همشهری آنلاین_ مهدی اسماعیلپور: فوتبال دوستان هنوز ستاره دهه 60 و 70 باشگاه «پرسپولیس» و تیم «ملی» را فراموش نکردهاند. صحبت از «مرتضی کرمانی مقدم» است. پسر یاغی فوتبال ایران که اهالی محله استادمعین و هاشمی هنوز به این بچهمحله قدیمیشان افتخار میکنند. کرمانی مقدم در دوران فوتبالیاش، جام و افتخار کم ندارد. قهرمانی با پرسپولیس در «جام در جام آسیا» تا قهرمانی با «الغرافه» و انتخاب شدن بهعنوان بهترین بازیکن خارجی لیگ «قطر»، کارنامه ورزشی مرتضی را پربار کرده است. جالب اینکه مسیر پر افتخار این ستاره فوتبال از باشگاه فوتبال «نیروی زمینی» و زمینهای خاکی منطقه 9 آغاز شد و او را به بالاترین سطح فوتبال ایران پرتاب کرد. زمینهایی که امروز تنها نام و نشانی از آنها باقی مانده تا ستارههای نسل قدیم، حسرت آن روزها را بخورند. کرمانی مقدم میگوید از آن روزها و دوران نوجوانی و جوانیاش در محله تقریباً هیچ چیز باقی نمانده است؛ نه رفقا و بچهمحلهای قدیمی و نه کوچه و خانههایی که با خشت خشت آنها خاطره داشت و نه آن محله قدیمی که میشناخت و دوست داشت!
مرتضی خیلی دلش هوای آن روزها را کرده است، روزهایی که واژههایی مانند محله، همسایه، بچهمحل و رفاقت، ارزش و اعتبار و معنا داشت: «راضیام 20 سال از عمرم کم شود، اما دوباره به آن روزها برگردم. اگر آن نوع زندگی را تجربه نکرده باشید، هرچقدر هم که توضیح دهم و وصف کنم، نمیتوانید درک کنید. کسانی که زندگیهای دهه 50 و 60 را دیده و لمس کردهاند، معنی حرفم را میفهمند. بعضی وقتها که خیلی دلتنگ آن روزها میشوم به محله قدیمی میروم و یک دور در آنجا میزنم و ایام قدیم را یاد میکنم. البته دیگر هیچ چیز مانند قبل نیست. رفقا و بچهمحلهای قدیمی اغلب از آنجا رفته یا فوت شدهاند. تقریباً همه خانههای قدیمی محله از جمله خانه قدیمی ما را خراب کردهاند و جایش آپارتمان و پاساژ ساختهاند. دیگر به ندرت آن خانههای حیاطدار که باغچههای بزرگ و حوضهای آبی داشتند، پیدا میشود. یادش بهخیر، مردم محله همه با هم رفیق بودند و سلام و علیک داشتند. همسایهها و اهالی کوچه مانند خانواده بودند و با هم رفتوآمد میکردند. حیف که آن روزها تمام شد. زندگیهای امروز، حال و هوای آن روزها را ندارد. از شکل و شمایلی که محله به خودش گرفته، خوشم نمیآید و وقتی به آنجا میروم، دلم میگیرد. خاطرات آن روزها برای همیشه در ذهنم باقی مانده و هر لحظه با من است. سال اولی که برای فوتبال به قطر رفته بودم، آنقدر دلم برای محله و بچهمحلها تنگ شده بود که ساعت 6 صبح بلند شدم و سر کوچه رفتم تا وقتی بچهها میخواهند به سر کار بروند، آنها را ببینم. نسل ما اینگونه به محله و بچهمحلهاش علاقه داشت. حیف آن زمینهای خاکی که حتی به یکی از آنها هم رحم نکردهاند و دیگر یک وجب هم از آنها باقی نمانده است. آن وقتها علاوه بر زمین اصلی ما که زمین «ارم» بود، زمین «عادل» در انتهای «فرودگاه» و چند زمین خاکی در محدوده میدان «آذری» وجود داشت.»
