اگر تا دیروز اهل اندیشه و روشنفکران یک پای همیشگی کافهها بودند، امروز بیشتر جوانهایی که دنبال جایی برای دورهمیهای دوستانه هستند مشتری کافهاند. تغییر سبک زندگی و نحوه گذران اوقات فراغت، بازار کافیشاپها را داغ و افراد را ترغیب کرده که قدم در این کسب و کار بگذارند. چرایی افزایش تعداد کافیشاپها در منطقه مرکزی تهران موضوع این گزارش است.
از میدان فردوسی قدم زدن را شروع میکنیم. هنوز شمارش گامهایمان به 50 نرسیده که تعداد کافیشاپها به 10 میرسد. وارد یکی از آنها میشویم. جوانان به شکل گروهی و برخی هم تنها نشستهاند. تعدادی قهوه سفارش دادهاند و برخی هم نوشیدنیهای خنک. بالاخره جایی برای نشستن پیدا میکنیم. نگاهی به منو میاندازیم. از انواع نوشیدنیهای گرم و سرد، سنتی و مدرن تا غذاهای سبک مانند انواع «پاستا» سرو میشود.
«محمود رضایی» جوان 25 ساله مدیر کافیشاپ است. سر صحبت را باز میکنیم و نظرش را درباره علت افزایش تعداد کافیشاپها جویا میشویم: «شاید این تنها کسب وکاری است که نیاز به تخصص و مهارت زیادی ندارد و با کمترین سرمایه هم میتوان آن را راه انداخت.» او نبود نظارت بر عملکرد کافیشاپها را دلیل افزایش آنها میداند و میگوید:
«متأسفانه همه کافیشاپها مجوز ندارند و نبود نظارتهای کافی موجب شده هر روز شاهد افزایش این کسب و کار در جامعه باشیم.» او مجوز قاب شده روی دیوار را نشانمان میدهد و میگوید: «برای دریافت این مجوز کلی دردسر کشیدم. راهاندازی کافیشاپ باید در چهارچوب برخی از قوانین و آییننامهها انجام شود که خیلی دست و پاگیر است و به همین دلیل مردم ترجیح میدهند این کسب و کار را بدون گذراندن مراحل قانونی و دریافت مجوز راهاندازی کنند.»
- خلوتگاه دوستانه
از چهارراه ولیعصر(عج) به سمت خیابان انقلاب حرکت میکنیم. این مسیر قرار است «گذر فرهنگی پایتخت» باشد و در گذشته قدم به قدم آن کتابفروشی بود اما با ناخوش شدن حال و روز یار مهربان، اغذیهفروشی و کافیشاپها رونق گرفتهاند. کسب و کارهایی که گاهی با اسامی ایرانی و برخی موارد هم با نامهای خارجی نظر مشتریان را جلب میکنند. طراحی کافیشاپها هم نکته قابل توجهی است که سبب ایجاد رقابت بین فعالان این صنف میشود.
«امیرحسین سلمانی» 30 سال دارد و چند سالی هست که وارد این صنف شده، اما دل خوشی از وضعیت موجود ندارد و میگوید: «کافی شاپها رونق گذشته را ندارند و این روزها به خلوتگاه دوستانه تبدیل شدهاند. متأسفانه 50درصد کسانی که در این صنف کار میکنند، به قوانین آشنا نیستند و مجوز ندارند.» به گفته او براساس آییننامه اداره اماکن طراحی کافیشاپ باید به گونهای باشد که رهگذران حدود 80درصد محیط داخلی آن را ببینند. سلمانی میگوید:
«خیلی از کافیشاپها در مکانهای خلوت و به دور از تردد رهگذران قرار دارند و همین امر زمینه برخی از تخلفات آییننامهای را فراهم میکند و ممکن است در دراز مدت نگاه مردم به این مکانها تغییر کند و بازار کافیشاپها برای همیشه کساد و بیرونق شود.» سلمانی ضمن اشاره به اینکه کسانی هستند که این کار را اصولی شروع کردهاند،
بر این باور است هرکاری با رعایت اصول و مقررات بهتر انجام میشود: «کافی شاپ مکانی است که جوانان برای لحظاتی به دور از دغدغههای روزمره کنار هم جمع میشوند و میخواهند ساعاتی را با تعریف جوک و لطیفه و خاطرات شیرین، به خنده بگذرانند. تذکر دادن و امر و نهی کردن در چنین فضایی نه تنها نتیجهای ندارد بلکه موجب کم شدن مشتریها میشود. جوانان فضاهای مناسبی برای تفریح و گذران فراغت ندارند و ناچار به کافیشاپ پناه میآورند. گمان میکنم در چنین فضایی میتوان در چهارچوب نظام و با توجه به الزامات قانونی به جوانان میدان داد و از گرایش آنها به انحرافات اجتماعی جلوگیری کرد.»
