ناصر پورحسن: هنگامی که پرویز مشرف و بی‌نظیر بوتو در امارات متحده عربی در مورد تقسیم قدرت در پاکستان به توافق رسیدند به نظر می‌رسید که بحران سیاسی در این کشور فروکش می‌کند.

عدم آبستراکسیون نمایندگان حزب مردم (طرفداران بی‌نظیر بوتو) در مجمع ملی و انتخاب مجدد پرویز مشرف به سمت ریاست جمهوری، بر تقویت فرضیه مذکور افزود، اما بار دیگر بحران این کشور را فراگرفت.

اگرچه مشرف با اعلام وضعیت اضطراری به بهانه ایجاد هارمونی میان نهادهای مختلف و مقابله با افراط‌گرایان قانون اساسی پاکستان را به حالت تعلیق درآورد، اما در حقیقت این تصمیم برآیند پارادوکس‌های اساسی در صحنه سیاسی پاکستان است و به همین دلیل این کشور به نظر می‌رسد  – حداقل در آینده نزدیک –  ثبات در پاکستان دغدغه جدی خواهد بود.

ارتشبد پرویز مشرف در 12 اکتبر 1999 در یک کودتای بدون خونریزی، نواز شریف را ساقط کرد و به قدرت رسید.

مشرف در قالب فرهنگ سیاسی پاکستان که نظامیان مسئولیت و ماموریت ویژه‌ای برای خود قائلند و به همین دلیل قبل از وی مدت زیادی (1988-1978 و 1970-1958) زمام امور را به بدست گرفته بودند، کودتا کرد.

باز هم در چارچوب آن فرهنگ بود که مردم پاکستان با شاخه‌های گل از رهبر کودتاچیان استقبال کردند. در آن مقطع مبارزه با فساد، وظیفه اصلی مشرف بود.

دو سال پس از کودتا، حادثه 11 سپتامبر رخ داد و مسئولیت سنگین دیگری بر دوش مشرف گذاشت و آن مبارزه با تروریسم بود.

رئیس‌جمهوری پاکستان می‌باید در جبهه‌ای می‌جنگید که تا روز قبل از 11 سپتامبر، متحد استراتژیک آن بود. جای هیچگونه ابهامی نیست که طالبان از مدارس مذهبی – بویژه در ایالت سرحد شمالی – آموزش دیدند و وارد افغانستان شدند.

جنگجویان طالبان با فرماندهان القاعده در حملات برق‌آسایی که نتیجه آموزش‌های سنگین و لجستیک قوی بود، توانستند از پایتخت اولیه خود  (قندهار) به کابل بروند.

پاکستان از معدود کشورهایی بود که دولت طالبان را به رسمیت شناخت و سخنگوی این دولت تا مدت‌ها پس از 11سپتامبر، مواضع طالبان را تشریح می‌کرد.

دولت پاکستان برای رهایی از مناقشه دیرینه مرزی با افغانستان، پس از پایان اشغال این کشور توسط شوروی، طالبان را به افغانستان گسیل داد تا عمق استراتژیک خود را توسعه بخشد.

لازم به ذکر است که افغانستان تنها کشوری بود که هنگام تقسیم شبه قاره و استقلال پاکستان، این کشور را به رسمیت نشناخت.

افغان‌ها خط مرزی که انگلیسی‌ها – تحت عنوان دوراند – بین افغانستان و پاکستان ترسیم کردند را هرگز به رسمیت نشناخته‌اند. بسیاری از افغان‌ها، بخش عمده ایالت سرحد شمالی را جز خاک افغانستان می‌دانند.

قرارگرفتن مشرف در جبهه مبارزه با تروریست‌ها، برای بسیاری از هواداران طالبان در پاکستان غیرمنتظره بود. محمد صوفی رهبر گروه «تحریک نفاذ شریعت محمدی» در همان مقطع، همکاری مشرف با آمریکا را جنگ علیه مردم پاکستان نامید نه تروریست‌ها.

هم‌اکنون اعضای این گروه به رهبری مولانا فضل‌الله که به ملارادیو مشهور است کارزار سختی را علیه نیروهای امنیتی  پاکستان آغاز کرده‌اند.

وی که با یک رادیوی اف.ام نیروهای خود را هدایت می‌کند، چند مامور امنیتی پاکستانی را در ملاء‌عام گردن زد و بیش از 250 تن از نظامیان پاکستانی را به اسارت گرفت که این اقدام از سال 1971 – استقلال بنگلادش – برای ارتش پاکستان از نظر تعداد اسیر بی‌سابقه بوده است.

با گذشت زمان، پرویز مشرف با مشکلات بیشتری در انجام ماموریت‌های خود مواجه شد.

وی که به گفته مقتدرخان تحلیلگر مسائل سیاسی دانشگاه دلور آمریکا یک دیکتاتور لیبرال بود، در کنار مبارزه با تروریسم می‌باید دمکراسی را نیز در پاکستان اجرا می‌کرد. رئیس‌جمهور پاکستان طی سال‌های پس از 11 سپتامبر بیش از 10 میلیارد دلار کمک دریافت کرد تا این ماموریت متعارض را انجام دهد.

زلمای خلیل‌زاد سفیر سابق آمریکا در افغانستان از جمله کسانی بود که در این رابطه با کالین پاول وزیر خارجه وقت آمریکا به مشاجره پرداخت. خلیل‌زاد گفته بود مشرف دشمن ماست  نه دوست ما، اما پاول گفته بود که از سیاست‌های پاکستان انتقاد نکن.

