وقتي اتفاقهاي كوچك را بزرگ كنيم و مدام فكر ما مشغول آنها باشد، به ما ميگويند خودخور. بعضیها به یک حرف یا یک مشکل ریز بیش از حدی که باید فکر میکنند؛ هرچند ميتوان طور ديگري رفتار كرد و با جستوجوي راههاي کمتر غصهخوردن؛ حال خود را بهتر و زندگي خود را شادتر كرد. بیایید با هم به این راهها برویم.
بعضي قديميها ميگفتند كه غصه قسمتی از استخوان ماهی است که اگر خورده شود در گلو گیر میکند، طوری که نه میتوان قورتش داد و نه بیرون آورد و به همیندلیل موجب ناراحتی و اندوه میشود.شاید برای همین باشد که وقتی شخصی دچار اندوه شود به اصطلاح میگویند او غصه میخورد؛ البته غصهخوردن براي آنچه گذشته و ديگر نميتوان تغييرش داد يا براي آنچه احتمالاً در آینده رخ خواهد داد، سودی ندارد.
در واقع باید قبل از هرچیز به این پرسش پاسخ بدهیم که این درست است که بهجای مطرحکردن، حلکردن و حتی فراموشکردن برخی مسایل غصه بخوريم، خودخوری کنیم و نگران باشیم؟
هنگام ناراحتي و اندوه لازم است که اولاً خودخوری نکنیم و ناراحتی یا غصهی خود را سرکوب نکنیم و در دلمان نگه نداریم، چون روی قلب و فکر ما تأثیر میگذارد و بدون این که خودمان متوجه شویم، رفتارهای بعدی ما را از حالت طبیعی و عادی خارج میکند. پس اگر لازم شد گریه کنیم و اگر نیاز بود حتماً مسئلهمان را با اعضای خانواده و یا یک مشاور روانشناس در میان بگذاریم.
روانشناسان معتقدند غصه و غم در واقع یکجور عکسالعمل طبیعی در برابر ناخوشایندیهای زندگی است. غصه خوردن و غمگين شدن برای اتفاقهای ناراحتکننده در حد عادی بد نیست و اگر آن اتفاق بهخاطر رفتار خودمان رخ داده باشد میتوانیم روی آن فکر کنیم و تصمیم درست بگیریم كه از تکرار آن اشتباه جلوگیری کنیم. غصه خوردن و غمگين شدن برای آینده هم که اصلاً پذیرفته نیست؛ برای آینده باید تصمیم درست گرفت و اجرا کرد.
وقتي حسابی گریه کردیم بايد حواسمان باشد که گریهها نباید مدام تکرار شوند و ما را به خودخوری برسانند. حالا باید به مرحلهی دیگری برسیم و این را بدانیم که ما مسئول شادکردن خودمان هستم. ما میتوانیم با تمام عوامل روزمرهای مقابله کنیم که در شادمانی درونی ما اخلال ایجاد میکنند.
بعضیوقتها باید یاد بگیریم که ببخشیم و فراموش کنیم، گرچه معمولاً نميشود كامل فراموش کرد؛ اما همينكه کسی یا ماجرایی را ببخشیم، خود اين بخشيدن باعث میشود هروقت آن فرد را دیدیم و یا در محیطی قرار گرفتیم که یادآور ماجرای تلخی بود، دیگر حسهای منفی و آزاردهندهی قبل، با ما همراه نشوند. به این شکل از بارخودخوریمان کم میکنیم.
اگر بهخاطر اتفاقي غمگين شديم و غصه خورديم،خوب است گوشهای بنشینیم و کل بدنمان را رها کنیم. اينطوري بهتر ميتوانيم آرامش پيدا كنيم. براي اينكار چند نفس عمیق بکشیم و چشمانمان را ببندیم و از عدد 10 تا یک را بهصورت معکوس بشماریم. به این ترتیب از حالت شوک اولیه خارج میشویم.
هنگام غمگينبودن، کمککردن به دیگران روحیهی ما را بهتر میکند. این کمک میتواند بسیار ناچیز باشد و به شكلهاي گوناگون انجام شود. کمک به دیگران در وهلهی اول کمک به روح وروان خودمان است.
شرکت در کلاسهای ورزشی پرتحرک و یا ورزشهای آبی و یا هر کلاس ورزشی که به آن علاقه داریم، معجزهوار به تقویت روحیه و دورشدن از فضای غم و ناامیدی کمک میکند.
به خودمان یادآوری کنیم که مشکلات به رشد ما کمک میکنند و بسیاری از موفقیتهای بزرگ، نتیجهی رويارويي با مشکلات بودهاند. برای همین به جای غصهخوردن و خودخوریکردن باید از تجربهی بهدست آمده برای رشد خودمان بهره بگیریم.
شاید بسیاری از پیشرفتهای درسی و شخصی زندگی ما هم در واکنش به برخی شرایط و مشکلات بهدست آيد؛ پس یادمان باشد هر غم وغصهای که از دل گذشته بیرون میآید و یا تازه اتفاق افتاده است ميتواند به ما کمک کند تا نقاط ضعف خود را بشناسیم و آنها را به نقاط قوت تبدیل کنیم؛ نه این که بنشینیم و برای نقطهضعفهایمان غصه بخوریم!