كار جهادي دكتر سيدناصر عمادي، استاديار دانشگاه علوم پزشكي تهران و فوقتخصص پوست در كشورهاي كنيا، بوروندي، زيمباوه، غنا و چند كشور ديگر همه نگاههاي مردم و مسئولان درماني اين كشور را به سوي ايران جلب كرد و باعث شد سال گذشته و در روز بزرگداشت مقام پزشك، وزير بهداشت از او بهعنوان «برترين پزشك جهادي كشور» تجليل كند. اين پزشك ۴۰ ساله كه بهعنوان يكي از چهرههاي شاخص سال ۹۵ از سوي خوانندگان روزنامه همشهري انتخاب شد، بودن ميان مردم قحطيزده و محروم آفريقا و درمان امراض خطرناك پوستي آنها را به داير كردن مطب در بهترين نقطه پايتخت و گرفتن دستمزدهاي ميليوني ترجيح داده است. اين بار قرار گرفتن نام زيباي «امامحسين(ع)» بر سردردرمانگاه پوست بزرگترين بيمارستان درماني و آموزشي كنيا كه باهمت و تلاش دكتر عمادي انجام شد بهانهاي بود تا با اين پزشك وظيفهشناس كه انسانيت براي او مرزي ندارد درباره كارهاي جهادياش در قاره سياه همكلام شويم. او از علت سالها حضور در كشورهاي آفريقايي و تلاش براي درمان بيماران سياهپوست و آموزش دانشجويان و پزشكان اين كشورها ميگويد.
- ايران مترقي
در برنامههاي درماني خود چنين مقرر كردهام كه هر ماه در يك روستا به درمان و آموزش بيماران و پزشكان آن روستا مشغول باشم، كما اينكه تاكنون به بيش از ۷۰روستاي كشورم رفتهام. از سوي ديگر وقتي من براي درمان بيماران پوستي به كشورهاي آفريقايي كنيا، بوروندي، زيمبابوه و غنا سفر ميكنم به نوعي سفير و نماينده ايران محسوب ميشوم كه براي كسب اعتبار كشورم تلاش ميكنم. وقتي براي درمان بيماران پوستي به شهرها و روستاهاي كشورهاي آفريقايي سفر ميكنم و در كنار آن نيز به پزشكان و دانشجويان پزشكي آموزش ميدهم آنها مرا به نام كشورم ميشناسند و هميشه مرا به نام ايران صدا ميزنند زيرا نام من برايشان فراموششدني است. فراموش نميكنم در حال آموزش پزشكان كشور بوروندي بودم كه دانشجويي از من پرسيد ما شما را يكماه است دور از كشور و خانواده خود در حال تلاش براي بيماران و آموزش پزشكان كشورمان ميبينيم، پس چرا آمريكا و غرب شما را حامي تروريست ميدانند؟!
نكته ديگر اينكه وقتي در اين كشورها طبابت ميكنم و بسياري از بيماريهاي وخيم و خطرناك پوستي بيماران را درمان ميكنم براي بسياري از مسئولان و مردم اين كشورها اين سؤال مطرح ميشود كه اين پزشك از كدام كشور آمده است؟ وقتي نام ايران را ميشنوند اعتقاد پيدا ميكنند كه در ايران، بهترين آموزشها به دانشجويان پزشكي داده ميشود و اين توانمندي در دانشگاههاي ايران وجود دارد كه چنين پزشكاني در آنجا تحصيل كردهاند. همين امر باعث ميشود تا آنها دانشجويان پزشكي خود را براي تحصيل و گذراندن دوره به ايران اعزام كنند. پس از چندبار كه براي درمان بيماران و آموزش پزشكان و دانشجويان به كشورهاي كنيا، بوروندي و غنا رفتم، مسئولان بهداشت و درمان اين كشور طي نامهاي به وزارت بهداشت ايران، درخواست كردند تا دانشجويان پزشكي اين كشورها براي گذراندن دورههاي تخصصي به ايران اعزام شوند. همين امر باعث شده است كه ايران بهعنوان كشوري با دانش پزشكي مترقي در ميان اين كشورها مطرح باشد.
