جایی که قنات میرزاعلی، به دل تکیه راه باز میکند و از مقابل علامتها و نقاشیهای نفیس میگذرد، پیر و بزرگ حسینیه میان مجلس نشسته و مانند همه سالهای گذشته، مرشد و میاندار است. داود جابرانصاری را همه در محله حصاربوعلی مرشد داود صدا میزنند. موسفیدکرده محله و پیرغلام اباعبداللهالحسین(ع) که دم گرمش بیش از ۷ دهه گرمابخش عزاداریهای اهالی در تکیه «حصاربوعلی» بوده است. اگرچه گرد پیری بر چهره مرشد ۸۴ ساله نشسته، اما هنوز هم وقتی صدای نوحههایش در فضای حسینیه میپیچد، عزاداری اهالی حصاربوعلی شور و حال دیگری پیدا میکند. با این پیرغلام اباعبداللهالحسین(ع) که برای اهالی حصاربوعلی، یادگار و نمادی از عزاداریهای سنتی گذشته در این محله قدیمی است، گفتوگو کردیم.
در محضر استادان
مرشد داود، کنارنخل کهنسال تکیه نشسته و جنبوجوش جوانها را برای سیاهپوش کردن حسینیه از نظر میگذراند. در سکوت فضای حسینیه که شبهای آینده میزبان خیل عظیمی از اهالی حصاربوعلی خواهد بود، این شعرخوانی مرشد داود است که دلها را برای یک محرم دیگر آماده میکند. مرشد، کنار نخل کهنسال تکیه میخواند: «سر منشأ معرفت حسین است حسین/ پاینده به منزلت حسین است حسین/ سوزنده خویشتن فروزنده نوع/ دارای چنین صفت حسین است حسین.» وقتی یاد روزهای گذشته برایش زنده میشود، از ۶ سالگیاش برایمان میگوید. همان روزهایی که همراه پدر، سینهزن عزای امامحسین(ع) بود و از محضر پیرغلام اباعبدالله(ع) کسب تجربه میکرد: «آن روزها در مقابل حسینیه حصاربوعلی بازارچه بزرگی بود که تا آن سوی محله امتداد داشت. شبهای جمعه «حاجسیدمحمد جوزی» از مداحان بنام «شمیران» مانند حاج مرشد «عیسی زندوکیل»، حاج مرشد «ابراهیم کاشانکی»، مرشد «رجبعلی رستمآبادی»، حاج «شیخ محمد رستمآبادی» که ناصرالدین شاه به او لقب صدرالمداحین داده بود و از چهارپایهخوانهای بنام بود دعوت میکرد تا نوحهخوان و روضهخوان مجلس عزاداری امام حسین(ع) شوند. وقتی آنها برای عزاداران دم میگرفتند، من سر و پا گوش میشدم تا یک روز مانند آنها برای عاشقان امام حسین(ع) بخوانم.» شبی که مرشد داود نوحهخوان و روضهخوان محله حصاربوعلی شد چندان دور نبود. تنها ۱۳ سال داشت که در حضور مداحان بزرگ شمیران برای عزاداران اباعبدالله(ع) دم میگرفت. مرشد داود یادی از استادان مداحیاش میکند و میگوید: «سبک و سیاق مداحی را از نوحهخوانان قدیمی شمیران یاد میگرفتم و روزهای جمعه پای ثابت جلسههای مداحان شرق شمیران بودم که در خانه استاد میرزامحمدعلی قلهکی برگزار میشد. اما استاد صدای من در آن سالها حاج سید اسماعیل جمالآبادی بود و در شعر هم مرحوم حاج مرتضی طایی مانند یک راهنما همیشه پشتیبان من بود.»
