همشهری آنلاین_ محمدرضا محمدیتاش: این چند سطر بخش کوتاهی بود از مصاحبه مرحوم «اصغر قندچی» پدر صنعت کامیونسازی ایران که کارخانه ایرانکاوه را در خیابان قزوین حوالی دوراهی قپان راهاندازی کرد؛ مردی که در دوران جنگ تحمیلی در انتقال تانک و ماشینآلات سنگین به جبههها خدمات ارزشمند و حیاتی برای رزمندگان انجام داد. قندچی در سال ۱۳۹۵ تندیس و نشان کارآفرین برتر موسوم به امینالضرب را از دست معاون اول رئیسجمهوری بهعنوان بنیانگذار شرکت ایرانکاوه و پدر کامیونسازی ایران دریافت کرد. در این گزارش نگاهی به زندگی این کارآفرین هممحلی داریم.
- طفل گریز پای درس و مدرسه
اصغر قندچی سال ۱۳۰۷ در محله قناتآباد تهران حوالی میدان اعدام سابق و میدان امام خمینی(ره) در یک خانواده ۸ نفره دیده به جهان گشود. خاندان قندچی از بازاریهای اصیل تهران بودند و پدر اصغر وکیل دادگستری بود. اصغر فرزند سوم و پسر ارشد در میان ۵ پسر و ۳ دختر بود. بالطبع پدر و مادر برای پسر ارشد خانواده آرزوها و برنامههای زیادی داشتند تا او هم راه پدر را ادامه دهد و حرفه پدر را انتخاب کند و وکیل سرشناسی شود. درس خواندن و تحصیل برای خانواده قندچی یک ارزش بود. در روزگاری که تحصیل برای دختران رسم نبود، خواهران اصغر همگی درس خوانده بودند و برادرانش دارای تحصیلات عالی بودند که معروفترین آنها «احمد قندچی»، دانشجوی دانشگاه فنی و یکی از ۳ شهید معروف روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در جریان اعتراض دانشجویان علیه سفر نیکسون به تهران بود. اما اصغر با همه هوش و استعداد و ذهن فعال و پویایی که داشت طفل گریز پای درس و مدرسه بود. علاقهای به درس خواندن و نشستن پشت میز و نیمکت مدرسه را نداشت و قصه فرارهایش از درس و مدرسه نقل محافل همه دوستان و آشنایان و اقوام بود.
- خیابان قزوین، پاتوق ماشینهای چپی
اصغر هر اندازه از درس و مدرسه گریزان بود، به همان اندازه شیفته کار بود. او در کودکی پدرش را از دست داد و پدربزرگ و عموها عهدهدار مخارج خانواده آنها شدند. به همین دلیل به اجبار تا کلاس هفتم بیشتر درس نخواند و خیلی زود درس و مدرسه را رها کرد و وارد بازار کار شد. اما اینکه چطور به حرفه مکانیکی قدم گذاشت، حکایت جالبی دارد. او روزی از سر کنجکاوی با مستأجر خانه پدریاش به محل کار آقای همسایه که گاراژ مکانیکی بود، میرود و از همانجا شیفته پیچ و مهره و آچار و حرفه مکانیکی میشود. مرحوم قندچی در یکی از مصاحبههایش تعریف میکند: «برخلاف علاقه پدرم به درس و تحصیل علم، من علاقهمند کارهای فنی بودم و درس و مدرسه را رها کردم.»او بعد از مدتی شاگردی، در کارگاه بزرگتری با تکنسینهایی از جمهوری چک و روسیه و آلمان همکاری میکند. اما درپایان جنگ جهانی دوم زمانی که هنوز ۱۶ سال بیشتر نداشت، کارگاه تعطیل شد.
تعطیلی کارگاه فرصت خوبی شد تا اصغر نوجوان با راهاندازی گاراژ کوچکی در خیابان قزوین همه آموختههایش را روی دایره بریزد و مکانیکی منحصربهفردش را راهاندازی کند. بعد از جنگ جهانی دوم خودروهای اسقاطی امریکایی استفادهشده در جنگ که در کشورهای هند، پاکستان، مالزی، چین، و ژاپن رها شده بودند، پس از اوراقشدن، بهدست واسطهها و دلالها به ایران فرستاده میشدند. بخشی از این خودروها از خرمشهر و آبادان راهی پایتخت و گاراژ «اوس اصغر» در خیابان قزوین میشدند. اصغر مکانیک سرشناسی بود و آهنگری را هم در کنار مکانیکی آموخته بود و به واسطه مهارتی که داشت، بعضی از قطعات را میساخت یا کیفیت آنها را ارتقا میداد. آوازه هنر و گاراژ اوستا اصغر حسابی همه جا پیچید. گاراژ اوستا اصغر پاتوق ماشینهای سنگین تصادفی و چپکرده بود.
