به همين سادگي فيلم گستاخيهاي آن كارمند بختبرگشته توي فضاي شبكههاي اجتماعي دست بهدست شد و صدها هزار بيننده يافت. عاقبتِ كار براي آن مرد گستاخ تعليق از كار بود و دردسرهاي فراوان، اما آنكه چنين لحظاتي را ثبت كرده بود هنوز دارد راست راست توي خيابان راه ميرود و سلاح خطرناكي به نام موبايل را توي جيبش حمل ميكند!
بگذاريد تكليف چند گزاره را روشن كنيم. خطاي آن مسئول پذيرش بيمارستان حتي با درنظر گرفتن اين موضوع كه تا چه اندازه سرش شلوغ بوده و فشاركاري تحمل كرده، قابل گذشت و پذيرش نيست. اما يك سؤال، آيا اين دليل ميشود كه پنهاني از او فيلم بگيريم و توي فضاي مجازي پخش كنيم؟ شايد بگوييد كه «حقش بود، چرا بايد به مردم گستاخي كند؟» اين هم درست، خطايي كرده و تعليق از كار و زيان مادي و غيرمادي ناشي از آن هم تنبيه قابلتوجهي براي او بهشمار ميرود. اما در اينجا تكليف آبرويي كه از او بر سر كوي و برزن فضاي مجازي رفته، چه ميشود؟ آيا اين تنبيهي فراتر از جرمي كه مرتكب شده، نيست؟ اگر كسي بزند توي گوش شما، تقاصش همين است كه شكايت كنيد و نهايتا از شما هم يك سيلي نوشجان كند. اما ديگر مجاز نيستيد همزمان با سيليزدن، فيلمش را هم بگيريد و هرجا كه بخواهيد پخش كنيد.
البته كه شايد عدهاي بگويند بيمارستان يك فضاي عمومي است، بنابراين كسي به حريم خصوصي شخص تجاوزي نكرده اما يك نكته باريكتر از مو هم در اين مقوله هست، حريم خصوصي با فضاي خصوصي فرق ميكند. حريم، متعلق به مكان است، يعني جايي كه اختصاصا متعلق به شماست اما فضا ربطي به مكان ندارد. شما حتي در يك مكان عمومي هم فضاي خصوصي داريد. كسي حق ندارد از يك فاصله خاصي به شما نزديكتر شود، كسي حق ندارد بياجازه از شما در هر مكان عمومي از رستوران و پارك بگيريد تا سينما و بيمارستان، عكس و فيلم بگيرد. نميشود به بهانه اينكه اينجا فضاي عمومي است يواشكي از گستاخيهاي يك مسئول پذيرش بيمارستان فيلم بگيريم و بعد فكر كنيم حقي از او ضايع نكردهايم. با شما هستم آقا و يا خانم فيلمبردار! جرم شما قطعا و قطعا سنگينتر از آن مرد گستاخ است. براي دفاع از خودتان در دادگاه عدل خداوند چه حرفي ميتوانيد داشته باشيد؟
موبايل سلاح خطرناك و همهكارهاي است كه در جيب همه ما يافت ميشود. اگر آن را از غلاف اخلاق و ارزشهاي انساني بيرون بياوريد به مثابه يك بمب اتم، آدميت رانابود ميكند.