مداحی پای سندان آهنگری
مرشد داود، مانند سالهای جوانی، همان روزگاری که شبهای محرم برای عزاداران تکیه دم میگرفت، چشمهایش را میبندد و شعری از مرحوم حاج مرتضی طایی برایمان میخواند: «تا که خاکستر کویت به امم قبله نماست/ خانه کعبه اگر کوی تو دانیم رواست/گر که از آب بقا خضر بقا یافته است/ باقی از بود و بقای تو همی آب بقاست/ هرچه در دل نگرم جز تو نبینم دگری/ به گمانم تو خدایی دل من عرش علاست...» مرشد، اشکهایش را از گوشه چشم پاک میکند و میگوید: «حاج مرتضی طایی که در مدح ائمه اطهار(ع) شعر میسرود، ۵ کتاب شعر داشت. آشنایی با او بود که موجب شد بیش از هر چیز به اهمیت شعر در نوحهخوانی پی ببرم و برای یادگیری اشعار مناسب تلاش کنم. از همان نوجوانی هر شب یک قصیده بلند حفظ میکردم. مانند قصیده ورودیه امامحسین(ع) به کربلا که حسین بابا مشکین از شعرای دوره ناصری آن را سروده است. قصیدهای که بیش از ۳۰۰ بیت دارد و من آن را تنها در ۲ شب به یاد سپردم تا محرم که از راه میرسد، مرثیه مناسب آن روز را بخوانم.» مرشد داود میگوید بیش از ۱۰۰ هزار بیت شعر در مدح و رسای اهلبیت(ع) از شاعرانی چون طایی شمیرانی، میرزا یحیی اصفهانی، میرزا جیحون تاجالشعرا، مرحوم فواد کرمانی، صائب تبریزی، غزلیات سعدی و حافظ و شاعران محلی و... حفظ است و هنوز هم آن اشعار قدیمی را بیکم و کاست در یاد دارد. این را میگوید و مطلع آن قصیده ۳۰۰ بیتی را که ۷۰ سال پیش از بر کرده است برایمان میخواند: «چون به مکه زد ندای الرحیل/ کاروان عشق حق را جبرئیل/ کاروانسالار با یاران سرود/ بار بر پشت شتربندید زود...» حرف شعر که میشود، مرشد دستهایش را نشان میدهد و میگوید: «من آهنگرم. از همان ۱۳ سالگی که مداح اهلبیت(ع) شدم، کنار سندان آهنگری و با هر پتکی که بر فلز میزدم، شعر میخواندم. اشعاری که شب گذشته زیر نور چراغ نفتی از حفظ کرده بودم. آن روزها در کارگاه آهنگری خیابان مقدس اردبیلی کنونی، استادکار ۱۷ کارگر بودم. هر روز هنگام کار اشعار و نوحهها را بلند میخواندم و کاسبان اطراف هم پای نوحهخوانی و شعرخوانی من مینشستند.»
استاد چهارپایه خوانی
نام مرشد داود در تکیه حصاربوعلی با چهارپایهخوانی گره خورده است. روزگاری که صدای رسای مرشد، در شبهای محرم در خیابانها و کوچههای حصاربوعلی و شمیران میپیچید و اهالی حصاربوعلی را جذب دستههای عزاداری محله میکرد. حرف چهارپایهخوانی که میشود، مرشد از مداحان برجسته تهران میگوید. از استادان چهارپایهخوانی بازار که او این سبک را از آنها وام گرفته بود: «روزهایی که تجهیزات صوتی وجود نداشت و همه چیز به سنتیترین شکل ممکن انجام میشد، رسم بود که مداح روی چهارپایه بایستد و طوری که عزاداران او را ببینند با صدایی رسا برایشان نوحه بخواند. برای همین همیشه به بازار میرفتم تا هنر چهارپایهخوانی را تمام و کمال از استادان برجستهای چون حاج سید«عباس زریباف»، مرحوم «شاه حسین بهاری»، «حاج حسن دولابی»، حاج «مرزوق»، حاج «اکبر قناتآبادی» و... یاد بگیرم.» مرشد داود از اجرای رسم چهارپایهخوانی در حصاربوعلی میگوید: «۱۳ ساله بودم که یک شب روی چهارپایه ایستادم و برای بیش از ۵۰۰ سینه زن خواندم. از همان روز بود که اجرای رسم چهارپایهخوانی را در تکیه حصاربوعلی برعهده گرفتم و دهها سال برای عزاداران حسینی نوحه خواندم. روز عاشورا دسته ۲ هزار نفره عزاداران از تکیه به سوی مزار درگذشتگان محله حرکت میکرد. ایستگاه اول چهارپایهخوانی در آرامگاه درگذشتگان حصاربوعلی بود. روی چهارپایه میایستادم و عزاداران هم شور میگرفتند. پس از آن، دسته به سوی تکیه بالا که اهالی به آن تکیه «نایبالسلطنه» میگفتند، روانه میشد و آنجا هم من روی چهارپایه میرفتم. پس از آن راهی خیابان نیاوران میشدیم و باز هم چهارپایهخوانی ادامه داشت.»
