در مدرسه‌ی ما اتفاق زیادی رخ نمی‌دهد. راستش را بخواهی، هرروز امتحان داریم، هیچ! و باید به جز درسی که امتحان داریم، بقیه‌ی درس‌ها را برای پرسش بخوانیم، هیچ!

از صبح توی سرویس، کتاب دستمان است، در زنگهای تفریح هم و حتی در زنگ ناهار همین اوضاع برقرار است.

معلمها توقعشان بالاست و همیشه این جمله سر زبانشان است که شما مثلاً در مدرسهی نمونهی دولتی درس میخوانید ها!

این کلمهی «نمونهی دولتی» را بسیار تکرار میکنند، بسیار زیاد!

البته ما هم شیطنت میکنیم، هرچند کمتر... اما به هرحال ما هم نوجوانیم و بدون شیطنت روزمان شب نمیشود!

متینا عروجی، ۱۵ساله

خبرنگار افتخاری نشریه‌ی دوچرخه از شهریار