تاریخ انتشار: ۶ فروردین ۱۳۸۷ - ۱۸:۴۴

رضا ساکی: لطیفه‌ها در کنار مثل‌ها و چیستان‌ها و قصه‌ها و... ادبیات شفاهی ما را تشکیل می‌دهند

و می‌توان به جرات گفت لطیفه‌ها بخش قابل‌توجهی از ادب شفاهی فارسی را شامل می‌شوند که برخلاف مثل‌ها و چیستان‌ها هنوز درحال زایش و تکامل هستند و شاید روزانه هزاران لطیفه تازه بر گنجینه ادبیات شفاهی ما اضافه شود.

با نگاه اول به تاریخ تکامل شوخ‌طبعی در ادبیات شفاهی و کارکرد لطیفه‌ها در جوامع سنتی درخواهیم یافت که لطیفه‌ها اضافه بر کارکرد تفریحی، بهترین ابزار برای انتقال پیام در جوامع سنتی بوده‌اند.

 حجم زیاد لطیفه‌ها در گستره ادبیات فارسی و اقبال آن بین عموم باعث می‌شود که اذعان کنیم لطیفه‌ها نقش مهمی را در بزنگاه‌های تاریخ بازی‌ می‌کرده‌اند و رسانه‌ای سنتی محسوب می‌شده‌اند که علاوه بر کارکرد تفریحی و بعد تعلیمی، به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم پیامی را هم به مخاطب انتقال می‌داده‌اند؛ مثل پیام‌هایی چون: شاه ستمکار است، مالیات ناعادلانه است یا جنگ در پیش است.

لطیفه ناظر بر انتقاد از اوضاع اجتماعی، مقابله با بی‌عدالتی‌ها و افشای خیره‌سری‌هاست.

هدف لطیفه‌پردازان این است که می‌خواهند جنایت را رسوا و حماقت را مسخره کنند و از این‌روی تا می‌توانند آن را بکاهند یا از ریشه بر کنند!(1) این کارکرد اجتماعی وقتی موضوعاتی چون قساوت زورمندان و ظلم پادشاهان را دربر می‌گرفت یا وارد حریم دربار می‌شد یا درمورد تابوهای دینی، سیاسی و جنسی جامعه سخن می‌گفت، در واقع منتقل کننده پیام هم بود.

لطیفه‌ها از لحاظ ساختاری، طنز عبارتی محسوب می‌شوند. ساختار آثار طنزآمیز و شوخ‌طبعانه اغلب 3 جنبه دارد: 1– طنز عبارتی 2 – طنز مضمونی 3 – طنز موقعیت .

طنز عبارتی چنین است که گاه نکته‌ای یا لطیفه‌ای در ذهن هزال نقش می‌بندد که در عبارتی کوتاه می‌آید.

این نوع طنز گاهی یک ضرب‌المثل است یا جمله‌ای که حاوی نکته‌ای نیشدار است؛ زمانی بخشی از یک دیالوگ است یا نوعی بازی با کلمات و ابهامات زبانی، شوخی‌ها و سخریه‌ها و تمام شکل‌هایی که بیان طنزآمیز در عبارتی موجز، صریح و بسته در خود ارائه می‌دهد.

(2)مشخصه اصلی لطیفه در مقایسه با دیگر انواع شوخ‌طبعی و قالب‌های گوناگون ادبی و نمایشی ایجاز آن است و همین ایجاز لطیفه و ارائه حجم زیاد معنی با لفظ اندک چیزی است که لطیفه‌ها را منحصر به فرد کرده است.

لطیفه‌ها به همین دلیل همیشه وجود داشته‌اند و به علت شفاهی‌بودن همیشه از تیغ سانسور رسته‌اند و باز به علت ناشناس‌بودن راوی یا مولف آن از پیگیری قضائی و حکومتی در امان بوده‌اند.

از آنجا که لطیفه برای ایفای نقش خود به عنوان ابزاری برای تفریح، زمان و مکان مشخص نمی‌خواهد و مثل رسانه، منبر، پرده‌خوانی یا اعلامیه یا سخنرانی نیاز به تعداد زیاد مردم و ایجاد سروصدا ندارد، دارای موضوعات متنوع و تعداد بسیار فراوان است.

علاوه بر آن لطیفه به دلایلی که گفته شد، بی‌باک و جسور است و تقریبا هیچ خط قرمز و مرزی نمی‌توان برای آن تصور کرد.

مخاطب لطیفه می‌تواند یک نفر باشد یا صد نفر و لطیفه می‌تواند پیام خود را در هرمکان و در هر زمانی حتی به یک نفر ارائه دهد که این ویژگی منحصربه‌فرد لطیفه  است.

لطیفه همیشه هست و می‌توان گفت که جایگزینی ندارد؛ هرجا جمعی از مردم باشند – چه در عزا و چه در عروسی- لطیفه هست؛ در خانه، مغازه، حمام، ورزشگاه، مجلس، تاکسی، در اداره و... – لطیفه‌ها وجود دارند و این بدین معناست که لطیفه‌ها هم در فضای رسمی جامعه و هم در فضای غیررسمی آن وجود دارند و کار خود را انجام می‌دهند و تقریبا می‌توان گفت در برخورد با لطیفه‌ها نه می‌توان نظارت کرد، نه می‌توان حمایت کرد، نه می‌توان آن را دولتی کرد، نه می‌توان به بخش خصوصی واگذارشان کرد.

