همشهری آنلاین_ حسن حسنزاده: اگرچه دیگر باغهای پهناور، کوچهباغها و زمینهای زراعی که از دل خانههای کاهگلی محله تا افق دوردست ادامه داشت به خاطرهای دور در ذهن موسفیدان محله تبدیل شده، اما دزاشیب با چنارهای کهنسال، تکیه خاطرهانگیز و باغهای سرسبزش هنوز هم نشانیهای آن ییلاق قدیمی و دلپذیر را دارد. سری به این محله خاطرهانگیز زدیم و در گفتوگو با «علیرضا زمانی» تهران شناس، روایتهای مکتوب و شفاهی متعددی را که برای علت نامگذاری این محله به گوش میرسد بررسی کردیم.
کوچهها و خیابانهای امروز محله حکمتـ دزاشیب، روزگاری کوچهباغها و باغراههای روستایی خوش آبوهوا در همسایگیآبادی تجریش بودند. ییلاقی پر از باغهای سرسبز که علاوه بر سکونت و کشت و زرع اهالی بومیآبادی، به دلیل دسترسی مناسب به جاده شمیران، ییلاق رجال و چهرههای مشهور دوره قاجار به حساب میآمد. اما جست وجو برای علت نامگذاری محله دزاشیب، ما را به تکرار نام اینآبادی در برخی از منابع مکتوب تاریخی میرساند. زمانی میگوید: «اگرچهآبادی دزاشیب مثل بسیاری دیگر ازآبادیهای شمیران قدمت زیادی دارد اما نام اینآبادی در کتاب معجمالبلدان یاقوت حموی که در قرن هفتم هجری به رشته تحریر درآمده، تکرار شده است. ازآبادی دزاشیب در این کتاب و نیز در دیگر منابع تاریخی با نام دزاهقصران هم یاد شده. محدودهای با نام دزاه قصران که به عقیده بسیاری از تاریخنگاران به محدودهآبادی دزاشیب شمیران و محله امروزی دزاشیب اشاره دارد.» جست وجو در دیگر منابع تاریخی، ما را به نامهایی چون «دزج سفلی» میرساند. زمانی ادامه میدهد: «در برخی منابع نام دزج سفلی هم برای اشاره بهآبادی دزاشیب دیده میشود. واژههای دزج و دزاه در این ترکیبها از واژه دژ به معنای قلعه گرفته شده است. همچنین در این منابع به محله امامزاده قاسم(ع) امروزی، دزج علیا و به دزاشیب به دلیل قرار گرفتن در سراشیبی امامزاده قاسم(ع) دزج سفلی میگفتند. در نتیجه نام دزاشیب یا همان دزج سفلی در منابع قدیمی به دژ یا قلعهای که در سراشیبی دزج علیا قرار میگرفت اشاره دارد.»
- بررسی یک روایت نامعتبر
اگرچه در منابع مکتوب و تاریخی از دزاشیب با نامهای دزج سفلی و دزاهقصران یاد شده است که علت نامگذاری اینآبادی شمیران را روشن میکند اما جست وجو درباره علت نامگذاری این محله، ما را به روایتهای دیگری نیز میرساند. روایتهایی که اگرچه هنوز هم میان برخی از اهالی اینآبادی قدیمی شمیران رایج است اما سندیت و اعتباری ندارد. زمانی به یکی از این روایتهای نامعتبر اشاره میکند: «اگرچه در برخی منابع مکتوب یا به بیان درستتر در برخی خاطرهنگاریها، نام دزآشوب هم برای اشاره بهآبادی دزاشیب دیده میشود اما این نام و روایتی که برای آن تعریف شده است اعتباری ندارد. بهعنوان مثال عدهای گفتهاند به دلیل وجود نام دزآشوب در تعدادی از منابع مکتوب، این نام به محلی که آشوب در آن به پا میشده اشاره دارد. اما به نظر میرسد واژه دزآشوب به دلیل مشکلاتی که در گذشته در چاپ سنگی نسخههای مکتوب وجود داشته است به غلط در برخی منابع تکرار شده و باعث شکلگیری یک روایت نادرست از علت نامگذاری محله دزاشیب شده است.»