- به نام ايران، به نام حسين ع
كنيا، كشوري مسيحينشين و قدرتمند با بيش از ۴۰ ميليون جمعيت (۲۵درصد مسلمان) در شرق آفريقا و بهعنوان دروازه ورود به مركز قاره آفريقاست. پيشرفت اين كشور در سالهاي اخير بهدليل حضور كشورهاي چين، تركيه و هند چشمگير بوده است و سياست رئيسجمهور جديد اين كشور اين است كه كشورهاي شرقي را به غرب ترجيح دهد.
نوروز امسال ششمين سالي بود كه بهعنوان پزشك مسلمان ايراني براي آموزش پزشكان و درمان بيماران آفريقايي به كنيا ميرفتم. در آخرين سخنراني علمي درباره بيماريهاي پوست در دانشگاه كنيا كه جمع كثيري از پزشكان و دانشجويان و مسئولين حضور داشتند به گرمي از كشور و ملتي بزرگ بهنام ايران تقدير شد. در پايان مراسم از من خواسته شد تا چند جملهاي براي حاضران سخنراني كنم.
خطاب به همه آنها گفتم: نماينده ملتي بزرگ و مسلمان هستم كه آرزويش سلامتي، تندرستي و دلخوش براي همه ملتهاي دنياست. ما خدمتگزار همه مردم دنيا، فارغ از نژاد، فرهنگ، مليت، مذهب، رنگ پوست و سياست هستيم. مرام مولايمان امام حسين(ع) و تمدن كهن ايران اسلامي به ما چنين آموخت كه زندگي ما ايرانيان براي كمك به ديگران است و مادامي زندگي ميكنيم كه نشاط و سلامتي را براي ديگران به ارمغان آوريم. بنابراين بهنام حسين(ع) و بهنام ملت ايران درخواست ميكنم تابلويي به اين نام در اين بيمارستان نصب شود. در خواست من با تشويق همه حاضرين تأييد و روز بعد اين تابلو در بيمارستان بزرگ و آموزشي باگاتي در نايروبي پايتخت كنيا نصب شد. سفير ايران در كنيا نيز شاهد اين موفقيت بود و با حضورش موجب ترغيب و تشويق ما شد. اين يعني اگر پزشكي در اين مسير قدم نهاد، او را تنها نگذارند. همه مسئولين از وزارت خارجه، بهداشت، هلالاحمر و... بايد حاميباشند. فقط در حرف و كلام نباشند در عمل كمك كنند.
- بازار آفريقايي
بحث ارسال داروها و تجهيزات پزشكي ايراني بهكشورهاي آفريقايي يكي از دستاوردهاي مهم حضور من در كشورهاي آفريقايي است. هر بار كه به اين كشورها سفر ميكنم داروهاي ايراني را همراه ميبرم و با آن بيماريهاي پوستي بيماران را درمان ميكنم. پزشكان و مسئولان بهداشت اين كشورها وقتي اثر مطلوب داروهاي ايراني در درمان بيماريها را ديدند اعلام كردند كه خواستار خريد داروهاي ايراني هستند، حتي حاضرند با حذف بخشي از هزينههاي گمركي زودتر و ارزانتر اين داروها به دستشان برسد.
وقتي براي فعاليتهاي پزشكي و درماني به كشورهاي آفريقايي سفر ميكنم لازم نيست عنوان كنم مسلمان و شيعه هستم، فقط ميگويم ايراني هستم اما كمكم وقتي مردم و دانشجويان ميبينند كه زخمهاي بيماران خطرناك مانند HIV را خودم پانسمان ميكنم و براي درمان آنها به خانههايشان حتي در دورترين روستاها ميروم و براي تردد سوار ماشينهايي ميشوم كه خود آنها سوار ميشوند و در كنار آنها در يك خانه ساده زندگي ميكنم و كنار سفره آنها غذا ميخورم از من درباره دين و مذهب سؤال ميكنند. ميگويم مسلمانم. اگر باز پرسيدند ميگويم شيعه هستم. آنگاه خودشان به اين نتيجه ميرسند كه مسلمان و شيعه يعني چه؟ ملاك و معيار انسانيت ما عمل ماست. حضرت علي(ع) ميفرمايند: بايد بهواسطه عمل با مردم حرف بزنيم، نه با زبان. آنها وقتي عملكرد مرا ميديدند و ميفهميدندكه مسلمان هستم عاشق دين و مذهب ما ميشدند.