خلیل‌زاد معتقد بود که مشرف بخشی از مشکل مبارزه با تروریسم است نه راه حل آن. البته مقامات آمریکا به خوبی موقعیت مشرف را درک کرده بودند. از یکطرف به ناکارآمدی وی در مبارزه با تروریسم اعتراف داشتند اما از سوی دیگر از دست‌دادن مشرف، موجب می‌شد که پاکستان به یک دولت ناکام تبدیل شود.

دولت ناکام اصطلاحی است که استراتژیست‌های آمریکایی برای نامیدن مناطقی به کار می‌برند که دولت مرکزی در آنجا اقتدار ندارد. به نظر این افراد،  دولت‌های ناکام، مناسب‌ترین مکان برای پرورش تروریست‌ها هستند و افغانستان دارای چنین ویژگی بود.

جلوگیری از تبدیل دولت‌های ضعیف به دولت‌های ناکام است. از منظر آنها پاکستان تنها کشوری اسلامی است که دارای بمب‌هسته‌ای است و افراط‌گرایان این کشور نیز بیشترین دشمنی با آمریکا را دارند. آمریکا برای حل این پارادوکس راه حل بینابینی انتخاب کرد که آن حفظ مشرف در قدرت با همکاری بی‌نظیر بوتو بود.

تحولات پاکستان براساس این سناریو پیش می‌رفت اما مشرف احساس کرد که افتخار محمود چودری مخالف سرسخت او در دیوان عالی بی‌کار نخواهد نشست و رای ابطال انتخابات ریاست جمهوری وی به علت تصدی همزمان 2 شغل ریاست‌جمهوری و فرماندهی ارتش را صادر خواهد کرد.

مشرف با بهانه سرکوب تندروها در یک اقدام پیشدستانه وضعیت اضطراری اعلام کرده و چوهدری را برکنار کرد. با این اقدام مشرف بار دیگر بحران پاکستان را فرا گرفت و بازی سیاسی در این کشور پیچیده‌تر شد.

مخالفان دولت که اینک متشکل از هواداران بوتو، چوهدری، نواز شریف از یک طرف و گروه‌های افراطی هوادار طالبان از طرف دیگر هستند، دست به اعتراض زدند.

چوهدری، حقوقدانان معترض را به خیابان فراخواند. بوتو نیز با انتقاد شدید از مشرف، خواستار لغو سریع وضعیت اضطراری و برگزاری انتخابات پارلمانی در موعد مقرر شد.

در تظاهرات روز  پنجشنبه صدها تن از طرفداران بوتو بازداشت شدند تا در تظاهرات روز جمعه در راولپندی شرکت نکنند.

اگرچه مشرف برای آرام‌کردن مخالفان اعلام کرده که انتخابات پارلمانی تا قبل از 15 فوریه برگزار می‌شود و پیش از سوگند دوره جدید ریاست جمهوری، لباس نظامی خود را از تن درمی‌آورد، اما بحران پاکستان با این وعده‌ها فروکش نمی‌کند.

به علاوه سرمقاله‌نویس واشنگتن‌پست نیز نوشت آمریکا از رژیمی حمایت می‌کند که مردم خود را سرکوب می‌کند.

نگه‌داشتن مشرف در قدرت تنها به تقویت تندروها و تحریک آنها علیه آمریکا منجر می‌شود، تندروهایی که اینک در ساختار قدرت سیاسی و نظامی پاکستان نفوذ کرده‌اند.

مقامات پاکستان در گذشته احساس می‌کردند که ISI (سرویس امنیتی ارتش) کنترل طالبان را در دست دارد اما اینک این کنترل در حال معکوس‌شدن است. علاوه بر این تندروها در پاکستان، به‌ویژه در ایالت سرحد شمالی و مناطق وزیرستان از جمله سوات از پایگاه اجتماعی قدرتمندی برخوردارند.

مردم این منطقه که با پشتونستان افغانستان همجوار است، نیروهای طالبان را مجاهدین نامیده و تنها در عرض کمتر از3ساعت بیش از 24 هزار دلار برای آنها اعانه جمع‌آوری کردند.

بسیاری از افراط‌گرایان پاکستان حکم ایمن الظواهری مردم شماره 2 القاعده که پس از ماجرای مسجد لعل برای جهاد علیه مشرف صادر شد، استقبال کرده‌اند.

به طور کلی صحنه سیاسی پاکستان دچار این تضادهای بنیادی است و به نظر نمی‌رسد که حداقل در آینده نزدیک راهی برای برون‌رفت از آن وجود داشته باشد و مشرف با حل یک چالش، چالش دیگر پیش‌روی خود ایجاد می‌کند.

مشرف بر سر دوراهی

مشرف که علاوه بر اعتراض‌های داخلی، با مخالفت‌های بین‌المللی نیز مواجه شده، بر سر یک دوراهی قرار گرفته است. البته همین وضعیت برای آمریکایی‌ها نیز پیش آمده است.

پس از چند روز سکوت مقامات آمریکا، جرج بوش در کنفرانس خبری با سارکوزی رئیس‌جمهور فرانسه گفت: به مشرف گفته است که شما نمی‌توانید هم رئیس‌جمهور باشید و هم رئیس ارتش.

اما در همین حال جان نگرو پونته معاون وزیر خارجه آ‌مریکا کارنامه پاکستان در زمینه مبارزه با تروریسم را تحسین‌برانگیز خواند.

برچسب‌ها