- از وصله پینه تا راهاندازی خط تولید کامیونهای ماک
به گفته مرحوم قندچی او روزهای نخست کارش وصلهپینه و سر هم کردن قطعات سالم خودروهای اسقاطی را انجام میداد تا اینکه کمکم بر اثر تجربه و قوه خلاقیتی که داشت، توانست تغییراتی در کامیونهای خارجی متناسب با شرایط و اقلیم جغرافیایی ایران ایجاد کند. برای نمونه رادیاتورهای کامیونها را بزرگتر میکرد تا در جادههای طولانی و گرم و کویری ایران جوش نیاورند. موتوری با قدرت ۱۵۰ اسب بخار را روی کامیونی با قدرت ۱۲۰ اسب بخار میبست و تقویتش میکرد. یا در شرایطی که پمپهای بنزین در جادههای کشور فاصله زیادی از هم داشتند، برای حل مشکل سوخت کامیونهای ماک، باکی با ظرفیت بیشتر روی این خودرو سوار کرد تا دیرتر نیاز به سوختگیری پیدا کنند. به واسطه کسب چنین مهارتهایی دایره فعالیتهای قندچی گسترده شد و دکان ۳مترمربعی او به تدریج توسعه پیدا کرد و به ۱۵متر و ۳۰متر و ۱۰۰متر و ۵۰۰مترمربع رسید. در دل همین گاراژ خیابان قزوین، خط تولید کامیونهای ماک مناسبسازیشده در کشور را راهاندازی کرد. این خط تولید و این همه مهارت و نبوغ باعث تحسین بسیاری از تولیدکنندگان آمریکایی شد.
- ایرانکاوه در دل کارونسراهای خیابان قزوین
در اوایل دهه ۴۰ شمسی دولت وقت برای اجرای برخی سیاستهای اقتصادی و توسعه کشور به فکر راهاندازی خط تولید کامیون در کشور میافتد. اما کلید شروع کار دست استاد اصغر بود تا با مهارتی که در طراحی و ترکیب قطعات کامیون داشت، فوت کوزهگری را برای راهاندازی کارخانه بدمد. «رضا نیازمند» معاون وقت وزیر صنایع و مسئول اجرای پروژه، با هیئتی راهی خیابان قزوین و راسته تعمیرکاران کامیون میشود. انگشت اشاره همه به سوی استاد اصغر قندچی جوان میرود و آنها پرسانپرسان به سرنخ اصلی ماجرا میرسند. حالا نوبت استاد اصغر است تا با شرح هنرش باعث تحسین و حیرت معاون وزیر صنایع و هیئت همراهش شود.
همین موضوع بهانهای میشود تا قندچی جوان یک کارخانه تولید کامیون را در کشور مدیریت و راهاندازی کند. شرکت ایرانکاوه در واقع کارخانه تولید کامیونهای ماک مناسبسازی شده با شرایط ایران بود.
- تعمیر تانکبرهای ارتش در دوران دفاع مقدس
در دوران جنگ تحمیلی قندچی به دعوت شهید سرلشکر فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش، به دفتر او میرود تا در روزهای سخت کوران جنگ تحمیلی، از بزرگترین بحران فرماندهان جنگ گرهگشایی کند. به گفته تیمسار فلاحی، در آن روزها مهمترین نیاز کشور تانکبر بود که تانکهای ارتش را به منطقه برسانند. ارتش برای ساخت تانکبر از قندچی کمک میخواهد و او اعلام میکند که ارتش ۵۶۰ تانکبر دارد. ارتش پاسخ میدهد که همه تانکبرها از کار افتادهاند. قندچی هم قول مساعد راهاندازی مجدد همه تانکبرهای خراب و ازکار افتاده را میدهد. صبح روز بعد همراه همکارانش به مقر تانکبرهای اسقاطی ارتش میرود و بعد از چندین ساعت کار بیوقفه همراه همکارانش دهها خودرو تانکبر را راه میاندازد و تحویل ارتش میدهد و بدینترتیب امکان انتقال تانکها و تجهیزات سنگین ارتش به جبهه فراهم میشود.
- نشان افتخار
پدر صنعت کامیونسازی ایران، اصغر قندچی، در ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ به پاس خدمات ارزنده حرفهای در روزهای سخت کشور و خدمت به صنعت، تندیس و نشان کارآفرین برتر موسوم به «امینالضرب» را از دست معاون اول رئیسجمهور حسن روحانی دریافت میکند. مرحوم قندچی بنیانگذار شرکت ایرانکاوه در هفتم مرداد ۱۳۹۸ در سن ۹۱ سالگی به آسمان ابدیت پرواز میکند، اما نام و خدمات او در صنعت کامیونسازی ایران همیشه ماندگار است.