اما این همه تلاش و مشقت برای تولید کنندهای که در دور افتادهترین نقاط کشور به امید زندگی بهتر فرشی با تاروپود جان میبافد نه تنها دستاورد مادی نداشته بلکه در محصولاتی که شهرت جهانی پیدا میکنند نیز اثری از این بافندگان گمنام دیده نمیشود.
نابسامانی نظام تولید و عرضه فرش در کشور موجب شده تا واسطههایی که کوچکترین نقشی در خلق این آثار نداشتهاند این دسترنج را به کمترین قیمت از تولید کنندگانی که اطلاعی از ارزش واقعی فرش تولیدی خود ندارند خریداری کرده و در واقع با دسترنج این تولیدکنندگان در ناز و نعمت بسر برند.
از سوی دیگر دستگاههای طویل و عریض متولی تولید و صادرات فرش، بدون ریشهیابی علل واقعی افول روز افزون صنعت فرش دستباف کشور در پیچ و خم تغییر شیوه محاسبه میزان صادرات فرش برای موجه جلوه دادن یا حداقل کم رنگتر کردن افول جهانی فرش ایرانی هستند.
این در حالی است که رقبای فرش ایرانی که روزگاری حرفی برای گفتن در مواجه با این هنر ایرانی نداشتند از این غفلت بهرهبرده و با در اختیار گرفتن بازارهای جهانی حتی نام فرش ایرانی را کپی میکنند.
باید به متولیان صنعت فرش دست مریزاد گفت که در سایه سیاستگذاریهای ناکار آمد از هیچ تلاشی برای عادی جلوه دادن وضعیت تولید و عرضه فرش و حفظ جایگاه خود دریغ نمیکنند.
تجربه کشورهای مختلف در توسعه صنعتی نشان میدهد تا زمانی که تولیدکنندگان واقعی تحت پوشش حمایتهای دولت قرار نگرفته و موانع تولید برطرف نشود، نمیتوان انتظار افزایش کمی و کیفی تولیدات و بهبود قدرت رقابتپذیری کالای عرضه شده را داشت.
این موضوع مصداقی روشن در صنعت فرش کشور دارد در حالی که بسیاری از رقبای فرش ایرانی مانند هند، چین و پاکستان با حمایت از تولیدکنندگان خود در مناطق روستایی از طریق تهیه مواد اولیه مناسب، تأمین رفاه اجتماعی و حتی تهیه طرح و نقش کپی شده فرش ایرانی زمینه را برای تولید متناسب با نیاز بازارهای جهانی فرش فراهم کردهاند متولیان صنعت فرش کشور تنها با اتکاء به عملکرد غیرقانونی این کشورها تلاش دارند تا از دست رفتن بازارهای جهانی فرش را به شکل دیگری جلوه دهند.
تا کنون هیچیک از این دستگاهها آماری واقعی از حمایتهای انجام شده در زمینه تأمین مواد اولیه، نقدینگی، حذف واسطهها از چرخه تولید و صادرات فرش یا پوشش مناسب خدمات بیمهای و درمانی متناسب با شأن بافندگان فرش ارائه نکردهاند.
تولیدکنندگانی که بدون اغراق مظهر هنر و خلاقیت بوده و در سختترین شرایط معیشتی، تولید فرش را بهعنوان مرحمی برای دردهای خود که ناشی از اختلاف طبقاتی موجود در جوامع شهری و روستایی است، قلمداد میکنند.
دسترنجی که به یغما میرود
به راستی بیمه قالیبافان، ارائه خدمات در مانی مناسب، آموزشهای لازم برای تولید فرش متناسب با نیاز بازارهای جهانی و تأمین مواد اولیه مرغوب و با قیمت مناسب، چه جایگاهی در تولید فرش دستباف ایرانی دارد؟
در شرایطی که بسیاری از بافندگان برای تأمین مواد اولیه تولید مانند خامه و چله بهدلیل نداشتن نقدینگی مورد نیاز ناچار به تهیه این مواد از طریق واسطههایی هستند که با سلفخری فرش تولیدی، سود سرشاری را به دستمی آورند، چگونه میتوان انتظار داشت تا سود واقعی ناشی از تولید فرش عاید بافندگان شده و محصولی مناسب از نظر کیفیت و قیمت تولید شود.
