همشهری آنلاین_ بهاره خسروی: «وحیدهسادات ابوالحسنی» و «مهدی بدری شندی» زوجی که قبل از ازدواج هر دو پیشگام در امور خیریه و کمک به نیازمندان در حد بضاعتشان بودند، بعد ازدواج این رفتار را نه تنها کنار نگذاشتند، بلکه تقویت هم کردند. خانم با آموزش و قبول سفارش دوخت عروسک، کیف چرمی، چهلتکهدوزی و سایر هنرهای دستی میان زنان سرپرست خانوار کارآفرینی میکند و آقا مهدی علاوه بر همراهی همسرش، بخشی از مغازه خواربارفروشیاش در خیابان «شهیدان شهیدی» را به فروش محصولات خانگی بانوان سرپرست خانوار اختصاص داده است. البته در کنار این اقدام به مشتریان نیازمند نسیه هم میدهد.
- خانم وکیل هنرمند
در یک عصر خنک اردیبهشتی راهی خیابان «شهیدان شهیدی» و مهمان خانم و آقای «بدری شندی» در مغازه خواربارفروشیشان شدم.
«وحیدهسادات ابوالحسنی» خانم خانه تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته حقوق درس خوانده است، اما علاقه به کارهای هنری خانم وکیل همسایه ما را از عالم قضاوت به کارآفرینی در مشاغل خانگی و گرهگشایی از کار بندگان خدا در سنگر دیگری میکشاند. او با بیان این مطلب سر صحبت را باز میکند و میگوید: «از دوران کودکی و تحصیل در مدرسه به کارهای هنری علاقه داشتم. بسیاری از هنرها را بدون مربی یاد گرفتم. کافی بود تا وسیلهای مانند کیف، عروسک، گلدوزی روی پارچه و مواردی از این دست را فقط یک بار ببینم. به سرعت تار و پود کار و نحوه ساخت آن در ذهنم نقش میبست. خوشبختانه پدر و مادرم وقتی این علاقه و استعداد را در من کشف کردند حسابی حمایت کردند. بعد از مدتی در دورههای مختلف هنری نامنویسی کردم تا مهارت بیشتری پیدا کنم. »
حضور در دورههای آموزشی برای خانم ابوالحسنی نقطه عطفی برای قدم گذاشتن در مسیر کارآفرینی میشود. او در اینباره توضیح میدهد: «بعد از دورههای آموزشی کمکم رشته کار به دستم آمد و از تولیدیها سفارش کار میگرفتم. اما به مرور حجم کار بالا رفت و آماده کردن سفارشها دست تنها برایم سخت بود. به پیشنهاد پدر و مادرم به فکر کارآفرینی و آموزش افراد جویای کار و زنان سرپرست خانوار افتادم. با این کار افراد زیادی صاحب کسب و کار شدند و توانستند نانی سر سفره ببرند و این برایم رضایتبخش بود. »
- از کارگاه خانگی تا ارسال سفارش به خارج کشور
به عقیده خانم همسایه ما زنجیره کار خیر قطعنشدنی است. به گفته او، روند فعالیتهایش بعد از ازدواج با آقا مهدی با همراهی همسرش گستردهتر هم شده است. او در اینباره میگوید: «همسرم در این راه حسابی حمایتم کرد. همیشه مشوقم بود تا دامنه کمکرسانیام به دیگران را بیشتر کنم و در مورد کارهایم نظر و ایده میداد. برای مثال، من در زمینه دوخت و طراحی لباسهای ایرانی و اسلامی هم فعالیت دارم.
