني ندارد. هنوز خيلي كار دارم ولي به گمانم عمرم كفاف ندهد. طي بافت تابلوفرش ايران، وقتي به بافت حرم امامرضا(ع) و حرم حضرت معصومه(س) ميرسيد اشك توي چشمانش جمع ميشد، ياد الطاف اين بزرگان ميافتاد. او ميگويد: چندبار به حرم امامرضا(ع) رفتم و از ايشان خواستم كه براي بافت اين تابلوفرش، كمكم كند كه شكر خدا لطفشان شامل حالم شد.
- تا نفس دارم كار ميكنم
ذريه حبيب، اهل تبريز است وقتي به بالاي نقشه ايران رسيده بود و نوبت به بافت شهر تبريز رسيد، ياد روزهاي گذشته و كودكياش افتاد و كيفي جانانه در وجودش نشست. او همهچيز را به شكل قالي تجسم ميكرد حتي استكان و نعلبكي را كه به وقت خستگي، جاني تازه به او ميبخشيد. اما او حالا دلي پردرد از بيتوجهي به هنر حجمبافي دارد؛ هنري كه تاروپود قالي را دور اشيا ميپيچد و هر آنچه را كه فكر كنيد ميتواند به شكل قالي درآورد. علي ذريه ميگويد: اين هنر سالهاست كه فراموش شده است. او اكنون 70ساله است و بهواسطه شغل پدرش كه كارگاه قاليبافي داشته از 7سالگي به اين هنر رو آورده، تأكيد ميكند: تا نفس دارم كار ميكنم و با ورزش و عبادت، خودم را نگهداشتهام. به باور او، يك هنرمند واقعي هدفهايي براي حرفهاش دارد، من هم اهدافي دارم كه همچون راز براي خودم نگهشان داشتهام و البته هنوز به آنها نرسيدهام.
- هنر حجمبافي با من خواهد مرد
اين هنرمند كه از كودكي به عشق تاروپود و نقش و نگارهاي قالي، قدم در مسير هنر فرشبافي گذاشته، از كمتوجهي مسئولان به هنر حجميبافي رنج ميبرد و ميگويد: هنر حجميبافي با من خواهد مرد چون كسي نيست كه اين كار را انجام يا آموزش دهد. ذريه حبيب ميگويد: در راه اشاعه و گسترش هنر تابلوفرشبافي به شكل سنتي و نقشهخواني، حجميبافي و فرش تلاش زيادي كردهام اما متأسفانه بهدليل بيمهري و كمتوجهي، اين هنر رو به نابودي است؛ هنري كه به باور اين استاد، پر از رنگ و گره است. او در زمينه قاليبافي و حجميبافي بهعنوان هنرمند نمونه كشور انتخاب شده و داراي مدركي معادل دكتري است. ذريه حبيب از همان كودكي در كارگاه قاليبافي پدر عاشق تاروپود و نقش و نگارهاي قالي و هنر دست قاليبافان شد، ميگويد: حجميبافي را با بافت يك استكان و نعلبكي از جنس قالي از 13سالگي آغاز كردم. پدرم اين كار را دوست نداشت و ميگفت وقت هدر دادن است. در 20سالگي يك كارگاه قاليبافي تابلوفرش و تصويربافي راهانداختم و شروع كردم به انجام كاري كه به آن علاقه دارم.
2 سال بعد بهخاطر زبانزد شدن اين هنر در تبريز و استقبالي كه از آن شد، كارگاهي با ۵۰ دستگاه قاليبافي و ۱۱۰ كارگر براي خودش داير كرد كه در اين كارگاه فقط كار تصويربافي و تابلوفرش، آن هم از سفارشهايي كه بيشترشان از طرف كشورهاي اروپايي بهويژه آلمان داده ميشد را انجام ميداد.
- هنرمند براي دلش كار ميكند
اوايل انقلاب، زندگياش را در تبريز رها ميكند و به عشق امام رضا(ع) راهي مشهد ميشود. تعريف ميكند: چند سال اول، بهخاطر اينكه كسي مرا نميشناخت درآمدي نداشتم. دنبال ماديات نبودم چون هنرمند دنبال پول نيست. هنرمند بايد هدف داشته باشد و براي دلش كار كند. كاري كند كه باقياتالصالحات بماند. به باور وي، هنرمند بايد ابداعي داشته باشد كه بعد از او، كسي با آن كيفيت آن را انجام دهد. بعد از من كسي، اين كار را نميتواند انجام دهد براي همين دنبال پرورش شاگرد بودم. در دانشگاه هم تدريس داشتم و در اين كارگاه هم كارآموز ميگرفتم. كارآموز حجمبافي بايد فكرش را بهكار بيندازد.