با این روند بافندگان فرش هیچگاه از مزایای واقعی دسترنج خود بهره نبرده اما در مقابل سوداگران و بازرگانان بسیاری هستند که از طریق خرید و فروش این کالای نفیس، در نهایت تنعم روزگار می گذرانند.
این گروه که معمولاً بهدلیل خلا ناشی از ناکارآمدی نظام تولید و عرضه هر کالایی هویدا میشوند، در واقع نماینده کارفرمایانی هستند که برحسب ماهیت خود از ضعیفترین طبقات جامعه ارتزاق میکنند.
ورود این قشر به چرخه تولید و عرضه فرش موجب تأثیری منفی بر رابطه عرضه و تقاضا، افزایش قیمت و کاهش کیفیت فرش دستباف ایرانی شده است.
این در حالی است که با وجود وعدههای مختلف برای احیای فرشبافی و حمایت از بافندگان، به تأثیر مخرب این گروه بر تولید و صادرات فرش توجهی نشده و در تمام مراحل تولید فرش اعم از تهیه مواد اولیه (دباغی، ریسندگی و رنگرزی) و بافت و فروش فرشهای تولیدی، حضور واسطهها و دلالها به نحو بارزی محسوس است.
با این روند نفوذ دلالها و سلفخرها گاه تا آن حد پذیرفته و طبیعی است که بهطور نمونه در یزد، فردی تمام بازار پشم دباغی و خامه تقلبی مورد مصرف در صنعت فرش را در دست داشته و تولیدکنندگان خردهپای فرش به نوعی تحت حمایت و بدهکار وی هستند.
از سوی دیگر معمولا این افراد بهدلیل منافع طبقاتی خود، با مراکز ذینفوذ در ارتباط بوده و از حمایت آنها برخوردار هستند. این روند موجب شده تا آنان به راحتی نظر خود را در بازار و قیمت فرش اعمال کرده و قیمت تمام شده فرش به چندین برابر افزایش یابد.
این در حالی است که در سالهای اخیر، افزایش قیمت تمام شده فرش دستباف ایران بهعنوان یکی از عوامل اصلی رکود بازار فرش ایران و شکلگیری رقبایی از چین، هند، ترکیه، پاکستان و غیره شده.
با این روند ضروری است تا متولیان صنعت فرش با ساماندهی چرخه تولید، و عرضه فرش در بازارهای داخلی و خارجی، در زمینه حذف و کاهش نفوذ این گروه اقدام جدی انجام دهند.
شکی نیست آنچه اکنون در کارگاههای فرشبافی بهخصوص تک بافیهای روستاها و نقاط فقیر نشین شهرها در جریان تولید وجود دارد، مصداق بارز بهرهکشی مطلق برخی افراد فرصت طلب محسوب میشود.
بدان معنا که از آغاز تولید، زمام امور تولید و بازاریابی در اختیار دلالهایی قرار میگیرد که تمام منافع احتمالی را حتی پیش از تولید فرش به خود اختصاص دادهاند.
در این شیوه صاحب کار یا سلفخر با پرداخت وام خرید مواد اولیهای که معمولا فاقد کیفیت لازم است( دار، چله، خامه و غیره) همه امور قیمت گذاری، کنترل بازار و حتی زمان لازم برای تولید را تعیین میکند.
این در حالی است که در این گونه واحدهای تولیدی معمولا از طبیعیترین حقوق کارگر مانند شرایط سالم تولید، بهداشت، بیمه و غیره خبری نبوده و بافندگانی که خارج از هر ضابطهای ساعتهای طولانی کار میکنند، معمولا در اواسط جوانی بهدلیل ضایعات جسمی ناشی از کار سخت، فرسوده میشوند، گرچه در بسیاری از موارد این کارگاهها ظاهراً مستقل و متعلق به خود بافنده است ولی شرایط پنهان حاکم بر روند تولید، عملا انبوه کارگران قالیباف را در خدمت نظام بهره گیری غلطی قرارداده که نقش چشمگیری در کاهش کیفیت فرش دارند.
نمود عینی این نظام ناکارآمد تولید را میتوان در بعضی از نقاط ایران مثل خراسان، کرمان، کرمانشاه و همدان مشاهده کرد.
