تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۸۶ - ۱۸:۴۳

آناهید موسسیان: «اتوبوس شب» یک اتفاق تازه و البته خوشایند در کارنامه کیومرث پوراحمد است.

کارگردانی که قبلاً تبحرش را در ساخت ملودرام‌های تأثیرگذار نشان داده بود، این بار در اولین تجربه‌اش در ژانر جنگی نیز موفق عمل کرده است. او گرچه با فیلم‌هایی چون «خواهران غریب» و به‌خصوص «شب یلدا» اوج بلوغ و خلاقیت حرفه‌ای خود را نمایان کرده بود ولی منحنی صعودی آثارش با «گل یخ» متوقف شد، به گونه‌ای که دیگر نمی‌شد امضای کارگردانی چون پوراحمد را پای آن تشخیص داد.پوراحمد بعداز یک دوره افول، با «اتوبوس شب» مسیری تازه را در کارنامه‌اش آغاز کرده و موفق به ساخت فیلمی شده که او را مجدداً در مسیر جاده موفقیت قرار می‌دهد.

فیلمنامه
همیشه یکی از مشکلات اصلی سینمای ما فیلمنامه بوده است، اما در «اتوبوس شب» فیلمنامه یکی از برگ های برنده پوراحمد  است.  در «اتوبوس شب» همان‌طور که از نام آن نیز پیداست، لوکیشن محوری فیلم یک اتوبوس است. قصه با 2 آدم شروع می‌شود؛ «مهرداد صدیقیان» سرباز جوانی که مسئولیت بردن تعدادی اسیر جنگی به قرارگاه را دارد و یک راننده که می‌توانست به نوعی پدر این سرباز باشد با بازی درخشان و زیبای خسروشکیبایی. بحث‌ها و حرف‌هایی که میان این دو درمی‌گیرد، لحظه‌های احساسی، شور جوانی و نافرمانی پسر، حس پدرانه  راننده و بعد از آن نیز حضور گروه 12 نفره اسرای عراقی که بالطبع اتفاقات و ماجراهای خود را در پی دارد عمده  اتفاقات  شکل‌دهنده فیلمنامه «اتوبوس شب» هستند.

 اصلاً  این پرداختن به جزئیات که مؤلفه اصلی  سینمای پوراحمد و هم مشخصه اصلی داستان‌نویسی حبیب احمدزاده است، بزرگترین برگ برنده این فیلم است.اینکه بیشتر قصه فیلم و کنش ها و واکنش‌های آدم‌های آن  در فضای بسته و محدودیت‌ اتوبوس بگذرد ،هم کار خیلی سختی است و هم اینکه می‌توانست بزرگترین آسیب را به فیلم وارد کرده  و آن  را از همان اول دچار سقوط کند. اما این‌گونه نشده است و «اتوبوس شب» از ابتدا تا ا نتها تماشاگر را با خود همراه می‌کند.

حس زندگی و سرخوشی با فضای سرد و تلخ همخوانی متناسبی یافته و اتفاقاً همین نگاه است که باعث جذب مخاطب می‌شود. تعلیق در «اتوبوس شب» همان حس زندگی و مرگ است که مدام در فیلم جای خود را به هم می‌دهند. پور احمد هر بار به سوی یکی از آدم‌های اتوبوس متمرکز می‌شود و درامی را خلق می‌کند که مدام میان زندگی و مرگ در نوسان است.

کارگردانی
پوراحمد که بیشتر در فضاهای شهری فیلم‌هایش را جلوی دوربین برده  است این بار با قرار گرفتن در پشت دوربین فیلمی چون «اتوبوس شب»  سراغ تجربه‌ای جدید می‌رود و اتفاقاً، کاملاً هم موفق است.

 «اتوبوس شب» از نظر تکنیکی کار بسیار سختی است؛ از محدودیتی که فیلمنامه و روایت به فیلم تحمیل کرده و اینکه همه چیز در یک اتوبوس می‌گذرد. پرداخت و شیوه‌ای که پوراحمد در نظر گرفته، موجب شده تا این محدودیت به خلاقیت منجر شود.سیاه و سفید بودن فیلم هم به لحاظ حسی به فیلم یاری رسانده است؛ تصاویر که هم حسی از گذشته را تداعی می‌کنند و هم در ملموس شدن رخدادها سهم موثری دارند.

این تصاویر سیاه و سفید و پرکنتراست، حسی متفاوت به «اتوبوس شب» بخشیده که آن را از دیگر فیلم‌های جنگی ساخته شده متمایز می‌سازد.