- تابلويي با بركات فراوان
در تابلويي كه بعد از 6 سال تلاش در كشور مسيحينشين كنيا و در بزرگترين بيمارستان دولتي مركز بيماريهاي عفوني نصب شد و هر روز در معرض نگاه صدها بيمار و مراجعين قرار دارد 4نكته مهم نهفته است. نام و پرچم كشور ايران براي آنان كه ميهنپرست هستند، نام و نشان امام حسين(ع) براي آنان كه عاشق اهل بيت (ع) هستند، نام و لوگوي دانشگاه علوم پزشكي تهران براي آنان كه اهل علم و دانش هستند و نام و نشان خودم به پاس سالها تلاش براي درمان بيماران اين كشور در اين تابلو قرار داده شد. اين يعني طالب هرچه هستي از خدمت به همنوعان بهدست ميآوري؛ از دين، كشور، علم و حتي خودت. يكي از پزشكان اين كشور كه «حسن عثمان» نام داشت و سني بود پس از پايان مراسم نصب تابلوي اين بيمارستان به من گفت من سني هستم اما ميدانم كه امام حسن(ع) برادر امامحسين(ع) است و من هم از اين تابلو مانند برادر خودم مراقبت ميكنم تا سال آينده باز هم شما به كشور ما بياييد. هميشه براي من جاي سؤال بود كه عشق امامحسين(ع) با شيعيان چه كرده است كه يك پزشك ايراني هزاران كيلومتر راه را طي ميكند و براي درمان سياهپوستان به كشورهاي آفريقايي ميآيد و خودش زخم بيماران مبتلا به HIV را پانسمان ميكند و براي او مسيحي يا مسلمان بودن آنها تفاوتي نميكند. منظورم آزادگي نام حسين(ع) است كه اينگونه با عاشقان خود سخن ميگويد.
- عمادي غنايي و عمادي ايراني
سال ۲۰۰۹ در سفري كه به كنيا داشتم زماني كه مشغول درمان بيماران پوستي در اين كشور بودم به بيماري مالاريا مبتلا شدم. اين بيماري مرا زمينگير كرده بود اما سعي ميكردم به كارم ادامه بدهم. يكي از روزها با وجود تب بالايي كه داشتم براي درمان زندانيهايي كه به بيماري پوستي مبتلا شده بودند و تعداد آنها نيز زياد بود به زندان مركزي نايروبي رفتم. يكي از زنان پرستار غنايي كه همراه من بود، نگران حال من شد. خوشبختانه با الطاف خدا و ائمهاطهار(ع) طي دورهاي بهبودي پيدا كردم. 3سال از آن ماجرا گذشته بود و وقتي به غنا رفتم صداوسيماي اين كشور از من خواستند تا همراه گروه گزارشي آنها به خانه يك پرستار برويم تا از يك اتفاق جالب گزارشي تهيه كنند. وقتي وارد خانه شديم متوجه شدم اين پرستار همان پرستاري است كه آن روز همراه من به زندان آمده بود. او ازدواج كرده و صاحب فرزند پسري شده و نام عمادي را براي اين پسر انتخاب كرده بود. با تعجب علت اين كار او را سؤال كردم. گفت آن روز كه همراه شما به زندان آمدم و شاهد بيماري شما و درد و تب بالايي كه داشتيد بودم با خودم گفتم شما قلب بزرگي داريد و آرزو كردم صاحب فرزند پسري بشوم و نام شما را براي او انتخاب كنم. ۶ماه قبل باز هم به غنا رفتم و با آن پرستار و خانوادهاش ديدار كردم. پسر آنها ۴ ساله شده بود و باهم فوتبال بازي كرديم. كساني كه آنجا حضور داشتند با خنده ميگفتند عمادي غنايي با عمادي ايراني مسابقه ميدهد.
