در اين لحظه پيرمرد دست از كار كشيد. عيسي(ع) باز دعا كرد. بارالها! او را با اميدواري دلگرم بفرما. حضرت ديد كه پيرمرد دوباره مشغول كار شد. مسيح نزد پيرمرد رفت و از او علت كارش را پرسيد. پيرمرد گفت: «مشغول كار بودم كه نفسم مرا خواند و گفت: تو به سن پيري رسيدهاي، ديگر نبايد كار كني. من بيل خود را گوشهاي گذاشتم اما لحظهاي بعد مجددا نفسم مرا خطاب قرار داد و گفت: براي ادامه زندگي ناچاري كار كني تا محتاج ديگران نباشي و دوباره مشغول كار شدم.»
اميد به زندگي از ضروريترين نيازهاي آدمي به شمار ميرود. يكي از راههاي اميدافزايي، تغيير نگرش بهخود و جامعه است. تفكر مثبت، اميدآفرين است و در عوض، تفكر منفي موجب اضطراب ميشود.
بعضي از ما از آسيب منفينگري رنج ميبريم يعني ترجيح ميدهيم بهجاي ديدن نيمه پر ليوان، نيمه ديگر آن را ببينيم. براي نمونه بعضي از ما چشم ميبنديم بر اين همه جوان مومنِ علاقهمند به ماه رمضان كه در مراسمهاي مذهبي و شبهاي قدر حضور بههم ميرسانند، اما با بزرگنمايي روزهخواري تعداد اندكي، اميد را از مردم نسبت به آينده روشن و درخشان اسلام ميگيريم.
يكي ديگر از راههاي اميدافزايي، نگاه به پاييندستي در ماديات است. مثلا منِ نوعي كه خانه، ماشين و شغلي در حد متعارف دارم اگر به دوست و فاميل ثروتمندتر از خود بنگرم دائما احساس نااميدي و افسردگي ميكنم اما عكس آن موجب اميد و آرامش من خواهد شد. به تعبير امامصادقعليهالسلام، نگاه به پاييندستي در امور مادي، علاوه بر تقويت روحيه قناعت و شكرگزاري، خصلت صبر و بردباري را براي ما به ارمغان ميآورد.
يكي ديگر از روزنههاي اميد، توبه و قبول آن از سوي خداي متعال است. آدمي ممكنالخطاست و انجام هر گناهي، مثل زخمي است كه بر پيكره دل و جان ما وارد ميشود. اگر اميد به برگشت و سلامتي دوباره قلب نداشتيم، نااميدي توان و انگيزه انجام كار نيك را از ما ميگرفت. همانطور كه در دعاي وداع ماه مبارك رمضان، امام سجادعليهالسلام ميفرمايند: «پروردگارا! اين باب توبه را به سوي ما بندگان گشودي تا به اميد عفو و رحمت، بهسوي تو بشتابيم.»