- سریال جواهری در قصر را میبینید؟ همان یانگوم خودمان.
یانگوم خودتان؟ (باخنده) آره، از اولش نگاه کردم.
- چرا؟
خب، چون نمیگذارند بقیه کانالها را نگاه کنم.
- پس زورکی نگاه میکنید.
نه، بحث دوستداشتن نیست، ارزش دیدن دارد.
- چه چیزیاش دیدنی است؟
بعد آموزشیاش. در واقع یکجور زندگی مشرقی را نشان میدهد. البته شاید یک مقدارش به دوبله برگردد؛ مثلا بخشهایی که درباره سلامت رفتاری و اینجور چیزها حرف میزنند.
- چرا مردم این سریال را دوست دارند؟
خب، هم بازیهای خوبی دارد و هم دوبله خیلی خوب. تا یکجایی هم به خاطر کشش قصه بود و از وسط سریال به بعد دیگر کارشان به تکرار افتاد.
- چرا ما نمیتوانیم از این سریالها بسازیم؟
به هر حال، وقتی برای سریالهای ما کیلویی پول میدهند، همهاش آببندی میشود. شما الان «پرستاران» را ببینید! هم ریتم تندی دارد، هم داستانهای تو در تو و هم بازیهای خوب؛ این مخاطب را جذب میکند. هزینه چندانی هم ندارد. حتما که نباید «کبرا 11» ساخت. ما ضعف قصهپردازی داریم.
ضمن اینکه در کشور ما یک اصلی وجود دارد به اسم «اصل تعمیم». مثلا شما درباره پرستار فیلم میسازی، همه پرستارها میروند شکایت میکنند. هیچ جای دنیا اینجوری نیست. اینجا همه به خودشان میگیرند و میخواهند بروند جلوی صداوسیما خودشان را آتش بزنند! برای همین هم هست که یکهو وسط یک سریال قصه را عوض میکنند چون ممکن است یک سریال، مدیر یک سازمان را عوض کند.
- با زن بودن قهرمان داستان مشکلی ندارید؟
اصلا به این مسئله دید جنسیتی ندارم. مهم این است که در این سریال احترام و وفاداری و وجدان کار را نشان میدهند؛ آن هم بدون شعار.
- فکر میکنید آخرش چه میشود؟
مهم نیست چه میشود، شاید یانگوم بیاید ایران.
- آخرش یانگوم با کی ازدواج میکند؟
آن هم برایم مهم نیست!
- دوست داشتید جای یکی از شخصیتهای سریال باشید؟
آره. موقعی که یک عالمه غذا درست میکردند دوست داشتم من هم بچشم.