نوحهخوانی پایه نخل قدیمی
هر گوشهای از تکیه، یاد و خاطر نوحهخوانی و روضهخوانیهای مرشد داود را برای اهالی زنده میکند. اگرچه گذر ایام توان روزهای جوانی را از او گرفته است، اما هنوز هم در آخرین روز عزاداری محرم، این دم گرم مرشد داود است که شور عزاداریهای گذشته را دوباره به سر اهالی حصاربوعلی میاندازد. مرشد داود، کنار نخل قدیمی تکیه میایستد و به عصای چوبیاش تکیه میدهد. نخل برای مرشد داود، یعنی خاطرات نوحهخوانیهایش در روزهای نوجوانی. یعنی شب بیداریهایش برای حفظ کردن اشعار و مرثیهها. حاج داود جابرانصاری، از ماجرای مرشد شدنش برایمان میگوید: «از همان ۱۳ سالگی به من لقب مرشد دادند. یعنی کسی که هم روضهخوان است، هم نوحه خوان. هم پای منبر میخواند و هم برای زنجیرزنان و سینه زنان دم میگیرد. مرشد یعنی کسی که همه این اشعار را از حفظ است و در سینهاش ثبت شده. » مرشد، نخل را نشانمان میدهد و از رسم دیگر تکیه حصاربوعلی میگوید: «در تکیه حصاربوعلی شب عاشورا نخل میگردانند. وقتی جوانها نخل را بلند میکردند، من روی منبر میرفتم و رسم بود که بگویم: ای شاه حسین، آقا حسین، مولا حسین، آقا حسین... همه افراد زیر نخل هم یک صدا نام امام حسین(ع) را زمزمه میکردند. نخل ۳ دور در تکیه گردانده میشد و مرحوم سیدمحمد جوزی هم با آن شال سبزرنگی که به گردن بسته بود، روی نخل میرفت. سید دیگری زنگ نخل را به صدا در میآورد و من هم همان واژهها را تکرار میکردم. وقتی نخل روی زمین قرار میگرفت، با نوحهخوانیهای من بود که عزاداران شور میگرفتند.»
یاور یتیمان
اهالی حصاربوعلی مرشد داود را تنها با مداحی و نوحهخوانیهایش در عزای امامحسین(ع) نمیشناسند. سراغ مرشد را از هرکدام از اهالی محله بگیرید، خاطرهای از مهربانی و نیکوکاریهای این پیرغلام اباعبدالله(ع) برای تعریف کردن دارد. «حمید خانسفید»، یکی از اهالی قدیمی حصاربوعلی میگوید: «شاگرد کارگاه آهنگری مرشد داود بودم. مرشد اگر در شعرها و نوحههایش از مهربانی و فداکاری میگفت، اول از همه به گفتههایش عمل میکرد. یک روز گلایهای پیش او بردم که چرا به ۲ نفر از کارگران بیشتر از بقیه حقوق میدهد. سکوت کرد و گفت لابد حکمتی دارد. چند روز گذشت و دوباره پیگیر شدم. دست آخر فهمیدم، آن کارگران غریبه، یتیم هستند و مرشد هوایشان را دارد تا خرج خانوادهشان تأمین شود.»