در اين همايش طبق معمول اعلام شد كه:
- 60 در صد مردم ايران يا چاق هستند و يا اضافه وزن دارند.
- مصرف شکر در بین ایرانیان، حدود سه برابر حد مجاز است.
- چاقی در بین كودكان زیر ۵ سال، رو به افزایش است.
- ايران با روند رو به رشد بيماريهاي غير واگير رو به رو است.
- هر ایرانی به طور متوسط، روزانه ۶۶ گرم شکر مصرف میکند در حالی که بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی، حد مجاز مصرف شکر، روزانه برای هر نفر کمتر از ۲۵ گرم است.
و.... آمار و ارقام اين چنيني، كه بارها و بارها شنيديم و اعلام شده است.
اما براي اينكه اين آمار و ارقام ناخوشايند و روند نامطلوب، در عمل به آمار و ارقام خوشايند و روند مطلوب تبديل شود، چه كرده ايم؟
بيانصافي است، اگر بگوييم كه براي بحث پيشگيري از بيماريها، وزارت بهداشت، كاري انجام نداده است چرا كه با شروع طرح تحول سلامت، در اين راستا اقدامات خوبي انجام شده است اما بايد قبول كنيم كه موضوع رعايت نكردن استاندارد هاي لازم براي تهيه مواد غذايي و ميزان تقلب در مواد غذايي، بسيار است، مسئله اي كه به نظر ميرسد به هيچ عنوان نبايد از كنار آن براحتي گذشت.
بايد قبول كنيم كه به دليل نبود بودجه كافي و نيروي انساني لازم، نبود نظارت كافي و همكاريهاي بينبخشي، هنوز مردم از تغذيه سالم برخوردار نيستند.
اما چون موضوع همايش تغذيه سالم با محوريت شيريني، برگزار شد، بيان چند نكته را در اينباره، ضروي ميدانم.
نظارت بر مواد غذايي به ويژه نظارت بر قناديها كم است.
هنوز در بسياري از قناديها از روغن جامد براي پخت انواع شيريني استفاده ميشود.
هنوز در بسياري قناديها از شكر به اندازه استاندارد استفاده نميشود.
هنوز در بسياري از قناديها از رنگهاي غير مجاز استفاده ميشود.
هنوز در قنادیها از روغنهای سالم و اسیدهای چرب و ترانس پایین و شيرينيهاي کم کالری استفاده نميشود.
و اين همه، به دليل نيود نظارت كامل و مستمر است.
و اين در حالي است كه به گفته مسئولان بهداشتي كشور، ذائقه مردم به مصرف بیش از حد شکر عادت کرده است و اين مسئله نه تنها در انواع شيرينيجات كه در بسياري از مواد غذايي ديگر هم مشاهده ميشود و از اين بدتر آنكه، ذائقه كودكانمان را هم به سمت غذاهاي شيرين و خوراكيهاي بسيار شيرين تغيير د اده ايم و بيش از همه، كودكان ايراني در معرض خطر هستند.
اما آيا اينكه همه صنوفي كه به نوعي به توليد مواد غذايي مشغول هستند را ملزم به رعايت استانداردها كنيم، اين همه زمان ميخواست و ميخواهد؟
آيا استانداردها را نميدانيم و نميشناسيم؟
از سوي ديگر، وقتي مينويسيم و ميگوييم كه براي حفظ سلامتي و جان مردم، دامنه نظارتها را افزايش دهيد، ميگويند: نيروي انساني نداريم و اين در حالي است كه در كشور ما اين همه جوان بيكار وجود دارد كه جوياي كار هستند. اشكال كار كجاست؟
به نظر ميرسد، هنوز آنطور كه اعلام ميشود، سلامت مردم، دغدغه جدي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و ساير مسئولان نيست و اين در حالي است كه همه خوب ميدانند كه انسان سالم، محور توسعه است و جامعه برای توسعه، نیاز به انسانهای سالم و کارآمد دارد.
همواره پیشنهاد وزارت بهداشت این بوده که تا جای ممکن و تا حدی که به کیفیت محصولات آسیب نزند از میزان شکر و روغن در مواد غذایی و شیرینیها کم شود و آنها به طور کلی مصرف شیرینیهای کم کالری و کم قند و شکر، کم روغن و کم نمک را توصیه میكنند اما آيا اين محصولات و مواد غذايي، با قيمتهاي ارزان در اختيار همه مردم قرار دارد و در همه جا يافت ميشود؟
آيا هم اكنون در قناديها و حتي نانواييهاي كشور، از آرد سبوسدار براي تهيه انواع شيريني استفاده ميشود؟
به نظر مي رسد كه در شوراي عالي سلامت و امنيت غذايي كشور، بايد به شكل جديتر درباره اين مباحث، تصميم گيري شود.
چرا كه آمار ابتلا به بيماريهاي غيرواگير در ايران (سرطان، بيماريهاي قلبي و عروقي و ديابت ) رو به افزايش است. بايد تصميمات جدي گرفته شود كه در مواد غذايي، از قند، شكر، نمك و چربي كمتر و در حد استاندارد استفاده شود و همه ملزم به رعايت استاندارد ها شوند.
ارايه آمار و ارقام تنها چاره كار نيست، هشدار بس است. اقدام و نظارت كنيد.