پرنیان سلطانی-خبرنگار:«طرشت» از گذشته به باغ‌های سرسبزش شهره بود و حتی حالا هم با اینکه این روستای قدیمی بخشی از پایتخت شده است باز هم توت و شاتوت و خرمالو و گردوی باغ‌های باقیمانده‌اش مشتریان خود را دارد.

هنوز هم اگر در طرشت یا به قول قدیمی‌ترها «دَرَشت» قدم بزنید دیوارهای کوتاه کاهگلی و کوچه‌باغ‌های زیبا و باصفای این محدوده از شهر دلتان را می‌برد و یادآور روزهایی می‌شود که این قریه خوش آب و هوای نزدیک تهران محل زندگی افرادی بود که در خانه‌هایشان نان می‌پختند، محصولات باغ‌ها و زمین‌های کشاورزی‌شان را بار الاغ و قاطر می‌کردند و برای فروش به شهر می‌بردند و شب‌ها وقت بیرون رفتن از خانه با چراغ نفتی راهشان را روشن می‌کردند. با همراهی قدیمی‌های این روستای ۸۰۰ ساله تاریخ طرشت را ورق زده‌ایم تا با هم، راهی یک سفر تاریخی شویم؛ سفر به روستایی زیبا و خوش آب و هوا که به علت دوری‌اش از شهرری به آن «دوریست» می‌گفتند و بعدها به خاطر سرسبزی‌اش، «طرح رشت» نام گرفت.
 
طرشت، امروز یکی از محله‌های منطقه ۲ است؛ اما در گذشته‌های دور این روستای خوش آب و هوا از توابع روستایی شهرری باستان به حساب می‌آمد که به گواه اسناد و مدارک برجا مانده در متون تاریخی قدمتش به ۸۰۰ سال می‌رسد. در کتب مختلف از جمله «هفت اقلیم»، «معجم‌البلدان»، «هدیه‌الاحباب»، «ریحانه‌الادب» و «فرهنگ جامع فارسی آنندراج» از این ده قدیمی نام برده شده و مورخان می‌گویند طرشت در دوران سلجوقیان به وجود آمده است.  

  • اینجا کجاست که طرح رشت است؟  

«دوریست»، «طرشت» و «درشت» نام‌هایی است که این روستای قدیمی را در طول تاریخ ۸۰۰ ساله‌اش با آنها می‌خواندند. این روستا از ابتدا به دلیل اینکه دورترین روستا نسبت به شهرری (که در آن دوره پایتخت ایران بوده) به حساب می‌آمد«دوریست» خوانده می‌شد تا اینکه یک روز گذر شاه قاجار به این قریه خوش آب و هوا افتاد و از آن پس نامش به «طرشت» تغییر یافت. از قول قدیمی‌های طرشت نقل است که ناصرالدین شاه قاجار وقتی تازه به ولیعهدی رسیده بود به روستای دوریست آمد و از بالای تپه‌ای به نام «سیف» به این روستای خوش آب و هوا و سرسبز نگاهی انداخت. بعد همان‌طور که مجذوب زیبایی این روستای سرسبز شده بود از همراهانش پرسید اینجا کجاست که از طراوت و سرسبزی، طرح رشت است؟ و از آن پس نام این روستا «طرح رشت» و به مرور در گویش مردم «طرشت» و «درشت» می‌شود.  «محمد قلی بیگ طرشتی تهرانی» متخلص به «سلیم» که از شاعران فارسی‌زبان دربار مغولان هند بود در باب زیبایی و سرسبزی طرشت سروده است: «نازد به اشک و آه دلم کوی او سلیم / چون ملک ری، به آب و هوای طرشت ما»

  • توتستان‌های پرطرفدار

باغ‌های طرشت از گذشته مسئول تأمین توت، خرمالو، گردو، انجیر و انار تهرانی‌ها بودند. تمام این روستای قدیمی در قرق درختان سرسبز و باغ‌های باصفا بود که محصولات همین باغ‌ها به‌علاوه جو و گندمی که در زمین‌های کشاورزی به عمل می‌آمد منبع درآمد اهالی طرشت به حساب می‌آمد. اما بی‌شک اگر بخواهیم طرشت را با یک محصول منحصربه‌فرد یاد کنیم باید از توتستان‌هایش بگوییم؛ توتستان‌هایی که حتی امروز در نبود بسیاری از باغ‌های طرشت و آبیاری نامناسب درختان باقیمانده، هنوز هم توت و شاتوت‌های بی‌نظیری روانه بازار می‌کنند. «رضا طرشتی‌نژاد» دبیر شورایاری محله طرشت که نام خانوادگی‌اش معرف قدمت حضور اجدادش در این قریه قدیمی است درباره محصولات طرشت می‌گوید: «در روستای ما یونجه‌زارها و گندمزارهایی بود که حالا همه آن زمین‌های کشاورزی از بین رفته اما از باغ‌های طرشت که درختان توت، خرمالو، انجیر، انار، زردآلو، آلبالو، گیلاس، گردو و... داشت هنوز ۵۹ باغ باقی مانده است. »

