جواب واضح است. صادرکننده بخش خصوصی بهدنبال کسب سود هستند و مشتریان یادشده عمدتا نمیتوانند خرید نقدی کنند یا بازار ثابتی محسوب شوند.
همچنین از اساس بازاراست که معامله باید دارای سود باشد وبه قول معروف هیچ گربهای محض رضای خدا موش شکارنمیکند.
اگراینگونه هست که هست، پس چرا بنگاههای دولتی ما مانند تولیدکنندگان خودرو وسازندگان کارخانههای مختلف نظیر سیلو و سیمان روبه سوی مشتریانی آوردهاند که وضع اقتصادی حال آنها رابهبود نمیبخشد؟
حقیقت این است که اینگونه بنگاهها مشتری راپیدا نکردهاند، بلکه مشتری آنها رایافته است. مشتریانی این چنینی این حقیقت رادریافتهاندکه بنگاههای تولیدی دولتی که با دلارهای نفتی نیز فربه شدهاند و بازارهای انحصاری دولتی را ایضا دراختیار دارند، برای کسب وجه هم که شده نیازدارند صادراتی هم داشته باشند و به فکر درآمد قطعی ازآن نیستند و به قول معروف خرج که ازکیسه مهمان بود حاتم طائی شدن آسان بود. پس پیشنهاد پشت پیشنهاد به مقامات داده میشود و مکرراً ازآنها دعوت وپذایرایی میکنند تا لطف کرده وبه این کشورها اجناس تولیدی خودرا صادرکنند.
اخیراً مسئولی میگفت: کلیه اجناس ایرانی دراین کشورها خریدار دارد تنها مشکل این است که آنها پولی برای پرداخت ندارند! دراین صورت چرا باید این گونه سرمایهگذاری کنیم و بزرگترین بنگاههای داخلی راتبدیل به بدهکارترین بنگاه کنیم!
مسلماً صادرات و جهانی شدن امری است لازم ولی هرکاری راهی دارد. چنانچه کالاهای ساخت داخل رابدون کسب درآمد صادرکنیم چه امیدی است که این سود دهی درآینده محقق شود وچنانچه سرمایه عظیمی جهت راهاندازی خطوط تولید داخلی که با صرف هزینه بسیار مادی ومعنوی فراهم شده رادراین گونه کشورها راه اندازی کنیم، چگونه اطمینان حاصل نمودهایم که درآینده ازبین نخواهد رفت یا دردست رقبای ما قرار نخواهد گرفت!
چنانچه واقعاً به امر صادرات به مثابه ابزاری برای توسعه ورفاه جامعه نگریسته شود، لازم است کلیه فعالیتهای این چنینی را مجددا تعریف اقتصادی کرده و مقوله اقتصادی بودن طرح فارغ ازملاحظات سیاسی درنظرآور ده شود.
* عضو اتاق بازرگانی
و صنایع و معادن ایران