در مورد اینکه از چه پارچهای استفاده کنیم یا چه طرحی میتواند مناسبتر باشد، به من کمک میکرد. همینطور در زمینه دوخت کیفهای چرمی و خلاصه تنهایم نمیگذاشت. » این بانو به پیشنهاد همسرش برای توسعه کار و حمایت بیشتر بانوان سرپرست خانوار کارگاهی را در محله سلسبیل راهاندازی میکند، اما این کارگاه بعد از مدتی تعطیل میشود. ابوالحسنی با یادی از این ماجرا میگوید: «برای سر و سامان بیشتر به کارها یک سال کارگاه تولیدی راهاندازی کردم. اما هزینه اجاره کارگاه به نسبت سفارشها بالا بود. کارگاه برای همسایهها پر سر و صدا بود و رفتوآمد هم برای خانمها بهویژه بچهدارها سخت بود. به همین دلیل کارگاه را پس دادم و سفارشها را در منزل آماده میکنم. با این روش خانمها سر خانه و زندگیشان هستند و از طرفی منبع درآمدی هم دارند. خوشبختانه کارهای خوبی هم تحویل میدهند و بسیاری از دستدوختههای آنها به خارج کشور هم ارسال میشود. »
- مغازه همسر و فروش تولیدات خانگی
به همت این زوج ۲۵۰ بانوی سرپرست خانوار ساکن در محله سلسبیل و شهر تهران به درآمدزایی رسیدهاند و قرار است بهزودی با پیگیری این زوج تعدادی از آنها بیمه شوند. یکی از کارهای گرهگشای خانم و آقای بدری برای همسایهها فروش تولیدات خانگی بانوان سرپرست خانوار در مغازه آقا مهدی است. «ابوالحسنی» این ماجرا را اینطور تعریف میکند: «بخشی از اجناس مغازه همسرم تولیدات خانگی مانند ترشی، مربا، رب، سبزی سرخکرده، عسل، شیره انگور، شیرینی و نانهای محلی است. در واقع با این کار سعی داریم هم انگیزه و امید بیشتری در دل بانوان سرپرست خانوار ایجاد کنیم و هم قدمی برای درآمدزایی آنها برداریم. گاهی اوقات بعضی از دوستان به شوخی به ما پیشنهاد میدهند تا نام مغازه را به سوپرمارکت دوستان تغییر دهیم. »
- زنجیره کار خیر را قطع نکردم
نسیه فروخته نمیشود، حتی به شما دوست عزیز! یکی از نوشتههای رایج مغازهها بهویژه خواربارفروشیهاست. اما در مغازه خواربارفروشی آقا مهدی جنس نسیه هم فروخته میشود؛ رسمی که کاسب قبلی مغازه بنیان گذاشته و برای ادامه دادن زنجیره کار خیر همچنان ادامه دارد. «مهدی بدری شندی» در اینباره میگوید: «۱۰ یا ۱۲ سال پیش بود که در خیابان «شهیدی» یا به قول قدیمیها ناصری این مغازه را اجاره کردم، اهالی از کاسب قبلی «مجید پورعباسقلی» و مرحوم پدرش تعریف میکردند. اینکه کسی از مغازه آقا مجید دست خالی بیرون نمیرفت و کاسب دست به خیری بود. به خودم گفتم نباید زنجیره این کار خیر در مغازه قطع شود. چند وقتی که گذشت همه اهل محل را شناختم و این کار را ادامه دادم تا در حد توان و بضاعتم به نیازمندان کمک کنم. اگر شخصی به مغازهام مراجعه کند و بگوید پولی ندارم، بدون پرسوجو به او جنس میفروشم. البته در این میان هستند همسایههایی که وضع مالی چندان مساعدی ندارند که حساب آنها از بقیه جداست. »
البته بودند مشتریهایی که از این اعتماد و حسن نیت آقا مهدی سوءاستفاده کردند و بدون اینکه واقعاً نیازمند باشند، جنس نسیه خریدند، اما او این دست افراد را انگشتشمار میداند و در ادامه میگوید: «نیتم کمک به دیگران است. به همین دلیل بهخاطر چند نفر دوست ندارم این رسم را بشکنم. این کار اتفاقات خوبی را رقم زد. تهیه اقلام غذایی به مناسبتهای مختلف مذهبی، شبعید و شب یلدا و توزیع آن میان همسایههای نیازمند یکی از کارهایی است که به واسطه همین شناختی که از مشتریان پیدا کردهام یا همسرم معرفی میکند، انجام میدهم. »