لطیفه‌ها همیشه چون سایه‌ها وجود دارند؛ هستند ولی نیستند؛ مانند هوا همه‌جا را دربر گرفته‌اند ولی به چشم نمی‌آیند.

عمران صلاحی، فکاهه (لطیفه) را صورت تکامل‌یافته هزل می‌داند و در تعریف فکاهه می‌نویسد: «فکاهه هزلی است که از جنبه خصوصی درآید و جنبه عام بگیرد».

(3) این تعریف به‌نظر درست است چراکه لطیفه هم مانند هزل بی‌پرواست و به همه‌جا سرک می‌کشد و هیچ مرزی برای خود قائل نیست.

 لطیفه و رسانه مدرن

کنترل اخبار و انحصار رسانه‌ای از همان آغاز شکل‌گیری رسانه‌ها وجود داشت. این انحصارها، ممیزی اخبار و اتفاقات در جامعه و فیلترینگ موجود در کشورها و موانعی که بر سر راه جریان آزاد اطلاعات در کشورها وجود دارد، این امکان را برای لطیفه به‌وجود آورد تا به وسیله استفاده از سامانه پیام کوتاه گوشی‌های همراه، نقش مهم و حساسی را در انتقال پیام در جوامع برعهده بگیرد.

رسانه‌های مدرن از حداقل زمان برای انتقال پیام به مخاطب بهره می‌گیرند و سرعت انتقال پیام در آنها بسیار بالاست؛ به طوری که بسیاری از اخبار را که مفصل هستند یا از درجه اهمیت کمتری برخوردارند، حذف می‌کنند یا در بخش‌های دیگری پوشش می‌دهند اما لطیفه به سبب کوتاهی و ایجاز موجود در آن و سبکی حجم آن، به‌راحتی با این خصوصیتِ رسانه‌های مدرنی چون پیام‌های کوتاه تلفنی و اینترنتی سازگار می‌شود و با حداکثر سرعت منتشر می‌شود و شیوع می‌یابد.

در جوامعی که سیستم ناظر دولتی به‌شدت‌ به اخبار و اطلاعات توجه دارد و سعی می‌کند مانع گسترش اخبار از طریق رسانه‌های موجود در کشور شود این لطیفه‌ها هستند که در لابه‌لای ستون روزنامه‌ها، پیام کوتاه از طریق تلفن همراه، در مجالس، مهمانی و دوستانه و... وظیفه پیام‌رسانی را انجام می‌دهند به طوری که می توان گفت لطیفه یک قالب ادبی است  که در عصر جدید شکل رسانه‌ای یافته و به عنوان یک رسانه مدرن تحول پیدا کرده است.

لطیفه‌ها از هزاران سال پیش وجود داشته‌اند و امروز چنان با زندگی پرسرعت و تکنولوژی روز عجین شده‌اند که انگار ساخته و پرورده عصر ماشین هستند.

کارکرد لطیفه‌ها در این عصر نسبت به قرون گذشته دو چندان شده است؛ لطیفه‌ها گاه آن‌قدر کوتاه‌اند که آدمی درحال رانندگی هم می‌تواند آنها را روی گوشی همراه خود بخواند و لذت ببرد و کسب خبر کند! لطیفه‌ها که از زبان طنزآمیز و چندلایه و چندپهلو بهره می‌برند امروز بیش از پیش تابوهای اجتماع را می‌کاوند و آنها را به نقد می‌کشند.

زبان طنز و قالب موجز لطیفه و ساختار آن بهترین وسیله برای انتقال اخباری است که دولت‌ها آنها را تایید نمی‌کنند یا مانع گسترش آن می‌شوند.

نکته جالب در کارکرد خبررسانی لطیفه آن است که بلافاصله بعد از خبر اصلی، اخبار تکمیلی آن به وسیله لطیفه بیان می‌شود.

به عنوان مثال، خبر سفر یک زن ایرانی به ماه ابتدا خبر جدی و داغی است که از رسانه‌ها پخش می‌شود ولی در ادامه اخبار تکمیلی آن و خبر برگشتن او به زمین،‌ در قالب لطیفه و در کوتاه‌ترین جملات بیان می‌شود و دستاویزی می‌شود برای بیان نکات دیگر که مجال بیان آنها در فضای رسمی جامعه نیست!

زبان همیشگی

در پایان باید گفت زبان طنز، زبان همیشه است و آدم تا جهان برپاست به طنز و شوخ‌طبعی نیازمند است تا به جهان سخت و بی‌رحم پیرامون خود بخندد و با خنده هم از درد روح خود بکاهد و هم درمانی برای درد خود چاره کند.

طنز یاور همیشگی انسان است برای بازگویی آنچه نمی‌توان گفت یا نمی‌شود گفت!
شاید طنز و جمله‌ای طنزآمیز نخستین حرف آدمی باشد بعد از سربرآوردن دوباره از خاک؛ چیزی که در جهان دیگر هم نیاز آدمی است تا هول روز رستاخیز را بر خود آسان سازد:
پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر
به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز!

 پی‌نوشت‌ها:

1- جعفری محمد: لطیفه گونه‌ای از ادب شفاهی،فصلنامه فرهنگ و مردم، شماره 16 زمستان 84، صفحه 104 .
-2 مجابی جواد: نیشخند ایرانی، صفحه 81، انتشارات روزنه.
3- صلاحی عمران: خنده و مشتقات آن، سالنامه گل آقا 1376.