به گفته ذريه يادگيري اين هنر نياز به صبر و تلاش دارد. او ادامه ميدهد: مدتي در دانشگاه تدريس ميكردم اما چون كارآموزان در 10جلسه كاري ياد نميگرفتند گفتم كه حاضرم در دانشگاه رايگان تدريس كنم به اين شرط كه هنرجوي باپشتكار بيايد اما كسي به اين حرف توجه نكرد. من با 70سال سن هنوز دارم در اين هنر شاگردي ميكنم و ياد ميگيرم.
به گفته اين استاد قاليبافي، در تابلوفرش نقشه ايران كه نشاندهنده قوميتها و آداب رسوم مناطق كشور است، 2هزار و 500رنگ تركيبي بهكار رفته است. او تابلوفرش 7 شهر عشق را براي موزه مركزي آستان قدسرضوي بافته؛ تابلوي ابريشمي كه جلوه و زيبايي خاصي به موزهفرش آستان قدس رضوي بخشيده است. ذريه حبيب يادآور ميشود: حجميبافي 7 شهر عشق را روي كوزه بافته بودم كه به يك دانماركي فروختم، متأسفانه اين هنر در داخل كشورمان چندان طرفداري ندارد. او معتقد است: هنر حجميبافي، ذهن كامل ميخواهد، حوصله زياد و حتي بيپولي! براي همين كار هركسي نيست. به گفته خودش، دوراني را با بيپولي سركرده اما دست از سر اين هنر برنداشته و هر آنچه در توانش بوده، خرج آن كرده است.
- در هم تنيدن تاروپود كار و زندگي
همسر عليآقا نيز وي را در بافتن قالي كمك ميكند. او ميگويد: وقتي 12ساله بودم ازدواج كردم و با حاجآقا، كار ميكردم. با هم قاليچههاي ابريشمي ميبافتيم، كار سختي است چون نخهاي ظريفي دارد و بافت آن زمان ميبرد اما الان بهخاطر دردهاي مفصل و كسالت، ديگر نميتوانم كار كنم. ذريهحبيب تعريف ميكند: يك قاليچه را شب و روز در طول يكماه و نيم با كمك همسرم، بافتم. در حالت عادي، بافت چنين قاليچهاي حدود 4ماه زمان ميبرد اما براي تهيه جهاز دخترم مجبور بوديم كه سريعتر كار كنيم. به گفته او، حجميبافي كار بسيار ظريف و دقيقي است. هر كدام از محصولات حجميبافي، دستگاه مخصوص خودش را دارد كه بايد آنها را ميساختم. قبلا اين كار را با چوب انجام ميدادم و الان دستگاههاي فلزي ميسازم كه ماندگاري و مقاومت بيشتري دارد. ذريهحبيب ادامه ميدهد: ساخت يك دستگاه حجميبافي 6سال طول كشيد، طرح دستگاه را ميدادم و هربار كه آن را ميساختم يك جاي كار ميلنگيد و درست از آب در نميآمد آنقدر اين طرح را دادم كه بالاخره درست از آب درآمد، خسته ميشدم اما نااميد نميشدم و نميشوم. او ميگويد: هركسي عمرش را پاي اين كار نميگذارد ولي من گذاشتم. فرزندانم حوصله و توان اين كار را نداشتند. متاسفانه اين هنر در كشور ما فايدهاي ندارد و هنرمند به جايي نميرسد، من براي بچههايم آرزو داشتم. البته از كشورهاي ديگر پيشنهاد كار و زندگي داشتم اما كشورم را به پول نميفروختم. استاد هيچ كدام از كارهايش را دوست ندارد و دليلش اين است؛ «يك كار ميبافم و ميگويم كه بايد از اين بهتر كار كنم. آدم نبايد درجا بزند وگرنه پيشرفت نميكند. همه دنبال اين هستند كه چطور آخر شب به پولهايشان اضافه كنند و من به هنرم.»
- كمتوجهي مسئولان به هنري پيشرو
او قاليبافي را از كودكي و در كارگاه پدرش بهخاطر علاقهاي كه به اين هنر داشته، از روي دست قاليبافان آموخته است. 36سال پيش با 7هزار و ۵۰۰ تومان سرمايه و يك تابلوفرش نيمهكاره به همراه خانواده عازم مشهد ميشود. با وجود امكانات محدود، اما دست از هنر نميكشد و ۱۰سال بهصورت يك هنرمند گمنام بهكار فرش ادامه ميدهد. او ميگويد: براي نخستينبار هنر تابلوفرشبافي را به شكل حرفهاي وارد شهر مشهد كردم.
