رضا نیکنام-خبرنگار: چندی پیش نشستی با حضور ساکنان قدیمی محله جوادیه در فرهنگسرای بهمن برگزار شد که ویژگی‌های خاصی داشت.

بیشتر حاضران، امروزه پست‌های دولتی دارند یا از چهره‌های شناخته شده فرهنگی و اجتماعی هستند؛ دوستان قدیمی که روزگاری در کوچه‌پسکوچه‌های جوادیه با همدیگر بازی می‌کردند و هنوز هم با گذشت سال‌های زیاد، به محله دوران کودکی خود تعصب دارند و هرازگاهی برای بررسی نیازهای شهری جوادیه و ارائه پیشنهادها برای حل مشکلات آن گردهم می‌آیند. در ادامه نظرهای برخی از حاضران را می‌خوانید.

  •   «علی ربیعی» وزیر سابق کار: 
  •  معرفت ساکنان محله‌ام زبانزد است 

«برای نسل ما جوادیه فقط دیوار آجری، گچ و خیابان نبود. جوادیه برای ما جایی بود که زندگی کردن را از آنجا یاد گرفتیم و هر روز تجربه‌های گرانقدری را به دست می‌آوردیم.» «علی ربیعی» وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی و استاد دانشگاه عنوان می‌کند که گاهی وقت‌ها در گذر زمان و رؤیت حوادث و رویدادها، حس غربت و سختی‌های زندگی در محله جوادیه دوباره در درون او نمود پیدا می‌کند. ربیعی برای نمونه به حادثه انفجار در معدن زغال‌سنگ «یورت آزادشهر» در سال گذشته اشاره می‌کند و می‌گوید:

«آن زمان وقتی که پیکر بی‌جان تعدادی از کارگران معدن را داخل معدن دیدم، همان حس هم‌محله‌ای به سراغم آمد. این احساسات، برگرفته از یک تعلق شدید است. در واقع احساسات و نوع رفتار امثال من نشئت گرفته از فرهنگی است که در کوچه‌پسکوچه‌های محله جوادیه یاد گرفته‌ایم، حس همدردی نابرابری‌هایی که آنجا می‌دیدیم و همچنین بی‌عدالتی‌هایی که در جوادیه درک کرده بودیم.» این استاد جامعه‌شناسی می‌گوید: «متأسفانه درسال‌های اخیر مشکلات مردم بیشتر شده و دیگر کمتر کسی دست فرد دیگری را برای کمک می‌گیرد. درست است که جامعه بسیار عوض شده، اما چیزی که عطش زیست شهری ماست، حفظ و پاسداشت مفهوم محله‌هایی مثل جوادیه است.» ربیعی ما را به دوران گذشته می‌برد و می‌گوید:

«در روزگار قدیم، بیشتر خانواده‌های ساکن محله جوادیه از وضع مالی خوبی برخوردار نبودند، اما با این حال، اگر فرد تنگدست و فقیری به در خانه آنها می‌آمد در را نمی‌بستند و او را حتی شده با یک مشت چای و قند راهی می‌کردند. یا اگر کسی پول قرض می‌خواست بی‌منت به او می‌دادند تا گره‌ای از مشکل هم‌محله‌ای خودشان باز شود. مردم محله من اگر حادثه و اتفاقی برای همسایه‌ها و اهل محل پیش می‌آمد پشت هم بودند و از یکدیگر حمایت می‌کردند. در همین محله جوادیه، این منش‌ها و رفتارها را یک به یک یاد گرفتیم. بنابراین کسی جرئت نمی‌کرد به زندگی و ناموس خانواده‌های ساکن در محله تعرض و تعدی کند.» وی با تأکید بر اینکه هنوز محله‌های حاشیه‌ای شهر پر از این مفاهیم زندگی است، می‌گوید: «جامعه امروز برای حل مشکلات خود بیش از گذشته به حفظ و پاسداشت مفاهیم محله، همسایه‌داری و هم‌محله‌ای نیاز دارد.» 

