يكي از اين كارگاهها متعلق به حاج عسگر عسگري است. حاجعسگر متولد 1305در شهر لالجين است و برخي به او لقب پدر سفالگري لالجين را دادهاند. اين سفالگر باسابقه بيش از 75سال در اين رشته مشغول بهكار است و ميگويد اين هنر را از قديميترها ازجمله پدرش و استاد غياثعلي نظري و استاد اسماعيل دايي آموخته است». به مناسبت ثبت جهاني لالجين گفتوگويي با حاج عسگر داشتهايم كه از خاطرات خود ميگويد.
حدود 87سال دارم. البته تولدم را در شناسنامه 1305نوشتهاند. سفالگري را ابتدا از پدرم ياد گرفتم آن زمان پدرم سفالگري ميكرد و من از كودكي در كنارش كار ميكردم. به مرور من هم استادكارشدم.
آن زمان ما با چرخ كار ميكرديم. چرخ سفالگري را كه چوبي بود با پاهايمان ميچرخانديم و گل سفال را روي صفحه چوبي آن ميگذاشتيم هر ظرفي كه ميخواستيم، ميساختيم. تا دهه40سوخت مورد استفاده كورهها چوب و بوتههاي گياهي بود. آن زمان رفتهرفته نفت سياه جاي سوخت گياهي را گرفت و چند سالي است كه به كارگاههاي جديد كه خارج از شهر ايجاد ميشود گاز طبيعي ميدهند و كورهها با گاز روشن ميشود.
قديم دينام برقي نبود، از كارهاي تزئيني و دكوري هم خبري نبود، همه كارهايي كه ما درست ميكرديم ظروف غذاخوري و ظروف كاربردي بود. در بيشتر روستاها و حتي شهرها هم يخچال نبود و تابستانها براي خنك نگهداشتن آب از كوزه استفاده ميكردند. بيشتر توليدات ما كوزههاي سفالي بود كه احتياج به لعاب هم نداشت و ساده بود. البته كارهاي لعابي هم ميساختيم.
از شهرستانها ميآمدند و سفال ميخريدند. آن زمان از اصفهان، شيراز، شهرضا، مشهد و ساير نقاط ايران مشتري داشتيم. اوايل با چهارپايان حمل ميكردند اما به مرور كاميونها وارد شدند. تاجراني بودند كه از ما خريد ميكردند و بار ميزدند و در شهرهاي ديگر ميفروختند. سفال هميشه مشتري داشته و هنوز هم كم و بيش مشتري دارد.
كندوي زنبورعسل، خمره، خم، گلدان و ظروف ديگري ميسازيم اما اين روزها ديگر اين چيزها خريداري ندارد، تمامي انبارهاي ما پر است. هر روز كار ميكنيم و اميدواريم يك روزي وضعيت بازار بهتر شود و توليدات را بفروشيم. خدا ميداند چه اتفاقي ميافتد اما بعدها انشاءالله خوب ميشود.
- احترام به پيشكسوت سفالگري
زمان جنگ فرزندم هم شهيد شد. در سالهاي اخير كمتر كار ميكنم و يكي از فرزندانم بيشتر كار ميكند و نوهام هم پيش او مشغول است. 3نفر در كارگاه ما كار ميكنند. اين روزها براي اينكه حوصله من سر نرود ساعتي را به كارگاه ميروم و كار ميكنم اما بيشتر پسرم اينجا را اداره ميكند.
قديم آمدند گفتند آمدهايم تو را بيمه كنيم. من ترسيدم چون نميدانستم بيمه چيست و فرار كردم اما بعدها كه پشيمان شدم و متوجه اهميت بيمه شدم ديگر كسي سراغي از من نگرفت. من مسنترين سفالگر لالجين هستم و خوشبختانه مردم خوب لالجين هميشه با احترام به من نگاه ميكنند و حرمت ميگذارند. من هم متقابلا وظيفه دارم احترام همسايگانم را داشته باشم.
- اگر لالجين جهاني شود...
