معلمي، اتفاقات و خاطرات روزمرهاش از مدرسه و كلاس درس را منتشر ميكند و يك پليس، كارگر، دانشجو و حتي يك آبدارچي روزمرگيهايش را با دوستان و دنبالكنندههاي صفحهاش در ميان ميگذارد. بين اين آدمها، محيطبان باذوقي هم پيدا شده كه همراهانش در صفحه اينستاگرامش را با سبك زندگي، علايق و دغدغههايش سهيم كرده است. احمد بحري، محيطبان 36 سالهاي است كه علاقهمندان زيادي را جذب صفحه شخصياش در اينستاگرام كرده و با انتشار تصاويري از طبيعت، زندگي روستايي، حمايت از حيوانات و... صفحهاش را بهعنوان يكي از صفحات پرطرفدار محيطزيست معرفي كرده است.
- خيلي از افرادي كه دنبالكننده صفحه شخصي شما با عنوان «روزمرگيهاي يك محيطبان» در اينستاگرام هستند، علاقهمندند تا اين محيطبان فعال و خوشذوق را بيشتر بشناسند.
من متولد سال 1359، متاهل و داراي يك دختر 3/5 ساله به نام عسل هستم. مدرك كاردانيام را در رشته منابع طبيعي گرفتم و براي ادامه تحصيل در مقطع كارشناسي، رشته محيطزيست را انتخاب كردم. دوران خدمت مقدس سربازيام را هم در منابع طبيعي پشت سر گذاشتم و از سال 85 در محيطباني استان قم مشغول فعاليت هستم.
- شرايط كار يك محيطبان به چه شكلي است؟
محيطباني يكي از مشاغل سخت است كه با توجه به شرايط كار نهچندان سادهاي كه دارد درآمد آن بسيار پايين است. يك محيطبان براساس دستورالعمل، بايد 18 شبانهروز در ماه در شيفت كاري باشد. محيطبانان بايد بهصورت يكسره 6 شبانهروز سر كار باشند و 3 روز به استراحت بروند كه شكل شيفتي كار ما هم در مقايسه با ساير كارهاي شيفتي سختتر است؛ چرا كه اكثر كارمندان شغلهاي شيفتي در ازاي هر 24 ساعت، 48 ساعت استراحت دارند كه اين تفاوت، كمي كار ما را به واسطه دوري طولانيمدت از خانه و خانواده سخت ميكند. با اين حال عشق به كار باعث ميشود كه ما محيطبانان با خيلي از اين سختيها كنار بياييم.
- اينكه يك محيطبان با دغدغهها و شرايط خاص مربوط به محيطزيست و طبيعت تا اين حد به فضاي مجازي علاقهمند باشد در نوع خودش جالب است. چه چيزي شما را از طبيعت واقعي به دنياي مجازي كشانده است؟
اتفاقا با وجود علاقهاي كه به محيطزيست و طبيعت دارم هميشه به فضاي مجازي هم علاقهمند بودم. سالها پيش وبلاگي داشتم و در آن مطالبي درباره محيطزيست مينوشتم و بعدها يك سايت با همين مضمون راهاندازي كردم. با همهگيرشدن فيسبوك، مطالب مورد علاقهام از محيطزيست را از اين طريق به اشتراك گذاشتم اما بهدليل مشكلات خاص فيسبوك مثل فيلترينگ فعاليتم در اين شبكه اجتماعي محدود شد. با اين حال از 7-6ماه پيش صفحه شخصيام در اينستاگرام را ساختم و نامش را «روزمرگيهاي يك محيطبان» گذاشتم. خوشبختانه مردم پس از مدت كمي با صفحه من آشنا شدند و همانطور كه ميبينيد در حال حاضر حدود 11 هزار نفر دنبالكننده صفحه من هستند.
- با توجه به حضور مداومتان در محلهايي كه شايد محدوديتهايي براي استفاده از اينترنت داشته باشيد، چطور در اينستاگرام فعال هستيد؟
در فضاي كارم تا جايي كه امكانش باشد از اينترنت استفاده ميكنم. اما زمانهايي كه در طبيعت هستم بيشتر از اينترنت تلفن همراهم استفاده ميكنم و اگر در خانه باشم از زمان استراحتم براي انتشار عكسها و مطالب در صفحه اينستاگرام استفاده ميكنم.