  • «احمد مسجدجامعی» عضو شورای اسلامی شهر تهران:
  • «عمران صلاحی» جوادیه را سر زبان‌ها انداخت 

شعر نو «من بچه جوادیه‌ام» یکی از سروده‌های زیبا و محلی مرحوم «عمران صلاحی»، بدون اغراق جدی‌ترین شعر در ادبیات سیاسی در دهه ۵۰ است. «احمد مسجدجامعی» عضو شورای اسلامی شهر تهران که نگاهی ویژه به حفظ و پاسداشت هویت محله‌ها دارد می‌گوید: «زنده‌یاد عمران صلاحی از چهره‌های ادبی جوادیه بود که با سرودن شعری با عنوان «من بچه جوادیه‌ام» در واقع نام این محله را بر سر زبان‌ها انداخت و خیلی‌ها با خواندن این شعر حال و هوای دوران قدیم این محله جنوب شهر را درک کردند. اما باید اعتراف کرد که حق این شعر به لحاظ اجتماعی هیچ‌وقت ادا نشده است.» 

«شاید برایتان جالب باشد که با توجه به موقعیت اجتماعی و فرهنگی محله جوادیه، اینجا در سال ۱۳۴۱ صاحب شهرداری شده بود و در جلساتی که هر دوره برای بررسی ابعاد اجتماعی شهر تهران در دانشگاه تهران برگزار می‌شد، هیچ یک از سخنران‌ها نمی‌توانستند در سخنان خود به مسائل مطرح شده از سوی شهردار جوادیه بی‌تفاوت باشند.» عضو شورای‌شهر با بیان این مطلب می‌گوید: «در محله جوادیه افراد و چهره‌های سرشناس زیادی زندگی می‌کردند مانند «عمران صلاحی» و «جواد فردانش» که زمین‌های زیادی در جوادیه داشت و وقف کرد. به طوری که نام این محله برگرفته از اسم اوست. بهتر است شهروندان به تاریخچه شکل‌گیری این محله‌ها و انسان‌هایی که در این محله‌ها تأثیرگذار بودند توجه بیشتری داشته باشند.» 

  •  انتقاد از کمبودها با قلمی ساده

مسجدجامعی که خط به خط شعر عمران صلاحی را خوانده، تحلیلی از این اثر ارائه می‌دهد: «باید گفت که شعر «من بچه جوادیه‌ام» با محله جوادیه آغاز می‌شود، اما بی‌درنگ در آن از محله‌های نزدیک این محله مثل امیریه و منیریه، مختاری و شوش و ۳۰ متری یاد می‌شود تا بگوید تمامی افراد این محله‌ها مثل هم زندگی می‌کنند. او در این شعر به خوبی آسیب‌ها و بی‌عدالتی‌های موجود در محله‌های جنوب تهران را به قلمی ساده و روان بیان می‌کند.»

  •  لزوم روایتگری جوادیه بعد از انقلاب

عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر از غفلت و بی‌توجهی نسبت به فهم تاریخ و فرهنگ محله‌ها انتقاد می‌کند و می‌گوید: «امیدوارم بتوانیم آینده جوادیه را به گونه‌ای رقم بزنیم که به قول شاعر آنقدر مردم به یکدیگر اعتماد داشته باشند که یک تکه نان یا یک تار موی سبیل، درستی آنها را تضمین کند.» وی با بیان اینکه طبق شنیده‌ها محله جوادیه در عملیات کربلای ۴ و ۵ شهدای بسیاری را تقدیم انقلاب کرده است، می‌گوید: «معلوم نیست چه کسی باید روایتگر جوادیه از زمان شعر عمران تاکنون باشد. امیدوارم روایتگری از جوادیه داشته باشیم که با توجه به شهدایی که تقدیم انقلاب کرده، بتوانیم به آنها و اهالی جوادیه ادای دین کنیم.» مسجدجامعی در پایان ابراز امیدواری می‌کند که به‌زودی یک برنامه تهرانگردی ویژه در محله جوادیه برگزار کند که هدف اصلی آن، روایت جوادیه، ۴۰ سال بعد از انقلاب است و تلاش می‌شود درباره محله جوادیه اطلاعات بیشتری از اوایل دهه ۵۰ در اختیار مردم قرار گیرد.

برچسب‌ها