- نگران افزایش کافیشاپها نیستیم
صحبت کردن با کسانی که مجوز فعالیت ندارند اما کافیشاپ اداره میکنند، سخت است. آنهایی که تعدادشان کم نیست و معیاری هم برای تمیز دادنشان از مجوزداران وجود ندارد. دست آخر با کلی صحبت موفق شدیم نظر «امید» را جلب کنیم. او حدود 3 سال است که کافیشاپاش را در خیابان ولیعصر(عج) راهاندازی کرده و از کسب و کارش خیلی راضی است و میگوید: «پیش از شروع این کار بسیاری از اوقات بیکاریام را همراه با دوستانم در کافیشاپها میگذراندم.
همین رفت و آمدها سبب شد به این کار علاقهمند شوم. پیگیری کردم و متوجه شدم با سرمایه 30 تا 40 میلیون میتوانم کافیشاپ راه بیندازم. فرصت را از دست ندادم و جای مناسبی را در این خیابان اجاره کردم. فضا کوچک است اما طراحی داخلی به گونهای است که مشتریها احساس راحتی میکنند.» از او درباره مجوز سؤال میکنیم و میگوید: «قبل از راهاندازی این کسب و کار، کلی پرسوجو کردم و متوجه شدم تعداد کمی دارای مجوز هستند و من هم مانند دیگران بدون گرفتن مجوز شروع به کار کردم. خدا را شکر کاسبی خوب است و همانطور که هر روز تعداد کافیشاپها زیاد میشود، آمار مشتریها و طرفداران این مکان هم بالا میرود. به همین دلیل برخلاف سایر اصناف ما نگران افزایش کافیشاپها نیستیم.»
- چرا کافه میرویم؟
کافهدارها از دلایل علاقهمندی خود به راهاندازی این کسب و کار سخن گفتند. اما یکی از دلایلی که سبب شده است سرمایه افراد برای فعال کردن کافهها استفاده شود، استقبالی است که جوانان از این قبیل مراکز دارند. اما چرا جوانها و حتی برخی افراد در گروههای سنی مختلف مایل شدهاند با صرف هزینهای با میانگین 15 هزار تومان در مناطق مرکزی شهر، ساعتی را در کافه بگذرانند؟ این سؤالی است که «مهشید حاجیزاده» دانشجوی رشته فنی دانشگاه تهران اینطور به آن پاسخ میدهد:
«جایی برای اینکه ساعتی بدون دغدغه باشم ندارم. در کافه کسی به کسی کار ندارد و راحت میتوانم ذهن و فکرم را آزاد کنم. جای دیگری به غیر از کافه این شرایط را ندارد و همه در این مراکز مانند هم هستند.» او ادامه میدهد: «هزینهای که برای حضور در کافه میپردازم در مقابل آرامش، خدمات و امنیتی که دارم زیاد نیست. بودن در چنین فضایی بهتراز پارک و خیابان است و کسی با دیدنم در کافه نگاه بدی به من نمیکند.»