ذريه حبيب با بيان اينكه حجميبافي را با بافت يك ميز و گلدان يكدست، به مسئولان معرفي كردم، ادامه ميدهد: اين كار خيلي مورد توجه واقع شد چرا كه تاكنون فردي موفق به چنين ابداعي در كشور نشده بود. ابداع حجميبافي مورد توجه واقع شد و بعد از آن از طرف نمايشگاه بينالمللي صنايعدستي از من دعوت شد. به قول خودش، در دانشگاه و آموزشگاههاي بسياري هنر فرشبافي را آموزش داده و تلاش كرده كه هنرجوياني را تربيت كند. او از آغاز شروع فعاليت حرفهاي در كار فرش فقط به تواناييهاي خود اتكا كرده و همين امر را موجب رشد و پيشرفتش در حجميبافي دانسته و ميگويد: در هنرهاي بسياري همچون منارهبافي، قلاببافي، طاقبافي، اوراقبافي و برجستهبافي مهارت دارم و حتي قرآن كريم را به شكل ورق ورق بافتهام ولي از سوي مسئولان و متوليان امر به اين موضوع توجهي نميشود. او تأكيد ميكند: بارها اعلام كردم كه حاضرم بهطور رايگان در دانشگاهها اين هنر را تدريس كنم اما كسي توجهي نكرد. وي با تأكيد بر اينكه حجميبافي در همه جاي دنيا مورد توجه قرار گرفته است، ميگويد: هيچكس اهميتي به اشاعه اين هنر در كشور نميدهد و متأسفانه من هم امكانات و بودجه كافي براي اين امر را در اختيار ندارم.
استاد ذريه با اشاره به ورود نقشهاي كامپيوتري تابلوفرش به عرصه هنر كشور ميگويد: اين نقشهاي كامپيوتري ضربه بزرگي به تابلوفرش اصيل و زيباي ايراني وارد كرده و ميكند و صداي اعتراضم به جايي نرسيد. امروز بعد از ضرر بزرگي كه به تابلوفرش سنتي وارد شده است برخي متوليان امر تازه متوجه اين نقصان شده و در پي جبران آن بر آمدهاند و از من ميخواهند به آموزش نقشهخواني و بافت سنتي تابلوفرش بپردازم ولي براي اين كار، ديگر سني از من گذشته است.
- حجميبافي در كما
يكي از كارهايي كه هميشه دوست داشته انجام دهد، بافت يك اثر حجمي به شكل آدم است. او ميگويد: پرنده و قفس را حجميبافي كردهام كه كار بسيار ظريفي بود. به قول خودش حجميبافي پر از گره و رنگ است. او 70نوع گره را براي حجمبافي اختراع كرده درحاليكه براي فرش ايراني 20نوع گره وجود دارد.
ذريهحبيب معتقد است: هنرمندان در كشور همواره مظلوم واقع ميشوند، هنر از عمق جان هنرمند نشأت ميگيرد و سالها براي خلق يك اثر هنري يا روشي براي ابداع نوآوري در هنر وقت صرف ميكند اما هيچگاه مورد توجه قرار نميگيرد و يا بعد از مرگش به ياد او ميافتند.
تنها نگراني او، افول و فراموشي هنر قاليبافي و بهويژه حجميبافي است چرا كه بعد از او كسي براي ادامه و اشاعه آن در كشور نيست و نياز است هماكنون براي ثبت و ماندگاري اين هنر زيبا و درخور توجه فكري اساسي شود وگرنه بعد از مرگ هنرمندان، احياي آن هنرها چه ارزشي دارد.
او در پايان گله ميكند: مدتها براي دريافت بيمه هنرمندان تلاش كردم اما در نهايت حرفي كه شنيدم اين بود كه چون شما سنتان بالاي ۵۵ سال است بيمه به شما تعلق نميگيرد. هنرمند نمونه كشورم اما بيمه ندارم و تا زماني كه كار كنم درآمد دارم البته من از كار كردن خسته نميشوم، آن هم كاري كه دوستش دارم.
ذريهحبيب ادامه ميدهد: من عمرم را پاي اين كار گذاشتم. بيمه نيستم و اگر بيمار شوم هزينههاي درمانم را بايد از جيب بپردازم. سرمايه هم ندارم. تمام اميدم به خداست چون خودش روزي را ميرساند.او حرفهايش را با اين جمله به پايان ميرساند: وصيتم را به روزنامهها كردهام. گفتهام وقتي از دنيا رفتم همه آثارم را پشت كوه دفن كنند چون كسي براي هنر حجميبافي ارزش قائل نيست.
نظر شما