- به محله تعصب داشتیم
کرمانی مقدم براین باور است که زمینهای چمن مصنوعی کوچکی که جانشین زمینهای خاکی درندشت شدهاند، هیچ کارایی ندارند و به درد بخور نیستند و میگوید: «قدیمها یکی دو جین «ستاره»، از زمینهای خاکی رشد میکردند و به «استقلال» و پرسپولیس و تیمملی و باشگاههای دیگر میرسیدند. باشگاههای بزرگ برای انجام بازی و برگزاری مسابقه به زمینهای خاکی میآمدند. ما هم در کوچه «گل کوچک» بازی میکردیم و هم برای فوتبال به زمین خاکی ارم میرفتیم. اتفاقاً یکبار که تیم پرسپولیس به این زمین آمده بود، «علی پروین» بازی من را دید و پسندید و پرسپولیسی شدم. البته «محمد پنجعلی» من را به علی آقا معرفی کرد. «محسن گروسی»، «کوروش برمک» و «محمد سلطانی» هم در همین زمین خاکی بازی میکردند. تعداد دیگری از بچهها هم بودند که به تیمملی نرسیدند، اما در فوتبال باشگاهی موفق بودند. وقتی در زمین خاکی مسابقه داشتیم، آنقدر شلوغ میشد که جای سوزن انداختن نبود. چند هزار نفر به زمین ارم و عادل میآمدند تا مسابقه تیم محله با محلههای دیگر یا تیمهای باشگاهی را تماشا کنند. آنوقتها بازیکنان تیمهای باشگاهی و تیمملی در تیم محلهشان هم بازی میکردند و روی آن تعصب داشتند. پیش از بازی مقدماتی «جامجهانی» با «چین» که خیلی هم حساس بود، تیم محله ما مسابقه داشت. من نباید بازی میکردم تا برای بازی با چین آمادهباشم و یک وقت مصدوم نشوم. برای تماشای بازی رفتم که دیدم یک گل عقب هستیم و آنقدر اعصابم خرد شد که طاقت نیاوردم و گفتم یک دست لباس برایم بیاورند و داخل زمین رفتم. نسل ما روی محلهاش تعصب داشت. حالا شما این زمینهای کوچک 5 نفره «چمن مصنوعی» را با زمینهای خاکی مقایسه کنید، این زمینها یک بازیکن هم تحویل فوتبال دادهاند؟ آخر در این زمینها که کسی فوتبالیست نمیشود! زمینهای خاکی که از بین رفت، فوتبال محلهها و به دنبال آن فوتبال تهران نابود شد.»
- زمین ارم هویت محله ما بود
کرمانی مقدم، شهرداریها را مقصر از بین رفتن زمینهای خاکی میداند و میگوید: «درست است که زندگیها آنقدر مادی شده که پول، سود و منفعت مالی حرف اول و آخر را میزند و همه به دنبال ساختوساز رفتند که درآمد و ثروت خوبی برایشان داشته باشد، اما شهرداری میتوانست حداقل تعدادی از این زمینها را حفظ کند تا دستکم در هر منطقه، یک زمین خاکی باقی میماند. خودم تا 5ـ 6 سال پیش و پیش از اینکه زمین خاکی ارم از سوی مالک بسته شود، برای فوتبال بازی کردن به آنجا میرفتم. چند وقت دیگر خبر میرسد که در آنجا نیز یک مجتمع یا فروشگاه بزرگ ساختهاند و متأسفانه یکی دیگر از هویتهای محله از دست خواهد رفت. مانند بسیاری از زمینهای خاکی یا سینماهای تهران که تنها نام و خاطرهای از آنها بر جای مانده و دیگر وجود خارجی ندارند. واقعاً حیف است که نمادهایی که بخشی از هویت محلهها هستند، اینگونه از بین بروند. نباید اجازه داد هویتهای محلی به آسانی از بین بروند و بهعنوان میراث معنوی باید از آنها مراقبت کرد. باید به محلهها نگاه ویژهای داشت. چون این محلهها هستند که مانند تکههای یک «پازل» در کنار هم قرار میگیرند و شهر را تشکیل میدهند. محلههای بیهویت و بیخاطره در نهایت به یک شهر بیهویت و بیخاطره ختم میشوند. پس اگر به دنبال حفظ هویت یا هویتبخشی به تهران هستیم، در نخستین گام لازم است که به نمادها و هویتهای محلی توجه کرده و بر حفظ آنها تأکید داشته باشیم.»