- انسانيت مرز ندارد
گاهي اوقات براي اطرافيان و بهخصوص پزشكان اين سؤال پيش ميآيد كه چرا مدتي از سال را براي درمان بيماران پوستي، بهخصوص افراد مبتلا به بيماريهاي پوستي خطرناك، به آفريقا سفر ميكنم. علتهاي بسياري براي اين كار وجود دارد. بهعنوان نمونه به ياد دارم در دوران جواني، خبري خواندم از پزشك متخصص چشمي- كه اكنون به عنوان وزير بهداشت، متولي سلامت كشور است- كه در روستاهاي كشور به درمان بيماران مشغول است. انصافا كار بزرگي بود، تا آنجا كه آن روز آرزويم اين شد كه كاش من هم روزي بتوانم مانند اين پزشك متخصص چشم، درمانگر پوست بيماران نيازمند باشم. در طول جنگ با مجروحين شيميايي مواجه شدم كه تاولهاي پوستي امانشان را بريده بود و حسرت من بهعنوان همرزمشان اين بود كه چرا متخصص پوست براي درد و درمان آنها نيستم. هميشه سؤالم اين بود كه چرا نميتوانيم از خود و درآمد بالا و مطب و كارهاي خصوصي، چند روز و هفتهاي بگذريم و در كنار كساني باشيم كه با تمام وجود به ما نياز دارند. چرا يكبار هم نگوييم خدايا فقط براي رضاي تو! اصلا اگر اينطور بود براي چه سوگندنامه بقراط را خوانديم؟ من فكر ميكنم اگر به هر كدام از آنها اعتقاد داشته باشيم مسير زندگيمان تغيير ميكند. وظيفه ذاتي يك پزشك، درمان بيمار و تلاش براي نجات جان او است. تعريفي كه از پزشك در فرهنگ ما شده بهمعناي طبيب يا حكيم است و رسالتي كه براي آن درنظر گرفته شده است ارائه خدمات درماني براي بيمار، فارغ از نژاد، مذهب، مليت و فرهنگ و كشور است. ما بهعنوان پزشك مسلمان اعتقاد داريم كه درهر زمان و هر مكاني كه بيمار به ما نياز داشت بايد در خدمت او باشيم. اگر قرار باشد در شهري كه زندگي ميكنيم با داشتن بهترين مطب طبابت كنيم و در بيمارستانهاي خصوصي هم با درآمد بالايي مشغول كار باشيم چگونه ميتوانيم مدعي كار براي خدا و خلق نيازمند او باشيم؟ اين را براي خودم ميگويم چون اعتقاد قلبي دارم كه اكثر پزشكان ايراني در حال انجام مسئوليت و رسالت سنگين پزشكي براي ارتقاي سلامت جامعه هستند. با اين حال اگر ما فراتر از مسئوليت خود عمل كرديم و زخمي را بدون پاداشي شستيم و پانسمان كرديم يعني روح و وجود خود را شستيم و ترميم كرديم. خداي متعال در روز حساب ما را به آنچه براي خلقالله از دست دادهايم پاداش ميدهد نه براي آنچه بهدست آوردهايم. همه اينها اول براي خودمان است و بعد براي مردم. بنده دكتر عمادي روزي ميتوانم مدعي خدمت انساني باشم كه بتوانم ثابت كنم كه حداقل يك ماه از سال را با هزينه خود براي درمان بيماران رايگان تلاش كردم و 11ماه را براي خودم.
- سفراي آفريقايي در زادگاه پزشك جهادي
شهريور سال گذشته تعدادي از سفراي كشورهاي آفريقايي (نيجريه، كومور، سنگال و بوروندي) تصميم گرفتند به پاس سالها حضور داوطلبانه من بهعنوان پزشك بدون مرز در كشورشان، به شهر و زادگاهم قائمشهر بيايند تا خودشان پيام تقدير و تشكر مردم و دولت كشورشان را به اهالي قائمشهر ابلاغ كنند. آنها ميخواستند از خانواده و مردم شهرم براي عدمحضورم در قائمشهر و طبابت در آفريقا تشكر كنند. حضور سفرا در شهرم براي تقدير و تشكر از من نبود بلكه براي تقدير و تشكر از دين، مذهب، ملت و خانوادهاي بود كه فردي و پزشكي را آنچنان براساس معيارهاي ديني و فرهنگ غني ايراني ساختهاند كه بتواند به نمايندگي از ملت مسلمان و بزرگ ايران خدمتگزار هر انسان نيازمندي در هر گوشهاي از اين دنيا بهخصوص آفريقا باشد. حضور سفرا براي احترام به معلمهاي دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستانم و استادان دانشگاهم بود كه زندگي كردن و خدمت به انسانها را به من آموختند؛ تكريم و احترام به شهداي همرزم ۸ سال دفاعمقدس بود كه با شهادت خود، دفاع از سلامتي و تندرستي همه انسانها را به من آموختند. به همين علت اين افتخار را به پدر مرحومام، همه شهدا و معلمين و استادانم از دوران ابتدايي تا دانشگاه و مردم خونگرم شهر و ديارم قائمشهر و سوادكوه تقديم كردم كه همه خوبيها را از آنها آموختم.