جوان دیگری نظرش را درباره اینکه چرا کافه را جایی برای گذران اوقاتش برگزیده است میگوید: «کافه رفتن اشکالی ندارد. بهتر از این است که وقت خودم را در قهوهخانه که دود و دم زیادی دارد بگذرانم. از طرف دیگر، در کافه افرادی حضور پیدا میکنند که نگاه دیگری به جامعه دارند و این نگاه به نظر من نزدیکتر است.»
«مهدی حاجتی» که ته لهجهای اصفهانی دارد حرفش را اینطور ادامه میدهد: «فضای کافه با فضایی که در مکانهای دیگر است تفاوت دارد. در کافه تصاویر افرادی نصب شده که جوانها به آنها علاقه دارند. از طرف دیگر، در کافه دورهمیهایی داریم که این دورهمیها را نمیتوان در قهوهخانه یا در پارک برگزار کرد. باید بگویمگیر و گور زیادی در کافهها نیست و جوانها هم چون محدودیت کمتری دارند دوست دارند در کافهها وقت بگذرانند.
مطمئن باشید اگر جای بهتری این شرایط را داشته باشد ممکن است خیلیها به کافه نروند.» به نظر میرسد کافهنشینی اکنون به تفریحی برای گروههای خاص تبدیل شده است و با توجه به هزینهای که هر ساعت کافهنشینی دارد همه گروهها و اقشار جامعه حاضر به پرداخت چنین هزینهای برای تفریح یا جبران خلأهای فردی، هویتی، اجتماعی و... خود نیستند. اینکه چرا کافهها نقش هویتی و اجتماعی پیدا کرده و از سوی اقشار جوان جامعه با پذیرش بیشتری روبهرو بودهاند موضوعی است که کارشناسان باید به آن پاسخ دهند.
- اتحادیهای غیرشفاف و غیرپاسخگو
نظارت بر عملکرد کافیشاپها برعهده اتحادیه صنف بستنی، آبمیوه است. با «اسکندر آزموده» رئیس اتحادیه تماس گرفتیم اما پاسخی نداد. سراغ خانم «کربلایی» دبیر اجرایی اتحادیه رفتیم تا شاید پاسخی برای سؤالاتمان بیابیم. از او میخواهیم وقتی تعیین کند تا دیدار حضوری با آزموده داشته باشیم. میگوید، محور گفتوگویتان چیست؟
درباره نبود نظارت و فعالیت 50درصدی کافیشاپها بدون مجوز برایش توضیح میدهم و بیدرنگ میگوید: «حاج آقا هیچوقت تلفن را جواب نمیدهد. او در این مورد پاسخگو نیست و ما نمیتوانیم اطلاعات محرمانه صنف را در اختیار رسانهها بگذاریم.» به گفته کربلایی رسانهها معمولاً جوابی برای سؤالات خود از این اتحادیه نمیگیرند: «رسانهها باید درخواست خود را به اتحادیه بدهند. موضوع در جلسه اتحادیه مطرح و معمولاً با این درخواستها مخالفت میشود. میتوانید این مطلب را در رسانه خود اعلام کنید.»
- گفتوگو با روانشناس اجتماعی و سبک زندگی درباره رونق کافهنشینی این روزهای شهر
- جستوجوی هویت اجتماعی در کافیشاپها
اگر تا دیروز روشنفکری یعنی رفتوآمد به کافهها. این روزها متفاوت بودن و دیده شدن یکی از دلایل رفتوآمد افراد به کافه یا مراکزی مانند آن است. علاقهای که سبب شده است کافهها یا بهتر بگوییم کافیشاپها در پایتخت رشد چشمگیری داشته باشند. درباره دلایل استقبال روزافزون کافهنشینی در شهر با «مهرداد فلاطونی» روانشناس اجتماعی و سبک زندگی گفتوگو کردهایم.
- آقای دکتر! کافههای امروز با دیروز چه تفاوتی دارند؟
کافهها تا دیروز محلی برای حضور روشنفکرها و طبقه بالا و فرهیخته جامعه بودند. در کافه صدای ساز و موسیقی اصیل به گوش میرسید و به نوعی کافهنشینها برشی از مردم جامعه بودند. امروز با تغییر سبک زندگی، نوع تربیت و انگارههای فکری و اجتماعی جامعه، طیفی به کافه یا همان کافیشاپها میروند که محصول رفتارهای اجتماعی جامعهاند.