همچنین اجرای طرح کارگاههای غیرمتمرکز قالیبافی با مدیر متمرکز پوششی به موضوعی تبدیل شده که زمینه را برای سودجویی واسطهها، گرفتن تسهیلات کلان از سامانه بانکی به نام بافندگان محروم و سوءاستفاده واسطهها از دسترنج میلیونها مرد و زن زحمتکش قالیباف فراهم کرده است.
کاهش صادرات فرش صورت مسئله پاک میشود
روند نزولی صادرات فرش دستباف نیز خود حکایت دیگری داشته و متولیان امر به جای بررسی علل و چارهجویی برای جلوگیری از تداوم این روند، در واقع صورتمسئله را پاک میکنند.
آمارهای سال گذشته حاکی از کاهش 17 درصدی صادرات فرش بوده و در سالجاری نیز آمارهای متفاوتی از میزان کاهش صادرات این کالا که رقم عمدهای از صادرات غیرنفتی را به خود اختصاص میدهد، ارائه میشود.
جدای از مباحث مطرح پیرامون رقم دقیق کاهش صادرات فرش، عملکرد دستگاههای متولی در این زمینه خود نشانگر واقعیتهای دیگری است.
تغییر نرخ پایه صادراتی فرش و افزایش 10 درصدی آن برای کمرنگ جلوه دادن میزان کاهش صادرات فرش در سایه افزایش غیرواقعی رقم ریالی فرش صادراتی تلاشی در این راستا محسوب میشود.
با این رویه بود که رئیس مرکز ملی فرش ایران با اتکاء به تغییر نرخ پایه صادرات فرش در تبیین میزان کاهش فرش دستباف چنین، گفت: صادرات فرش در 5ماهه نخست سالجاری نسبت به مدت مشابه قبل رشد منفی 2 تا 3 درصدی داشته است.
مرتضی فرجی با بیان این مطلب که آمار فروش فرش در نمایشگاه شهریور، در این آمار لحاظ نشده، چنین نتیجهگیری کرد، اگر این آمار را به میزان آمار صادراتی فرش در 6 ماهه نخست سالجاری بیافزاییم، صادرات فرش در این مدت نسبت به مدت مشابه سال قبل، با توجه به تنگناهای فرش دستباف، برابر میشود.
وی ارزش صادرات فرش در 5 ماهه نخست سال گذشته را 141 میلیون دلار و این رقم در سالجاری را 124 میلیون دلار عنوان و ابراز امیدواری کرده بود در 6ماهه دوم امسال کاهش آمار صادرات فرش جبران شود.
گرچه وی نیز پس از برخی واکنشها نسبت به این شیوه محاسبه میزان صادرات فرش، در ادامه ارقامی را اعلام کرد که حاکی از کاهش بیشتر صادرات فرش دستباف بود.
در شرایطی که طی سال گذشته بیشتر کالاهای صادراتی، رشد فزایندهای داشته است، صادرات فرش دستباف روند نزولی را شاهد بوده است.
براساس آمار گمرک، در سال ۸۵ حدود 23.1 هزار تن انواع کالای صنایع دستی به ارزش 527.5 میلیون دلار صادر شده که متوسط قیمت هر کیلوگرم کالای صنایع دستی حدود 22.8 دلار بوده است.
مهمترین کالای صادراتی این بخش شامل فرش دستباف با 76.9 درصد سهم ارزشی و 405.4 میلیون دلار ارزش صادرات است. صادرات فرش دستباف در مقایسه با مدت مشابه سال قبل از نظر وزنی 14.8 درصد و از نظر ارزش حدود 12.4 درصد کاهش داشته است که این مقدار با توجه به افزایش نرخ صادراتی فرش بهدست آمده و بدون در نظر گرفتن آن، میزان کاهش صادرات رقمی بسیار بزرگتر خواهد بود.
در این مدت، بیشترین جوایز صادراتی به دلالها، پیمانفروشها و حقالعملکاران صنعت فرش پرداخت شده است. حال آن که با توجه به صادرات امانی فرش (صادرات سنتی در تجارت فرش) هیچ اطلاع دقیقی از ورود ارز حاصل از صادرات این محصول به نظام بانکی کشور وجود ندارد.
با این روند سود نهائی صادرات فرش کشور به جیب دلالها و واسطههای فرش سرازیر شده و در واقع این گروه با سوءاستفاده از اوضاع نابسامان تولید و صادرات فرش دستباف، بیشترین بهره را بردهاند..