- خيلي از افرادي كه به محيطزيست علاقهمندند چندان اقبالي به فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي نشان نميدهند و معتقدند فضاي مجازي آدمها را از زندگي واقعي دور كرده است. چطور شده كه شما از اين ذهنيت فاصله گرفتهايد؟
من معتقدم زندگي روزمره شهري هم بخشي از طبيعت است. اين روزها هم كه فضاي مجازي تبديل به بخش جدا نشدني زندگي شهري شده پس ما نميتوانيم منكر زندگي واقعيمان با همين شرايط شويم و بگوييم واقعيت فقط طبيعت است. از سوي ديگر، من به اين مسئله فكر كردم كه شايد افراد زيادي به محيطزيست علاقهمند باشند اما شرايط حضور مداوم در طبيعت را نداشته باشند. به همين دليل با خودم گفتم بهتر است لذتها و تجربياتم را در صفحه اجتماعيام به اشتراك بگذارم تا كساني كه امكان سفر كردن و حضور در طبيعت را ندارند با چيزهايي كه من ميبينم و با آنها در ارتباطم، آشنا شوند.
- در كامنتها و دايركتهايي كه از مردم به دستتان ميرسد حتما با واكنشهاي متفاوتي روبهرو ميشويد. كمي درباره اين واكنشها صحبت كنيد.
خوشبختانه تمام واكنشها مثبت است و همه دنبالكنندهها بابت انتشار تصاوير و مطالب تشكر ميكنند. برايم جالب است كه خيلي از مردم بعد از ديدن صفحه من به محيطبانشدن علاقه نشان ميدهند و از من درباره چگونگي ورود به عرصه محيطباني سؤال ميكنند. همين باعث شده تا طرحي به ذهنم برسد و به فكر راهاندازي يك انجمن، نهضت يا يك كمپين اجتماعي بيفتم.
- كمي درباره اين طرح صحبت كنيد.
با توجه به استقبالي كه مردم براي محيطبانشدن نشان دادهاند، تصميم به راهاندازي كمپين اجتماعي «من يك محيطبان هستم» گرفتهام. اين كمپين ميتواند به يك نهضت فراگير مردمي براي كمك به حفاظت از محيطزيست تبديل شود و ما در هر استان يك محيطبان افتخاري داشته باشيم. اين محيطبانهاي افتخاري ميتوانند در كنار هم انجمني تشكيل دهند و تبديل به محيطبانان در سايه براي كمك به محيطبانان رسمي باشند. جالب اينكه حتي تعداد زيادي از خانمها هم براي من پيام ميفرستند و درباره شرايط محيطبان شدن خانمها سؤال ميكنند. با اين علاقه و استقبالي كه من از سوي مردم براي محيطبان شدن ديدهام احساس ميكنم اين كمپين بتواند به يكي از نهضتهاي فراگير سودمند اجتماعي تبديل شود.
- محيطبانان مردمي در چه زمينههايي ميتوانند فعاليت كنند؟
اين محيطبانان ميتوانند در زمينههايي مثل گشت و پايشها، شناسايي گونههاي حياتوحش و حفاظت از محيطزيست كمكهايي داشته باشند. البته در اين حوزه عدهاي علاقهمند به كمكهاي خاص هم هستند. چند وقت پيش فردي به من پيغام داد و گفت من نذري كردهام و حالا ميخواهم نذرم را ادا كنم. اين فرد درخواست داشت كه در قبال پرداخت مبلغي، ما در طبيعت آبشخور حياتوحش بسازيم كه با هماهنگيهايي كه انجام شد اين فرد توانست نذرش را كه كمك به حفاظت محيطزيست بود، ادا كند.
