«قلیان» که امروز یک تفریح ناسالم برای جوانان به حساب میآید روزگاری یک وسیله ضروری در خانه هر تهرانی بود. تا جایی که به تعبیر «سمانه سمندریان» در کتاب «طهرانیها» برای پایتختنشینها از نان شب هم واجبتر به نظر میرسید. اینطور که تهرانپژوهان میگویند قلیان در مراودات روزانه تهرانیها آنقدر اهمیت داشت که استفاده از آن حکم نشان دادن ارادت صاحبخانه به مهمان را داشت و نبودنش حتی تا مفهوم دَک کردن مهمان هم تعبیر میشد.
نقل است که در آداب و رسوم تهرانیها ـ مشابه آنچه امروز درباره رسم آوردن چای در برخی شهرها و روستاهای کشور مطرح است ـ آوردن قلیان برای مهمان به معنای خوشامدگویی صاحبخانه بود و اگر صاحبخانه برای مهمانش قلیان نمیآورد یا با بهانه نبود لوازم قلیان از او عذرخواهی میکرد یعنی در لفافه نارضایتی خود را نشان داده و محترمانه از مهمانش میخواست که تشریفش را ببرد! در معاملههای بازار هم وضع به همین منوال بود.
همینطور که در دوره فعلی وقتی معاملهای سر میگیرد یکی از طرفین یا حتی واسطه جوش خوردن معامله، شیرینی یا شکلاتی را دور میچرخاند و با شیرین کردن دهان، همه چیز به خیر و خوشی تمام میشود در گذشته هم وقتی پای قلیان به معاملهای باز میشد یعنی کار به پایان رسیده است.
همچنین این تفریح ناسالم امروز آنقدر در گذشته مهم و ضروری بود که در خانههای اعیان و اشراف یک نفر را فقط برای آماده کردن قلیان استخدام میکردند. نوکر مخصوص قلیان علاوه بر اینکه وظیفه داشت در خانه همیشه بساط قلیان را آماده نگه دارد زمانی که صاحبخانه عزم سفر میکرد هم با او همراه میشد تا هر وقت ارباب اراده قلیان میکرد همهچیز را برایش حاضر و مهیا کند. به اینترتیب که فرد استخدام شده تمام وسایل مورد نیاز قلیان را داخل کولهباری قرار میداد و منقل و زغال را هم زیر شکم اسب میبست تا ارباب حتی در مسیر هم از قلیان بینصیب نمان
نظر شما