باغ‌هایی که البته امروز حال چندان خوشی ندارند. چون سال‌های نه چندان دور باغداران طرشت درختان خود را با آب ۵ قنات آب ‌اسکندری، آب‌بالا، صقدی، کوچیک و شاهک آبیاری می‌کردند. اما متأسفانه اکنون ۳ قنات این محله خشک شده و از آب ۲ قنات دیگر برای آبیاری بوستان‌های نهج‌البلاغه و پردیسان استفاده می‌شود. در نتیجه ۵۹ باغ موجود در محله طرشت به ناچار با آب فاضلاب آبیاری می‌شوند و همین موضوع باعث شده تا بسیاری از درختان این باغ‌ها آسیب ببینند.  

  • سبک زندگی مردم یک روستا

تا همین چند دهه پیش هم طرشت یک روستای تمام‌عیار بود. در این محدوده که امروز به قرق ساختمان‌های بلند و کوتاه درآمده است تا چشم کار می‌کرد گندمزار و یونجه‌زار و باغ‌های سرسبز بود. آب رودخانه کن که اهالی به آن «جوب میرزایی» می‌گفتند از میانه روستا عبور می‌کرد و نغمه پرندگان آرامش را به خانه‌های قدیمی با دیوارهای کاهگلی تزریق می‌کرد. «شهربانو زمانی» بانوی ۷۳ ساله ساکن طرشت که پدر مرحومش از معتمدان این محله بود ما را به طرشت ۵۰، ۶۰ سال پیش می‌برد: «در خانه هرکدام از اهالی دَرَشت ۲ گاو، یک الاغ و چند مرغ و خروس بود تا از شیر گاوها و تخم‌مرغ‌ها استفاده کنند و محصولات باغ‌ها و زمین‌های کشاورزی را هم بار الاغ کنند و به شهر ببرند. یک آسیاب هم در ده داشتیم که بالای دَرَشت بود. گندم‌هایمان را آنجا می‌بردیم و آرد می‌کردیم. بعد در تنورهای خانه‌هایمان نان می‌پختیم. » او با اشاره به شب‌نشینی‌های آن روزگار ادامه می‌دهد: «در روزهای کودکی ما برق نبود و طبیعتاً خبری از تلویزیون و رادیو هم نبود تا شب‌ها ما را سرگرم کند.

به همین دلیل شب‌ها به‌ویژه در فصل‌های سرد سال که شب‌ها بلند بود یک چراغ نفتی دست‌مان می‌گرفتیم و برای شب‌نشینی به خانه یکدیگر می‌رفتیم. شب‌نشینی‌هایمان هم مثل عیددیدنی، دید و بازدیدی بود. یعنی یک شب ما به خانه یکی از اهالی می‌رفتیم، شب دیگر آنها به خانه ما می‌آمدند تا بازدیدمان را پس بدهند. آن زمان در شب‌نشینی‌هایمان با میوه‌های باغ‌های خودمان از مهمانان پذیرایی می‌کردیم. ازگیل، انار و خرمالو بیشترین میوه‌های دَرَشت بود. ضمن اینکه وقتی هندوانه یا خربزه می‌خوردیم تخمه‌های آنها را جمع می‌کردیم تا در شب‌نشینی‌ها آنها را تفت دهیم و تا نیمه‌های شب سرگرم شویم. »

  • ارادت چند صد ساله به شیخ طرشتی

طرشت در تمام سال‌های موجودیتش افراد بزرگ و سرشناس کم نداشت. محمد بن احمد درشتی (از بزرگان امامیه)، جعفر بن محمد درشتی، محمد بن موسی درشتی و عبدالله بن جعفر درشتی (فقیه و حدیث‌شناس)، محمدقلی سلیم، ابوتراب درشتی و حسن بن جعفر بن محمد بن موسی (شاعر)، حسن بن حسین درشتی (از مشایخ)، حاج غلامحسین زاهد (شاعر و نویسنده)، حاج نصرالله حسینمردی (کدخدا) و...، همه و همه در این روستای خوش آب و هوا می‌زیستند. اما بی‌شک سرشناس‌ترین طرشتی تمام این سال‌ها «شیخ عبدالله دوریستی» از عالمان شیعه بود که «منوچهر ستوده» در کتاب «جغرافیای تاریخی شمیران» و «حسین کریمان» در کتاب «تهران در گذشته و حال» بر پایه اسناد تاریخی نقل می‌کنند که خواجه نظام‌الملک هر هفته برای بهره‌بردن از درس‌های این شیخ طرشتی از ری به طرشت می‌آمد. مقبره این عالم و مدرس بزرگ قرون ۵ و ۶ که به ثبت آثار ملی رسیده این روزها در بوستان طرشت به محلی برای مراجعه شهروندان تهرانی و حتی اهالی دیگر شهرهای کشور تبدیل شده است.  

برچسب‌ها