- شما درباره واكنشهاي مردمي به صفحه اينستاگرامتان صحبت كرديد. اين واكنشها از طرف همكارانتان به چه صورت بوده؟
مدتها بود كه محيطباني دچار نوعي نااميدي، كسالت و روزمرگي شده بود و محيطبانان احساس ميكردند فعاليتهايشان ديده نميشود. اما بعد از فعاليت صفحه من در اينستاگرام، بسياري از همكارانم درباره دلگرم شدنشان به كار و گرفتن يك انرژي دوباره براي انجام فعاليتهاي بيشتر صحبت ميكنند. به همين دليل من يك كانال تلگرام هم در اينستاگرام راه انداختهام كه علاوه بر مردم عادي، بسياري از همكاران محيطبان من هم عضو اين كانال هستند و بهصورت خصوصي عكسهايشان را براي من ميفرستند كه در كانال يا صفحه اينستاگرام منتشرشان كنم.
- در صفحه اينستاگرامتان علاوه بر توجه صرف به محيطزيست و زيباييهاي طبيعت، نگاه جالبي هم به آداب و رسوم و فرهنگ مردم روستا و مناطق مختلف داريد. درباره اين نگاه هم صحبت كنيد.
يك محيطبان طبيعت بهواسطه شغلي كه دارد با اقشار مختلف بافت روستايي مثل كشاورزان، دامداران، چوپانها كه بخش مهمي از فرهنگ كشورمان را تشكيل ميدهند در ارتباط است كه شايد يك فرد شهرنشين كمتر فرصت برخورد با اين اقشار را پيدا كند. من سعي كردهام با انتشار عكسهاي مربوط به فرهنگ و آداب و رسوم مردم روستا، سبك زندگي آنها را به مردم شهرنشين كه كمتر با اين فضاها روبهرو ميشوند نشان دهم. از طرف ديگر محيطبانان در طبيعت با آثار تاريخي بسياري روبهرو ميشوند كه معرفي اين آثار هم ميتواند براي مردم جالب و ديدني باشد.
- در طول سالهاي فعاليتتان در محيطباني حتما خاطرات زيادي داريد. عمدهترين خاطراتتان در چه زمينهاي است؟
تكتك روزهاي فعاليت ما ها در محيطباني برايمان خاطره شده اما بيشترين خاطرات ما از خاطراتي كه روستاييان و چوپانها برايمان تعريف كردهاند ساخته شده است. اهالي روستا بهخصوص چوپانها خاطرات بسيار جالبي دارند كه هر كدامشان سرشار از تجربيات بسياري است. همين خاطرات آنها به نوعي براي ما هم خاطره ميشود و سعي ميكنيم از تجربيات آنها در كار و زندگيمان استفاده كنيم.
- حضور مداوم در طبيعت در شكل زندگي شما تغيير ايجاد كرده است؟
مسلما تغييرات زيادي در زندگي ما بهوجود ميآيد اما مهمترين تغيير در زمينه تغذيه است. متأسفانه در شهرها اغلب مواد غذايي مصنوعي و كارخانهاي شدهاند درصورتي كه مواد غذايي طبيعي كيفيت و خاصيتي بهمراتب متفاوت از مواد غذايي كارخانهاي دارند. در خانه ما اكثر مواد غذايي و بهخصوص لبنيات بهصورت طبيعي استفاده ميشود كه فكر ميكنم حضور و فعاليتم در طبيعت حداقل اين تأثير ويژه را در زندگي من و خانوادهام داشته است.
- حيوان آزارها عاطفه ندارند
به نظر من آنهايي كه حيوانات را آزار ميدهند دچار مشكلات جدي اخلاقي، فرهنگي و خانوادگي هستند كه بايد شناسايي شده و از سوي روانشناسان و جامعهشناسان مورد بررسي و درمان قرار بگيرند. يك شكارچي مجاز هم بهواسطه شغل يا تفريحي كه با شكار ميكند قصد آزار حيوانات را ندارد و وقتي به شكارش تيري شليك ميكند خودش را به سرعت از فاصله 500متري به صيد ميرساند تا حيوان زخمي شده را ذبح كند و حيوان عذاب نكشد اما كسي كه دست به حيوانآزاري ميزند ذرهاي عاطفه در وجودش نيست و چه بسا كه با خانواده خودش و همنوعانش هم رفتار درستي نداشته باشد.