اي كاش پزشكان ايراني و بهخصوص پزشكان جوان كشورمان كه در دنيا به پزشكاني باهوش معروفند و هميشه در كارهاي خير و بشردوستانه پيشقدم هستند بيشتر بدانند اگر يك بيمار مبتلا به HIV درمان شود سايه او بر سر همسر و فرزندانش باقي ميماند و از سرايت اين بيماري به ديگران و جامعه و حتي كشورهاي ديگر ازجمله كشور خودمان جلوگيري ميشود. مگر نخستينبار ايدز در ايران بود كه اكنون به آن مبتلا و نگران آن هستيم؟ اين يعني وقتي به كشورهايي مثل آفريقا ميرويد، صاحب تجربه و دانش عملي از بيماريهاي عفوني بهويژه ايدز ميشويد كه از اين تجربيات ميتواني هم براي آموزش پزشكان ايراني و هم براي درمان و پيشگيري مردم كشور خودت استفاده كني؛ يعني حضورمان در آفريقا دو روي يك سكه است؛ اول ترويج نام انسانيت و درمان بيماران و دوم كسب تجربه و علم براي مردم و پزشكان كشور خودمان. اميدوارم همه ما انسانهاي مفيدي باشيم تا آدمي مهم. انسانيت مرز ندارد.
- اوج شكوفايي در زلزله بم
آشنايي من با دكتر عمادي به سالها قبل بازميگردد. روحيه جهادي او چه در زمان جنگ و چه حالا، عامل اصلي موفقيت او در همه زمينههاست. در سالهايي كه رياست دانشگاه علومپزشكي مازندران را برعهده داشتم هر مسئوليتي كه به دكتر عمادي سپرده ميشد به خوبي از عهده آن برميآمد و سطح بالاي علمي او هميشه راهگشاي درمان بيماريها بود. اوج شكوفايي و عملكرد دكتر عمادي در زلزله بم بود. بعد از زلزله ويرانگر بم و كشتهشدن هزاران نفر از هموطنان بهدليل وجود پشههاي خاكي، بسياري از مردم اين شهر و بهخصوص كودكان به بيماري سالك جلدي مبتلا شده بودند و دكتر عمادي با همان روحيه جهادي كه داشت در اين شهر ويران شده حضور پيدا كرد و ضمن آموزش روشهاي پيشگيري از ابتلا به اين بيماري و راههاي درمان آن به مردم و بهخصوص دانشآموزان، هر روز بيش از 400نفر از اهالي اين شهر را كه به بيماري سالك مبتلا شده بودند درمان ميكرد. او تنها متخصص پوستي بود كه پس از زلزله بم در آنجا حضور داشت و با تلاش زياد توانست اين بيماري را تحت كنترل درآورده و ريشهكن كند. بعد از بم، كارهاي انساندوستانه او متوقف نشد و رسيدگي به بيماران مناطق محروم ايران و بعد از آن قاره آفريقا در راس برنامههايش قرار گرفت. دكتر عمادي بهمعناي واقعي از ديدگاه من يك حكيم است. تلاشهاي او باعث شده است كه دولتمردان كشورهاي آفريقايي پي به اهميت كار او ببرند و بارها سفراي اين كشورها به شكل دستهجمعي يا فردي در مراسم مختلف و همچنين با حضور در قائمشهر از زحمات اين پزشك متعهد تشكر و قدرداني كردهاند.
دكتر فرهنگ بابا محمودي
رئيس سابق دانشگاه علوم پزشكي و خدمات درماني مازندران