- قصه باغ نظر
درختان قدبرافراشته و چنارهای کهنسالی که هنوز هم پس از گذر سالیان بسیار حیات نیمبند خود را در لابهلای برجها و آپارتمانها حفظ کردهاند، یادگاریهایی ارزشمند از دوران گذشتهآبادی دزاشیب به شمار میروند. هنوز هم خیابانها و سربالاییهای محله دزاشیب با ردیف چنارهای سرسبزی که هر دو سوی خیابان را زینت داده، شناخته میشود. این درختان پرشمار آخرین بازماندگان باغهای سرسبز دزاشیباند. باغهایی مثل باغ اردلان، فخرالملک، باغ نظر و... زمانی ماجرای جالب باغ نظر را که هنوز هم قصههای آن میان اهالی قدیمی رایج است تعریف میکند: «در منابع تاریخی آمده است فتحعلیشاه قاجار به برادرش حسینقلی خان غضب کرده و او را به باغی دور از دارالخلافه تبعید میکند. تبعیدگاه حسینقلیخان باغی درآبادی دزاشیب شمیران بود. میان اهالی قدیمی دزاشیب که ماجرای این باغ را از پدران خود شنیدهاند مشهور است که فتحعلی شاه برادرش را پس از تبعید به دزاشیب در حمام قدیمی اینآبادی کور میکند. پس از این ماجرا بود که باغ تبعیدگاه حسینقلی خان میان اهالی به باغ نظر معروف شد.»
درختان قدبرافراشتهای که از پشت دیوار آجری ساختمان انجمن خوشنویسان به عابران خیابان شهید سلیمی خیره شدهاند، قصه یکی دیگر از باغهای قدیمی دزاشیب را برای رهگذران روایت میکنند. زمانی از باغ فخرالملک دزاشیب میگوید: «باغ فخرالملک دزاشیب از املاک علاءالدوله یکی از رجال برجسته سیاسی دوران قاجار بود. اگرچه بخشهای زیادی از این باغ پهناور به تدریج پس از قطعهبندی و با توسعه ساختوسازها در دزاشیب از بین رفت اما بخشی از این باغ سرسبز هنوز باقی است و اکنون ساختمان انجمن خوشنویسان در این باغ قدیمی قرار دارد.»
- تکیهای که بازارچه محلی میشد
نام محله دزاشیب با تکیه قدیمی این محله، مراسم نخلگردانی و معماری خاص این تکیه گره خورده است. تکیه دزاشیب در کوچه شهید کریمی هنوز هم پس از گذر سالیان بسیار با فرارسیدن عزاداری ماه محرم میزبان شمار زیادی از اهالی دزاشیب و ساکنان محلههای اطراف است. اگر از برگزاری مراسم نخلگردانی و عزاداریهای پرشور دزاشیبیها در این تکیه قدیمی بگذریم، تکیه دازشیب یک ویژگی منحصربهفرد داشت که آن را از دیگر تکیههای بزرگ شمیران جدا میکرد. زمانی میگوید: «تکیه دزاشیب هم مثل چند تکیه بزرگ شمیران، غرفههای متعدد داشت که هر غرفه در اختیار یکی از طایفههای محله قرار میگرفت تا تکیه برای برگزاری مراسم محرم سیاهپوش و آماده شود. همچنین از آنجایی کهآبادی دزاشیب بهویژه در دوران قاجار و حتی در دوران پهلوی دوم، ییلاق رجال سیاسی و چهرههای مشهور آن دوران بود، در تکیه دزاشیب محلی به نام شاهنشین وجود داشت. در ایام محرم، این چهرههای سیاسی هم مهمان عزاداریهای تکیه شده و در جایگاهی که به نام شاهنشین در نظر گرفته شده بود حاضر میشدند. اما یک تفاوت اصلی تکیه دزاشیب با دیگر تکایای شمیران، تبدیل شدن آن به بازارچه محلی پس از پایان عزاداریها بود.» زمانی مکثی میکند و ادامه میدهد: «هر سال پس از پایان عزاداریها، طاقنماهای ضلع غربی تکیه که دیگر کاربردی نداشت به سمت پشت تکیه باز شده و به بازارچه محلی دزاشیب تغییر کاربری میداد. اهالی دزاشیب در این بازارچه انواع محصولات کشاورزی، میوههای نوبرانه، محصولات و صنایعدستی، مایحتاج روزانه اهالی که از شهر خریداری میشد و سبدهایی که کار دست بانوان دزاشیبی بود به فروش میرساندند.»