از حدود 10سال پيش قيمت سوخت گران شد و چون كارهاي ما درشت است و اصطلاحا به توليدات ما «درشتبار» ميگويند، دير ميپزند،يعني پخت سفالهاي ما سوخت زيادي مصرف ميكند. به همين دليل صرفه زيادي ندارد و ناراضي هستيم. هرچه ميفروشيم به جاي پول گاز پرداخت ميكنيم.
من نميدانم ثبت جهاني لالجين چه تأثيري روي كار ما ميگذارد اما اميدوارم كارها بهتر شود و شرايط شغلي جوانان وضعيت خوبي پيدا كند. بعضيها ميگويند خارجيها ميآيند و سفال ميخرند بازار بهتر ميشود اگر اين اتفاق بيفتد ما هم خوشحال ميشويم. سالهاي پيش سفال چيني به لالجين ميآوردند اما مدتي است ديگر جنس چيني به لالجين نميآورند. اگر سفال چيني وارد كنند وضع بازار ما بدتر خواهد شد. در لالجين بيكار كم داريم حتي خيلي از سفالگران و كارگران از روستاهاي اطراف و همدان ميآيند و در لالجين كار ميكنند. لالجين شهر خوبي است اما احتياج به حمايت مسئولان دارد.
اداره ميراث فرهنگي و شهرداري لالجين هيچ حمايتي نميكنند. شهرداري از كارگاهها و كورههاي سفالگري سنتي حمايت نميكند و كارگاههاي سنتي و قديمي درحال تخريب هستند. شهرداري بايد كمك كند تا كارگاههاي سنتي لالجين حفظ شود.
- پيشينه سفال در همدان
پيشينه سفالگري در همدان را بايد در دوران تمدن كاسيها در اين شهر جستوجو كرد. آثار بهدست آمده از لايههاي مختلف تپه باستاني «پيسا» در جنوب شهر فعلي همدان نشان ميدهد هنر سفالگري در هزاره سوم پيش از ميلاد نيز رواج چشمگيري داشته. آثار سفالين بسياري از دوران مادها، اشكانيان، ساسانيان، سلجوقيان، صفويه و قاجار از همدان و شهرهاي اطراف بهدست آمده است. همين پيشينه كهن و كارنامه است كه همدان را به مهمترين مركز توليد سفال خاورميانه بدل كرده است.
در 400 سال گذشته مهمترين مراكز توليد سفال استان همدان روستاي «فرسفج» در شهرستان تويسركان و شهر«لالجين» در شهرستان بهار بوده اما كارگاههاي توليد سفال و كورههاي سفالگري در روستاي فرسفج كه چندسالي است به شهر تبديل شده بيش از 4دهه است كه خاموش است. هنرمندان فرسفج روزگاري زيباترين سفالهاي بدون لعاب را توليد ميكردند اما ديگر صداي چرخ آنان به گوش نميرسد. فعالان مدني استان بر اين باورند هنوز هم ميتوان چرخهاي سفالگري فرسفج را به حركت درآورد به شرطي كه مديران ارشد استان عزمي براي اين كار داشته باشند اما خوشبختانه لالجين وضعيت خوبي دارد.
- لالجين؛ شهر جهاني سفال
لالجين شهري است با حدود 17هزار نفر جمعيت كه در شهرستان بهار همدان واقع شده است. اين شهر اصليترين مركز ساخت سفال ايران است كه 80درصد از جمعيت آن از اين راه ارتزاق ميكنند و درآمدزايي دارند.برخي از اهالي لالجين قدمت و تاريخ سفالگري دراين شهر را بيش از يك هزار سال تخمين ميزنند اما هنوز هيچ سندي بر تأييد اين ادعا وجود ندارد. آثار بهدست آمده نشان ميدهد سفالگري حدود 400سال در اين شهر سابقه دارد و وجود كارگاهها و كورههاي قديمي اين گفته را تأييد ميكند. در سالجاري مهمترين رويداد براي اين شهر رقم خورد و لالجين از طريق شوراي جهاني صنايعدستي بهعنوان شهر جهاني سفال شناخته و ثبت جهاني شد. ثبت جهاني لالجين بدون شك دستاورد زيادي براي سفالگران و مردم لالجين خواهد داشت و درصورت برنامهريزي درست از سوي مديران ارشد ميتواند برگردشگري و اقتصاد استان نيز تأثير بگذارد.