نرسی قربان: در شرایط امروز مسئله صادرات گاز ایران به بحث روز در محافل کارشناسی و خبری تبدیل شده است.

در مورد صادرات گاز از ایران می‌باید به این سؤال پاسخ داد که آیا ایران می‌تواند صادرکننده عمده گاز باشد و در عین حال همه نیازهای داخلی خود اعم از خانگی، تجاری، ‌صنعتی، سوخت مورد نیاز نیروگاه‌های کشور و نیز تزریق به حوز‌ه‌های نفتی برای بازیافت مجدد نفت خام را تأمین نماید.

در حال حاضر، مهم‌ترین سند برنامه‌ریزی کشور، سند چشم‌انداز 20 ساله است. در سند چشم‌انداز، در مورد صنعت گاز کشور تأکید شده‌ که ایران تا پایان سال 1404 به جایگاه سومین تولیدکننده گاز جهان و سهم 8 تا 10 درصدی از تجارت جهانی و فرآورده‌های گازی دست‌ یابد.

بر اساس آمارهای منتشره توسط شرکت نفت انگلیس در سال 2006 تولید گاز روسیه 612 و تولید گاز آمریکا 524 میلیارد مترمکعب بوده‌است. کانادا با 187 میلیارد، ایران با 105 میلیارد مترمکعب مقام‌های سومین و چهارمین تولیدکنندگان عمده گاز جهان محسوب می‌شوند.

با توجه به ذخائر گاز موجود، کشورمان با توسعه میادین گازی به آسانی می‌تواند به سومین تولیدکننده بزرگ گاز جهان تبدیل شود. ذخائر ایالات متحده آمریکا حدود یک پنجم ذخائر ایران و برعکس، تولید گاز این کشور حدود 5 برابر تولید گاز کشورمان می‌باشد.

لذا با برنامه‌ریزی صحیح و توسعه همه‌جانبه منابع گازی موجود، ایران می‌تواند در افق چشم‌انداز، مقام دومین تولیدکننده گاز جهان را برای خود هدف قرار داده و جایگزین آمریکا گردد.

اما دستیابی به سهم 8 تا 10 درصدی از کل تجارت جهانی گاز و فرآورده‌های گازی، نیاز به بررسی بیشتری دارد، به ویژه اگر هدف اول یعنی افزایش تولید گاز عملی نشود.

تجارت گاز در جهان از طریق خط لوله انتقال گاز یا به‌صورت LNG، از 581 میلیارد مترمکعب در سال 2002 به 748 میلیارد مترمکعب در سال 2006 افزایش یافته‌است که از رشد متوسط سالانه 5/6 درصدی حکایت دارد.

اگر این روند ادامه یابد، تا سال 2020 تجارت گاز جهانی به حدود 1800 میلیارد متر‌مکعب در سال خواهد رسید که 8 تا 10 درصد این مقدار یعنی 144 تا 180 میلیارد مترمکعب گاز در سال خواهد بود که به مراتب از کل تولید کنونی ایران بالاتر است و بیش از 12 تا 15 برابر تعاملات گازی ایران در سال گذشته می‌باشد.

از این بحث‌ها می‌توان نتیجه گرفت که با روند افزایش تولید فعلی و با در نظر گرفتن نیازهای آتی بحث صادرات گاز بالاخص به‌صورت LNG که از مزایای راهبردی نیز برخوردار نیست و منجر به آبادانی کشور نیز نمی‌شود به ضرر منافع ملی است.

از سوی دیگر اگر تولید گاز ایران  با همت مسئولین افزایش چشمگیری داشته و به 5 تا 6 برابر تولید کنونی برسد به‌طوری که کلیه نیازهای داخلی، تزریق و صنایع گازبر تأمین گردد بحث صادرات به نفع کشور خواهد بود.

هدف سهم 8 تا 10 درصدی در تجارت گاز جهانی که در چشم‌انداز آمده است نیز احتمالاً با فرض افزایش چندین برابری تولید گاز بوده‌است که همه گزینه‌ها را برای ایران میسر می‌سازد. در این میان، ‌صنایع گازبر، ارزش افزوده‌ای به مراتب بیشتر از صادرات گاز برای ایران می‌تواند داشته‌باشد.

این صنایع علاوه بر آنکه ایجاد اشتغال که از معضلات کنونی کشور است می‌نماید منجر به جذب سرمایه‌های عظیم به داخل کشور و دستیابی به تکنولوژی پیشرفته در این امور می‌گردد.

این مهم نیز می‌باید جدا از مصارف داخلی گاز و تزریق مورد بررسی قرار گیرد.

برچسب‌ها