- این تغییر تا چه اندازه جدی بوده است؟
در گذشته روشنفکر بودن و حضور در کافه یک ارزش اجتماعی به حساب میآمد. کسانی که کافه میرفتند لزوماً به معنای آن نبود که زندگی لاکچری یا رفتارهای لوکس داشته باشند اتفاقاً افرادی که درکافهها حضور داشتند از جمله افرادی بودند که زندگیهای ساده و بیآلایشی داشتند اما سبک زندگی آنها تأثیرگذاری زیادی در جامعه داشت. امروز باید گفت حضور در کافهها به نوعی رفتاری تجملاتی، لاکچری و لوکس به حساب میآید. این موضوع سبب شده است جوانان برای پیدا کردن هویتی که به دنبال آن هستند به کافه پناه ببرند و از اعتبار آن برای جبران کمبودهایی که در خانواده، گروه همسالان، آموزش و پرورش، دوستان و جامعه به آن پاسخ داده نشده است، استفاده کنند.
- چرا تا این اندازه دچار تحول در رفتار افراد و کافهنشینها شدهایم؟
متأسفانه باید گفت که ما برنامهای نداریم برای اینکه جوانانمان بتوانند هویت فردی خود را بسازند. این هویت باید از سوی جامعه به فرد داده شود در حالی که چنین اتفاقی رخ نداده است و جوان برای به دست آوردن هویت فردی و اجتماعی خود میکوشد تا به وجاهتی که انتظارش را دارد برسد. رفتن به کافه، پاساژگردی و فضاهایی که در آن تعهدناپذیری وجود دارد یکی از ویژگیهایی است که امروز در فرهنگ کافهنشینها دیده میشود.
- به نظر میرسد در دوره کنونی هم همه اقشار پا به کافه نمیگذارند. چرا این اتفاق افتاده است؟
بله این حرف درست است. براساس تحقیقاتی که کردهام، گروه سنی 18 سال به بالا بیشتر به کافه یا همان کافیشاپها میروند. گروه سنی تا 16 سال بیشتر علاقه دارند به بوستانها بروند و دورهمیهای خود را آنجا برگزار کنند. این گروه سنی به دلیل نداشتن استقلال مالی قادر به تأمین هزینه حضور در کافه نیستند. اما گروه سنی 18 سال به بالا، به دلیل توانایی مالی و کسب درآمد، به دنبال مکانی برای برگزاری دورهمیهای دوستانه و گعدههای خود هستند. به این دلیل، حضور در کافهها از سوی این گروه سنی هر روز با استقبال بیشتری روبهرو میشود چراکه افراد میتوانند با دغدغههای کمتری برنامههای خود را در کافه پیگیری کنند.
- به نظر میرسد خانوادهها مخالفتی که برای تردد جوانشان به قهوهخانهها دارند درباره کافهها ندارند. چرا این اتفاق افتاده است؟
والدین مخالف جدی حضور فرزندانشان در قهوهخانهاند. در نگاه پدرها و مادرها، کافه جای بدی نیست و این تصور را میتوان از نگرش آنها به فرهنگ کافهها و خاطراتی که از کافه نادریها دارند به خوبی احساس کرد. این دلیل خوبی است که سبب شده جوانها با محدودیت بسیار کمتری در کافهها دورهمی داشته باشند.
- اما هدف حضور در کافهها هم مشخص نیست.
بله این مشکل وجود دارد. ما نه هدفی برای رفتن به کافه داریم و نه میدانیم کافهها با چه کاربردهایی در جامعه راهاندازی شدهاند. آیا وقت گذاشتن و دورهمی هدف رفتن به کافه است یا گفتوگو و مباحثه درباره مسائل روز یا حتی باز کردن زمینههای آشنایی با دوستان جدید؟